پاسخ به:مطالب خواندنی ماه رمضان
جمعه 15 مهر 1390 8:37 PM
زمزمه ملکوت
(1)
اشاره:
به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.
دعا تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.
باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.
رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.
آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خیابان ایران، ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.
به منظور بهرمندی بیشتر، فایل صوتی هر جلسه نیز ضمیمه خواهد شد.
جلسه اول
أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ؛
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ...1
در مناجاتهایی كه از ائمه اطهار (علیهم السلام) نقل شده است، دو مناجات را دیدهام كه همه ائمه آن را میخواندند؛ یكی مناجات شعبانیه است که در مفاتیح هست، یكی هم مناجاتی است كه با این جملات شروع میشود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ...»؛2 مرحوم مجلسی در بحارالأنوار نقل میكند كه این مناجات از علی (ع) است و همه ائمه هم آن را میخواندند.
برای اینكه این جملات دعا را كمی توضیح دهم، به طوری كه مرتبط با ایام ماه مبارك رمضان هم باشد، یكی دو نكته را مقدمتاً عرض میكنم.
ماه رمضان، ماه تقرب به خدا
مطلب اول اینكه درباره ماه مبارك رمضان اهل معرفت این تعبیر را دارند كه این ماه، دار ضیافت الهی و یكی از منازل سالکین إلیالله است. «سلوك إلیالله» یعنی سیر معنوی روح به سوی خدا و تقرّب به او كه البته این سیر و این تقرّب، دارای درجات و مراتب است.
منازل سیر و سلوك به سوی خدا
گام اوّل، تجلیهاین سیر و سلوك چهار قدم دارد؛ اهل معرفت از قدم اوّل تعبیر میكنند به «تجلیه»، یعنی آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل كردن به دستورات شارع مقدس در این ماه مبارك رمضان؛ یعنی همین روزه گرفتن و آداب ظاهریه. پس گام اول، قدم اول تجلیه است.
گام دوم، تخلیه
گام دوم و قدم دوم در این سیر «تخلیه» است. تخلیه پیراستن است نه آراستن؛ پیراستن باطن از رذائل اخلاقی و چه بسا پاك كردن و منزه كردن نفس از آثار آثام ـ یعنی سیئات و گناهان ـ است. چه بسا اولین دعایی كه نسبت به اولین روز ماه مبارك رمضان وارد شده که شخص روزهدار میخواند، اشاره به همین مسأله تخلیه دارد. چون خود را تجلیه كرده، یعنی روزه گرفته و به آداب ظاهریه عمل كرده است و حالا از خدا میخواهد كه او باطنش را از این آثار پیرایش كند.
لذا در روز اول ماه مبارك رمضان این دعا را میخوانیم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرمِینَ». این دعا به همین قدم دوم، یعنی تخلیه اشاره دارد.
گام سوم، تحلیه
گام سوم كه از آن تعبیر به «تحلیه» میكنند، این است كه انسان روح را به صفات ملكوتیه كمالیه آرایش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهیّه كند، كه این هم دارای مراتبی است.
گام چهارم، فناء فی الله
گام چهارم مرحلهای است كه اهل معرفت از آن به «فناء فیالله تعالی» تعبیر میكنند و مرادشان این است كه روح سالك یعنی همان شخصی كه سیر معنوی میكند، از إنّیّت در شهود حق فانی شود؛ چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش. این تعبیر را به كار میبرند كه فناء فی الله عبارت است از: «فانی شدن روح از إنّیّت در شهود حق». از نظر مسیر معنوی، این آخرین منزل سیر و سلوك است.
ماه رمضان، ماه نزول قرآن و صعود انسان
اما مطلب دوم؛ ماه مبارك رمضان اینطور است كه هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود» است. اینکه ماه نزول است را شما خوب میتوانید بفهمید؛ چون در قرآن و در دعاهای ماه مبارك رمضان مطرح است كه كلام الهی- قرآن كریم - در این ماه، از مصدر وحی بر نبی مكرم اسلام (ص) نازل میشود كه خداوند به وسیله ی همان كلمات، انسانها را در جمیع ابعاد پرورش میدهد و میسازد. در سوره دخان میفرماید:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ»3و در سوره قدر میفرماید:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ».4در سوره بقره هم میفرماید:
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ».5
«قوس نزول» در ماه مبارك
همین تعبیر در دعای روزانه ماه رمضان هم هست. در اكثر دعاهای ماه رمضان به این «قوس نزولی» اشاره شده است كه ماه مبارك رمضان، ماه نزول كلام الهی است. به تعبیر دیگر، ماه رمضان ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش؛ یعنی ماهی است كه ربّ، برای ساختن عبدش و راهنمایی او به سوی قربِ خویش، با او سخن میگوید و سخن گفته است.
بنابر این قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شد و به تعبیر اهلش به صورت «جُملةً واحده» - به طور كلی و یكپارچه - در شب قدر، بر قلب پیغمبر اكرم (ص) فرود آمد. این همان قوس نزولی این ماه است. تا اینجای مطلب شبههای نیست؛ این آیات قرآن است و این هم دعاهایی كه شما در ماه رمضان میبینید و این مطلب در همه آنها هست.
اما ماه مبارك رمضان همچنین ماه صعود است؛ یعنی چه؟ درست برعكس آن «قوس نزولی» که گفتیم، اینجا «قوس صعودی» مطرح است. یعنی این ماه، ماه كلام عبد با ربّ است. بله، در همه اوقات عبد میتواند با ربّ خودش سخن بگوید، ولی یك موقعیت خاصی هست كه این سخن گفتن، از نظر سازندگی، بُرد بیشتری پیدا میکند.
دعا، الهام خدا است
در اینجا یك بحث مطرح میشود و آن بحث این است كه عبد در چه قالبی میتواند با ربّ خود سخن بگوید. این را بدانید که این هم در ارتباط با ربّ است. یعنی خودِ ربّ به اولیاء خود الهام میكند و اولیاء الهی آن الهامات را در قالب خاصی میریزند و نحوه سخن گفتن با ربّ را به عبد میآموزند كه «چگونه با ربّ خودت حرف بزن!» همانطور که او با تو حرف زده است، تو هم با او حرف بزن؛ اما اینگونه که به تو میآموزیم با او حرف بزن.
قرآن خطاب به تو است؛ نمیخواهی پاسخ دهی!؟
خدا در ماه مبارك رمضان با تو صحبت كرده و كلامش را بر پیغمبر فرو فرستاده و پیغمبر هم قرآن را به شما تحویل داده و گفته است كه اینها حرفهایی است كه خدا با شما زده است. خدا در این خطابهایی که در قرآن هست، مثل «یا أَیُّهَا النَّاس» و «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»، دارد حرف میزند و به من و تو خطاب میكند. قرآن را نگاه كن؛ از اول تا آخر او دارد با تو حرف میزند. خوب، تو نمیخواهی جوابش را بدهی؟ او در ماه مبارك رمضان با تو سخن گفته است، تو هم باید در همین ماه با او سخن بگویی؛ هم قوس نزول است و هم قوس صعود. ماه رمضان ماه كلام ربّ و عبد است. لذا شما اگر به روایاتی كه در باب ماه مبارك رمضان وارد شده است، مراجعه كنید، همین مطلب را میبینید.
سفارش به «زیاد دعا كردن» در این ماه
من حالا یكی دو تا روایت میخوانم که اصل این روایات در فروع كافی است ولی من از وسائلالشیعه نقل میکنم. روایت از امام صادق(ع) است که «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْكُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»؛6 یعنی علی(ع) می فرمود: «بر شما باد در ماه رمضان، به کثرت دعا و استغفار».
در روایت دیگر آمده است: «كَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ إِذَا كَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ یَتَكَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ»؛7 یعنی حضرت امام سجاد(ع) در ماه مبارک رمضان اصلاً صحبت نمیكرد، مگر اینکه تمام جملاتی كه از ایشان صادر میشد مضامین دعایی داشت. ما در این زمینه روایات بسیاری داریم. بنابر این آنچه كه در ماه مبارك رمضان وظیفه عبد است، سخن گفتن با ربّ خود است.
در باب ماه مبارك رمضان روایات زیادی داریم كه ناظر به آن مطلب اول، یعنی بحث مراحل سیر و سلوک است. از نظر ظاهری كه خودت را آراسته كردهای به همین آداب ظاهری و دهانمان را از خوردن و آشامیدن بستهایم. این همان قدم اوّل یعنی تجلیه است؛ اما آنچه مهم است گامهای دوم و سوم، یعنی تخلیه و تحلیه است. اینها است که زمینه را فراهم میكند برای اینكه بتوانی با خدای خودت حرف بزنی. از الطاف الهیه این بوده كه آنچه كه مایحتاج عبد است تا بتواند با خدای خودش حرف بزند، آنها را پیشاپیش خودش عنایت كرده است.
حالا یكی دو تا روایت میخوانم؛ در یك روایت دارد: «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی كُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِینَ أَلْفَ أَلْفِ عَتِیقٍ مِنَ النَّارِ كُلٌّ قَدِ اسْتَوْجَبَ النَّارَ فَإِذَا كَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِیهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی جَمِیعِهِ».8 یعنی خداوند در ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار هزار نفر از افرادی را كه مستحق آتش هستند نجات میدهد و در شب آخر از این ماه به اندازه تمام کسانی که در طول این یک ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات میدهد. همه اینها نشانه سرریز شدن فضل و رحمت الهی در این موقعیت زمانی است.
در روایت دیگری دارد: «إذَا كَانَ أوَّلَ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ فَإذَا كَانَتْ اللَّیْلَةَ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَهُمْ فَإذَا كَانَتْ اللَّیْلَةَ الَّتِی تَلِیهَا ضَاعَفَ كُلَّمَا أعْتَقَ حَتَّى آخَرَ لَیْلَةٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ تَضَاعَفَ مِثْلَ مَا أعْتَقَ فِی كُلِّ لَیْلَةٍ».9 یعنی همینطور هر شب با ضریب بالاتر نسبت به شب قبل، تعداد بیشتری از بندگانش را تطهیر میكند، تا این حجابهای ظلمانیه آنها برطرف شود. اینها همه مقدمه این است كه این عبد بتواند با او حرف بزند.
ماهِ مخصوصِ ارتباطِ دو طرفه خدا و بندهاش
لذا اهل معرفت گفتهاند كه یك «قرآن نازل» داریم و یك «قرآن صاعد» داریم؛ آن هم كلام است، این هم كلام است؛ آن كلام ربّ است با عبد، این كلام عبد است با ربّ؛ هر دو هم قرآن است. بنابر این اصلاً این ماه اختصاص به این ردّ و بدل شدن سخنان بین «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» دارد. از آن طرف، قرآن نازل شده است و از این طرف هم قرآن صاعد - بالا رونده- را داریم که عبارت است از آن راز و نیازهایی که بندگان صالح خداوند و اولیاء خاصّ حق - به اذن ربّ - با او داشتهاند و سخن گفتهاند.
آداب ظاهری ماه رمضان، زمینه ساز ارتباط با خدا
ما از آن سخن گفتنها، به «ادعیه ماثوره» ائمه اطهار: تعبیر میکنیم. اصلاً ماه رمضان ماه «قرآن» و «دعا» است و این آداب ظاهری که در این ماه داریم، همه برای فراهم کردن زمینه همین رابطه «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» است تا اینها با هم حرف بزنند؛ که از پایین به بالا، یعنی از طرف عبد به سوی ربّ، تقاضا و طلب و سؤال و درخواست است که ما از آن تعبیر می کنیم به «دعا». پس دعا سخنی بین عبد و ربّ است. یعنی بنده با پروردگارش صحبت میکند و از او درخواست میکند.
ندا، دعا، نجوا
به این تعبیراتی كه علی در این مناجات به کار برده است نگاه كنید:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ».اول صلوات میفرستد و بعد شروع میکند به گفتن آن جملات تا به اینجا میرسد که «وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ». اینجا دیگر بحث «مناجات» است. «ندا» یعنی اینكه انسان کسی را با صدای بلند فرا بخواند. «دعا» هم با صدا است، اما صدای بلند نیست. «مناجات و نجوا» بیصدا است.
لذا اینجا تعبیر میکند «وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ»، دیگر نمیگوید «وَ اسْمَعْ»؛ چون مناجات جنبه صوتی ندارد و صدا و آهنگ ندارد؛ بلکه یک امر درونی و قلبی است. این از تعبیرات زیبا و لطیف علی است. البته هم دعا و هم ندا و هم نجوا، نوعی رابطه «بین اثنینی» و دو طرفه هستند، ولی این تفاوتها را با یكدیگر دارند.
عدم اجابت دعا، به خاطر وجود حجابها
بحث دیگری که در اینجا مطرح میشود، بحث حُجُب و موانع دعا است. ممکن است من با شما صحبت کنم، شما هم با من صحبت کنید، اما به تعبیر ساده ممکن است مانعی در کار باشد که موجب شود شما سخنان من را نشنوید یا به آن اعتنا نکنید ـ که این اعتنا نکردن هم، مثل نشنیدن است ـ و برعکس ممکن است شما بگویید و من نشنوم. اگر اینطور باشد، این سخن گفتنها و این ردّ و بدل كردنها، بیفایده است. آیا اینطور نیست؟ چه زمانی این گفتوگوها فایده دارد؟ آن زمانی که شما حرف من را بشنوید و به خواستههای من اعتنا کنید و همچنین برعکس.
لذا من عرض کردم که ندا، دعا و مناجات، همه اینها «بین اثنینی» است و ممکن است گاهی اوقات چیزی مانع از این رابطه دو طرفه شود.
گناه، حجاب دعا
یک وقت هست که یک سنخ از اعمال، حجاب میشوند برای اجابت دعا؛ مثل گناه. یعنی معصیتهایی که از ناحیه اعضا و جوارح من و شما صادر میشود، مانع اجابت دعا است. لذا گفتیم که «اطاعت» با «اجابت» رابطه دارد؛ اگر مطیع خدا شدی، آنجا است که خداوند هم درخواست تو را اعتنا میکند و میپذیرد. از آن طرف، معصیت مانع اجابت دعا میشود. این مربوط به اعضا و جوارح من و شما است. اگر دروغ بگویی، غیبت کنی، مال مردم را بخوری و امثال این محرمات را انجام دهی، اینها مانع اجابت دعا است. میبینی چرا وقتی میگویم: «خدا! خدا! خدا!» خدا اصلاً به من اعتنا نمیکند؛ چون این گناهان مانع اجابت دعاهای من است.
حجابهای باطنی دعا
یک وقت هم هست که یک سنخ ملکات و امور درونی هستند که مانع اجابت دعا میشوند. این موانع مربوط به ملکات سیّئه درونی عبد است که موجب میشود که این گوش دل راز الهی را نشنود. چون گفتیم که ماه مبارک رمضان ماه «راز و نیاز» است؛ امّا گاهی راز از ربّ است و اظهار نیاز از عبد است. خوب، اگر راز از ربّ است، در اینجا این بحث مطرح میشود که باید حُجُبی که در ارتباط با باطن است هم برطرف شود. اما حجابی از ناحیه ربّ نیست. حجاب از ناحیه عبد است و باید این حجاب را برطرف کند. اما این حجابها و موانع با چه مقامی از مقامهای معنویه بر طرف میشود؟
باز شدن درهای آسمان و رفع تمام موانع ارتباط ربّ و عبد
روایت از پیغمبر اکرم (ص) است؛
«إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ».10حضرت فرمود درهای آسمان در اولین شب از شبهای ماه مبارک رمضان باز میشود و تا آخرین شب از شبهای این ماه هم بسته نمیشود. این یعنی چه؟ منظور از «سماء» در اینجا آسمان نیست! اشتباه نکنید. «سماء» اشاره به آن جهت عِلوی از عوالم وجودی و آن نشئه برتر عالم وجود است. ما در این «دنیا» در عالم ناسوت هستیم. این عالم دنیا پستترینِ عوالم وجود است.
اینکه در روایت فرمود که خدا شب اوّل ماه مبارک رمضان درهای آسمان را باز میکند، یعنی چه؟ یعنی میخواهد بگوید از ناحیه آن عوالم برتر وجودی هیچ مانع و حاجبی در کار نیست. پس هر چه حجاب و مانع هست، از طرف من است. او دارد راز میگوید، اما گوش من نمیشنود. حالا من چه کار کنم تا این حجابها را بتوانم رفع کنم؟ در مقامات معنوی مقامی هست که آن را باید به دست بیاوریم؛ لذا میرویم سراغ روایت دوم تا ببینیم چه کار باید بکنیم.
«مقام رضا»، ثمره نهایی روزه
در حدیث معراج داریم که پیغمبر اکرم (ص) وقتی به معراج رفت، در آنجا خطاب شد «یَا أحْمَدُ هَلْ تَعْلَمُ مَا مِیرَاثُ الصَّومِ»؛ ای احمد، میدانی روزه چه اثری در پی دارد و چه چیزی به ارث میگذارد؟
«قَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ: مِیرَاثُ الصَّومِ قِلَّةُ الْأکْلِ وَ قِلَّةُ الْکَلَامِ وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ وَ هِیَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةُ الیَقِینَ فَإذَا اسْتَیْقَنَ الْعَبْدُ لَا یُبَالِی کَیْفَ أصْبَحَ بِعُسْرٍ أمْ بِیُسْرٍ فَهَذَا مَقَامُ الرَّاضِینَ»؛ روزه دو اثر دارد؛ یکی اثر ظاهری است که همان کم خوردن است و دومی که بالاتر است، کم صحبت کردن و سکوت است که ما به آن «صومِ صمت» میگوییم. اگر جلوی زبانت را بگیری و مراعات زبانی داشته باشی، این موجب میشود که حکمت پیدا کنی. آن وقت میراث حکمت، معرفت است و معرفت هم یقین را از خود به ارث میگذارد و ثمره یقین هم «مقام رضا» است و این همان مقامی است که با آن میتوانی حجابها را برطرف کنی.
من به آن کسانی که از نظر شرعی معذورند و نمیتوانند روزه بگیرند و غصه میخورند که من محروم شدم از برکات صوم و ماه مبارک رمضان، میخواهم بگویم که این دیدگاه و نگرش تو یک نگرش مادی است. شما خیال کردهاید که روزه نخوردن و نیاشامیدن است؟ برای تو هم روزه وجود دارد. آنچه بالاتر از «قلّت اکل» و كم خوردن است؛ آن چیست؟ جلوی زبانت را بگیر؛ یک ماه رمضان، از اول تا آخر غیبت نکن، دروغ نگو، تهمت نزن، ایذاء مومن نکن، برو جلوی آفات زبانت را بگیر؛ روزه اینجا هم هست. میراث الصوم این است. بله، اگر صحت مزاج داری و عذر شرعی نداری، قلّت اکل هم در کنارش هست تا درد و اِلم گرسنگی و تشنگی را بچشی که آن هم آثاری دارد.
در روایات داریم که فردی خدمت پیغمبر اکرم (ص) آمد و گفت: «من روزه هستم.» حضرت به او فرمود: «استفراغ کن!» دید همینطور دارد تکهتکه گوشت از حلقش بیرون میآید. پرسید: «این چیست؟» حضرت فرمود: «غیبت کردهای! این روزه نیست.» روایت میخواهد همین را بگوید که من اشاره کردم. این اصلاً روزه نیست. روزه شکمی هست، ولی روزه معنوی نیست.
پیغمبر اکرم (ص) فرمود «وَ مِیرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِکْمَةَ»؛ یعنی میراث سکوت، حکمت است. پس معلوم میشود منظور از این «صوم صمت» که در روایات هست، «حرف نزدنِ» مطلق نیست، بلکه مراد همان «قلّت کلام» و پرهیز از بیهودهگویی است. اتفاقاً بعضی جاها باید حرف بزنی؛ با خدا باید حرف بزنی؛ باید دعا بخوانی. نه اینکه هر چیزی که از دهانت بیرون بیاید را بگویی. آن چیزی که برای تو حُجُب را برطرف میکند و تو را به «مقام رضا» میرساند، آن را مراقبت کن...
اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت