نوجوان تنها
تنهايي يکي از تجارب عمومي بشر و احساسي است که هر کس کم و بيش داشته است.نوجوانان به ندرت از تنهايي صحبت مي کنند. ليکن، در بسياري از آهنگ ها و سرودهاي مورد علاقه ي آنها تنهايي يک موضوع اصلي است.تنهايي احساس جدا بودن است
.
شخصِ تنها غالباً ازمعاشرت با مردم مي ترسد، بيشتر به خيال پردازي پناه مي برد يا منزوي مي شود تنهايي موجب بسياري از مشکلات شخصي است. مثلاً اضطراب ناشي از تنهايي ممکن است موجب از دست دادن اشتها شود يا شخص را پيوسته گرسنه سازد. جابه جايي و جدا شدن از محيط آشنا مانند تغيير مکان از منزلي به منزل ديگر، شهري به شهر ديگر , مدرسه اي به مدرسه ي ديگر غالباً باعث احساس تنهايي مي شود و بايد با برقراري تماس ها و دوستيهاي جديد آن را برطرف ساخت. نوجواني که به هر دليل احساس تنهايي مي کند بايد بياموزد که چگونه با مردم روابط با معني برقرار سازد، مثلاً با چند دقيقه صحبت درباره ي موضوعي که مورد علاقه ي عموم است فعاليت هاي مدرسه، معلمان ورزش و ... با ديگران تماس برقرار کند و به تدريج اين تماس ها را طولاني تر و بيشتر کند. نوجوان کم کم مي آموزد که به ديگران اعتماد کند و به راحتي ارتباط برقرار کند.برخي از روان شناسان معتقدند تنهايي با از خودبيگانگي تفاوت دارد. به نظر آنها فردِ از خود بيگانه در حقيقت خود را طرد کرده و خويشتن را قبول ندارد، او احساس بي ارزشي مي کند و اين احساس او را به سوي تنفر از خويشتن و انزجار از ديگران سوق مي دهد
.
«
از خود بيگانگي» مي تواند به اين علت باشد که شخص تصور کند زندگي او به عوض خودش، از سوي ديگران طرح ريزي و کنترل مي شود از اين جهت مأيوس مي شود و باور مي کند که قادر نيست بر عواملي که بر او اثر مي گذارند کنترلي داشته باشد.عده اي «از خودبيگانگي» را عکس العملي نسبت به پوچي و سردي زندگي مدرن مي دانند. براي بسياري از نوجوانان خشونت، بي عدالتي، ماديگري، فقر، تبعيض نژادي، جنگ، دورويي و ... غير قابل تحمل است
.
نوجوانان و جوانان نسبت به اين مسايل شديداً حساس هستند و آنها را تقبيح کرده و با خشونت محکوم مي کنند.فردي که بخواهد « از خود بيگانه » نشود بايد بکوشد تا زندگيش را مهم و ارزشمند کند. يک راه انجام اين کار، آميزش با مردم است
.
او مي تواند در حل و فصل مشکلات فراواني که جامعه با آنها روبروست کمک کند. دوري از جمع کمتر به اين علت است که فرد دوست ندارد با مردم باشد
.
اين امر دلايل متعددي دارد، برخي از تجارب ناخوشايند اوليه با ديگران، تعليم و تربيت والديني که به مردم اعتماد ندارند، آزار ديدن و ترسيدن از ديگران در زمان کودکي، يا اعتقاد به اين که بچه هاي ديگر به مراتب از او تواناترند، از جمله دلايلي است که باعث مي شود فرد به منظور حفاظت خود از ملاقات با ديگران اجتناب کند. مطمئناً اين گونه افراد اين طور وانمود مي کنند که از زندگي جداي از مردم خوشحالترند . مي خواهيد دوست داشته باشيد؟
اگر در دوست گرفتن مشکل داريد، به توصيه هاي زير عمل کنيد
:
-
نام فردي را که ملاقات مي کنيد به خاطر بسپاريد و در گفتگوي با او نامش را بر زبان بياوريد
.
-
ببينيد ديگران راجع به چه موضوعي صحبت مي کنند، بازي هاي ورزشي، معلمان، حوادث مدرسه، وقايع خبري ... شما هم از اين موضوعات براي صحبت چند دقيقه اي با حداقل يک نفر در روز و به مدت يک هفته استفاده کنيد. هفته ي بعد با دو نفر؛ هفته سوم با سه نفر مطمئن باشيد که به تدريج با افراد بيشتر و در مدت زمان طولاني تري گفتگو خواهيد کرد
.
-
وقتي با ديگران صحبت مي کنيد همه ي حواستان را در محيط نگه داريد. در اين صورت پاسخ هاي شما به گفته هاي آنان به طور طبيعي بر زبان خواهند آمد و ناچار نيستيد قبلاً درباره آنچه که بايد در جواب بگوييد فکر کنيد
.
-
صميمي باشيد، مثبت بينديشيد و سعي کنيد بهترين خصوصيات اطرافيان خود را ببينيد و نسبت به انسان ها مهربان باشيد و بکوشيد تا در پندار، گفتار و کردار خود نسبت به آنها سخي و سودمند باشيد
.
-
به ديگران توجه داشته باشيد؛ به آنها بينديشيد و علاقه مند باشيد
.
در نظر داشته باشيد که يک روزه نمي توان هيچ عادتي را تغيير داد. بايد به خود فرصت بدهيد و مجدانه تمرين کنيد، با کسب مهارت هاي دوستيابي و رشد و بلوغ اجتماعي بيشتر خواهيد ديد که ارتباط شما با ديگران راحت تر و لذت بخش تر خواهد شد
.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست) /عنکبوت20