بیوگرافی تام کروز
یک شنبه 4 مرداد 1388 12:44 PM
در سرگذشت مردان بزرگ دنیا به مردانی بر می خوریم که علی رغم ناتوانی هایی که داشته اند، به موفقیت های بزرگی که در پارادوکس با ناتوانی هایشان بوده است، دست یافته اند. از جمله این مردان موسیقیدانی با گوش هایی کر است و یا رهبر ارکستری با بیماری پارکینسونیسم یا لقوه که رهبری ارکستر را غیر ممکن به نظر می رساند و یا هنرپبشه ای توانا و معروف که روزگاری نه چندان دور در زندگیش از بیماری دیسلکسیا که عدم توانایی در خواندن و سختی در نگارش صحیح کلمات است، رنج می برده است. این هنرپیشه توانا و مطرح امروز تام کروز است که کمتر کسی است که بازی های ماندگار او را به یاد نیاورد. تام کروز در مارس 1962 در نیویورک متولد شد. اگرچه امروز از مطرح ترین و تاثیر گذارترین هنرپیشگان هالی وود است اما روزگاری طولانی برای رسیدن به این موفقیت ها جنگیده است. حتی امروز نیز برای ماندن در لیست برترین های هالی وود و عرضه توانایی ها و استعدادش تلاش می کند. تولد او در خانواده فقیری که دائما در نقل مکان از شهری به شهر دیگر بودند موجب می شد تا نتواند روابط دوستانه پایداری با دیگران ایجاد کند و بیماری دیسلکسیا که مانعی برای تحصیل او به شمار می آمد وضعیت او را سخت تر و سخت تر می کرد. اما کروز جوان مصمم و هدفمند بود و وقتی در کودکی پدرش خانواده را ترک گفت با جدیت بسیار مسئولیت های جدیدش را پذیرفت. در 12 سالگی به همراه مادر فداکارش بر بیماری و ضعف خود در خواندن پیروز شد.
به تربیت بدنی و قوای فیزیکی بدنش مشغول شد و در مسابقات بسیاری از ورزش های گوناگون شرکت کرد گو این که پس از مدتی به علت آسیب زانو از انجام ورزش باز ماند. یک سالی را در جامعه فرانسیسکن ها که یکی از فرقه های مسیحیت است گذراند و تصمیم داشت که کشیش شود اما بعد از ظاهر شدن در چند نمایش دبیرستانی، آن چه را که حقیقتا او را به خود فرا می خواند شناخت.
در نهایت فقر و نیاز مالی و با تلاش بسیار به نیویورک رفت تا از خود هنرپیشه ای بسازد. در سال های اولیه 1980 بیشتر در نقش های پیش پا افتاده نوجوانان ظاهر می شد که از نظر حرفه ای پیشرفتی محسوب نمی شد. اما با شم تجاری قوی خود راه خودش را به سمت هالیوود باز کرد و در فیلم های مرد بارانی، رنگ پول و چهارم جولای که به خاطر آن کاندید جایزه اسکار شد، بازی کرد.
دستمزد کروز در سال های 1990 به بالاترین دستمزد ها در دنیا رسید برای هر کدام از فیلم های پرفروش مصاحبه با خون آشام و یا ماموریت غیر ممکن 15 میلیون دلار دریافت کرد و برای فیلم جری مک گوایر بار دیگر کاندید جایزه اسکار شد.
فیلم ماگنولیا جایزه گلدن گلاب را علاوه بر کاندیدای دوباره اسکار برایش به ارمغان آورد. برای بازی در نقش غیر کلیدی 45 دقیقه ای در فیلم سه ساعته ماگنولیا کروز آن قدر مشتاق بود که قبول کرد دستمزد کمتری بگیرد که همه بودجه فیلم 30 میلیون دلار بود.
کروز در آخرین فیلم نابغه بزرگ عالم سینما استنلی کوبریک، نقش اول مرد را به عهده داشت که در مصاحبه ای از بازی در
Eyes Wide Shut
به عنوان افتخار و تجربه بزرگ نام می برد.
کروز مهربان و متفکر است در جامعه هنرپیشگان به سخاوت و محبت معروف است و از محبوب ترین اعضای جامعه سینمایی آمریکا ست.
فیلم مرد بارانی که با بازیگری داستین هافمن با تام کروز 100% پیشنهاد میکنم ببنین با هنر نمایی بی حریف داستین هافمن مواجه می شین واقعا زیباست
فیلمهایی که وی در آنها نقش آفرینی کرده:
ENDLESS LOVE(1981)-TAPS(1981)-THE OUTSIDERS(1983)-LOSING IT(1983)-ALL THE RIGHT MOVES(1983)-LEGENG(1985)-TO GUN(1986)-THE COLOR OF MONEY(1986)-COCKTAIL(1988)-YOUNG GUNS(1988)-RAIN MAN(1988)-BORN OF THE FORTH OF JULY(1989)-DAY OF THUNDER(1990)-FAR AND AWAY(1992)-A FEW GOOD MAN(1992)-THE FIRM(1993)-INTERVIEW WITH THE VAMPIRE(1994)-MISSION IMPOSSIBLE1(1996)-JERRY MAQUIRE(1996)_JUNKET WHORE(1998)-EYES WIDE SHUT(1999)-MAGNOLIA(1999)-MISSION IMPOSSIBLE2(2000)-VANILLA SKY(2001)-SPACE STATION 3D(2002)-MINORITY REPORT(2002)-AUSTIN POWERS IN GOLDMEMBER(2002)-THE LAST SAMURAI(2003)-COLAATERAL(2004)-WAR OF THE WORLDS(2005)-MISSION IMPOSSIBLE3(2006)
مصاحبه
تام کروز:حالا به اینکه بازنشسته شوم فکر نمی کنم
به گفته
H.W. Fowler
از بزرگترین ستاره ها در هالیوود بودن شما را به سمت کارگردانان بزرگی مثل
Steven spielberg
ودر نتیجه شرکت در فیلم های موفقی مثل
Minority Report
هدایت می کند. ولی حتی این هم باعث نمی شود تا احساس خوشبختی کنید و این نکته را
Tom Cruise
زمانی فهمید که ازدواج 10 ساله اش با
Nicole Kidman
از هم پاشید و علاوه بر آن نمی توان جلوی سوال کردن های مردم را هم از قبیل” آیا از اینکه وارد 45 سالگی می شوی نگرانی؟“ یا ” با دهانت چه غلطی داری می کنی؟“ را گرفت.تام بدون توجه به آنها لبخند می زند و به نظر می رسد که کاملاً از زندگیش لذت می برد
فاولر: در فیلم
Minority Report
بانداژه هایی را به دور چشمهایت داشتی. و صورتت هم که شبیه آن پیرمرد است. ماسکها، تغییر دهنده های چهره و ...در بیشتر فیلمهایی که تواز میانه ی دهه ی 40 ساخته ای، به چشم می خورد، نظرت راجع به داشتن چنین صورت مشهوری چیست؟
کروز: می دانم در چهار فیلم آخر یک چنین کارهایی را کرده ام. همین طوری اتفاقی این جوری می شد. چیزی است که مربوط به شخصیت ها می شود. در فیلم ماموریت غیر ممکن بخشی از حقیقت بود، در فیلم چشمان باز بسته ماسکها در خود داستان بودند.برای فیلم آسمان وانیلی من آن شخصیت را دوست داشتم و این هم قسمتی از آن شخصیت بود.
فاولر: پس این طوریه. ولی چیزی که هست اینکه حالا تو داری دندانهایت را هم عوض می کنی؟
کروز: بله دندانهایم را سیم کشی کرده ام. باورتان می شود؟
فاولر: چگونه لبخند می زدی؟
کروز: من روی دندانهای کودکانم تحقیق کردم و به رشدشان نگاه کردم. دندانهای بالایی من زیادرشد کرده بودند و یک تداخلی با دندانهای پایین داشتند و من نمی توانستم دهانم را ببندم
فاولر: نمی ترسی ازا ینکه نتوانی غذا بخوری؟
کروز: ] خنده [ خوب ریسکش را قبول کرده ام.
فاولر: تو آدم شوخی هستی. ولی به شرکت در کارهای خطرناک هم شهرت داری. مسابقات اتومبیل رانی، پرواز هواپیما، سقوط آزاد. همه آنها را تجربه کردی. تو دیگه چه آدمی هستی؟
کروز: وقی 3، 4 سالم بود یک دانه از آن اسباب بازیها که به هوا پرتابشان می کنی و چترشان باز می شود داشتم. در نتیجه پارچه های رخت خوابم را پاره کردم و یکی کمی خرت و پرت از انبار برداشتم ، یک چتر ساختم با آن از پشت بام انبار پریدم پایین و شدیداً آسیب دیدم. من همیشه ازدرختان بالا می رفتم و کارهای زیاد دیگری از این قبیل می کردم .
فاولر:در مورد شغلت چطور؟ تو معمولاً در انتخاب فیلمهایت دقت می کنی ولی در مورد
Eyes wide shut Magnolia و Vanila sky
چطور. آنها حتی برای ستاه ای در حد و اندازه های تو هم پراز ریسک و خطربودند.
کروز: من برای انتخاب فیلم هایم به حرفهای مردم گوش نمی کنم. یا این را انتخاب می کنم یا دیگری را بسته به احساسم دارد. مثلاً داستان فیلم را می خوانم به نظرم هیجان انگیز می آید، پس همان را انتخاب می کنم.
فاولر: چه چیزی در داستان کوتاه
Minority Report
نوشته
Philip k Dick
تو را به وجد آورده بود؟
کروز: وقتی آن را خوندم در حال بازی در فیلم
Eyes wide shut
بودم و به نظرم آمد که این داستان پتانسیل زیادی برای فیلم سینمایی شدن دارد. یک داستان شخصی، که نقش ها و بازیهای فوق العاده ای داشت. ولی هنوز مطمئن نبودم اما هنگامی که فهمیدم
Steven
قصد به عهده گرفتن آن را دارد. منم خواستم ببینم آینده ام با
Steven spielbeng
چگونه می شود. ما شروع به صحبت در مورد اینکه چگونه می خواهیم این دنیای واقعی را که در آن مردم به طرقی عجیب زندگی می کنند را بازسازی نماییم و مسائلی از این قبیل.
فاولر: آیا به فکر تولد 45 سالگیت در ماه جولای هستی؟
کروز: بله فکر می کنم بعضی دوستانم دارند برنامه های یک جشن کوچک را تدارک می بینند.
فاولر: آیا هیچ وقت فکر می کردی در این سن هم خوش قیافه باشی؟
کروز: ]خنده[ اصلا ً نمی دانستم
فاولر: معمولاً چه تمرینهایی می کنی؟
کروز: من آدم فعالی هستم. خلبانی می کنم، کوهنوردی می کنم، کارهای مختلف زیادی انجام می دهم نه به طوردائم ولی وقتی برای یک فیلم آماده می شویم مقداری ژیمناستیک کار می کنم
فاولر: هیچ بحرانی را در زندگی نداشته ای؟
کروز: من فقط می خواهم کار کنم،زمانی را که جوان بودم به یاد می آورم و اینکه آن موقع فکر می کردم خدایا! آیا دوباره یک کار دیگر را خواهم گرفت؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ من فقط می خواهم به کارم ادامه دهم و در آن پیشرفت کنم. حالا به اینکه بازنشسته شوم فکر نمی کنم. به نظر من اگر زمانی اشتباهاتم زیاد شود، آن موقع،هنگام خداحافظی است ولی حالا وقتی کار می کنم کاملاً ذوق و شوق دارم و از عهده کارها بر می آیم.
فاولر: تصور کن که اخیراً دچار بحران بسیار شدیدی شده ای، چه کار می کنی؟
کروز: مسلماً جدایی از نیکول سخت ترین دوران زندگیم بود ولی خوب زندگی این جوریه دیگه. من تو زندگی خوش شانس بوده ام. وقتی فرصت انجام کاری را دارم به نحو احسن از آن استفاده کرده و آن را انجام میدهم. من از آن دسته آدمهایی نیستم که مرتب از زندگی شکایت و ناله و زاری می کنند . ولی خوب هیچ وقت هم زیر فشار خیلی زیاد نبوده ام.
فاولر: طلاق چه تاثیری روانی بر تو داشت؟ بخصوص در مورد روابطت؟
کروز: من خسته و ناامید نیستم. فکر می کنم که کاملاً واقع بین باشم. و موقعیت های به مراتب بهتری هم در زندگی دارم.
فاولر: مسلماً عاشق
Kate Holmes
شدن به تو کمک خواهد کرد . حال هر وقت که این اتفاق افتاده باشد، نه؟
کروز: واقعاً چه زمانی این اتفاق افتاد ؟ ما دوست بودیم. تلفنی با هم صحبت می کردیم کلی وقت با هم می گذراندیم . فکر کنم این اتفاق در ماه جولای افتاد. می دانی رابطه کم کم شکل میگیرد. شما از همدیگر خوشتان می آید و با هم زمانی را سپری میکنید. ما هم همین کار را می کردیم مثل بقیه.
فاولر: زندگی تو زیر ذره بین بود، پر از اتهامات بی مورد و فضولیهای زشت. چگونه با اینها کنار آمدی؟
کروز: خنده داره. وقتی داشتم بزرگ می شدم همیشه یک شاگرد جدید در مدرسه بودم. هر وقتی که جابجا می شدم با کنجکاویهای بی مورد دیگران و غیبت کردن آنها در موردخودم سروکار داشتم. و این باعث شد که بهفمم که با بقیه متفاوتم . شما به میهانیها دعوت نمی شوید، شایعات زیادی در مورد شما وجود دارد و چیزهایی از این قبیل، بعضی وقتها با خودم فکر می کنم که هی پسر! تا کی اوضاع می خواهد اینگونه باشد؟ باید یک کاری بکنی. ولی بعداً متوجه می شوم که این دنیا همیشه همین طور بوده و خواهد بود. مادرم سابقاً به من می گفت تام، بیدار شو دنیا این طوریه دیگه!“ پس وقتی بزرگ شدم فهمیدم که بله همین طوریه در نتیجه دیگه نمی خواهم کلی از وقتم را به این نگرانیها اختصاص دهم می خواهم کارم را به خوبی انجام داده تا پیشرفت کنم و از زندگیم لذت ببرم.
فاولر: بینش های علمیت را چگونه با این موضوع سازگار می کنی؟
کروز: این بینش در دهه ی 80 وقتی یک محصل بودم خیلی مفید بود. چیزهایی در آن وجود دارد که واقعاً به من در زندگی کمک کرد.در کاهش ترسها و استرس ها. علم ابزارهای زیادی به من داد تا روز به روز بهتر شوم.
فاولر: خوب حالا که در مورد همه ی مطالب معمول صحبت کردیم، چیزی را به ما بگو که همه می خواهند بشنوند: چرا چمن های
Rosie O’Donnell
را زدی ( که برای آخرین سریال
Rosie O’Donnell
ضبط شده بود)
کروز: او
( Rosie )
. از من خواست و من هم که در این کار استادم من همیشه در کوتاه کردن چمن ها خبره بوده ام.