تعطیلی روزنامه هایی که...!!
دوشنبه 28 شهریور 1390 9:18 PM
تعطیلی روزنامه هایی که...!!
جایگاه « ویراستاری » را در روزنامه ها جدی بگیریم
نقش رسانه های جمعی در سلامت زبان فارسی
رسانه های جمعی به دلیل شمارگان بالا و به دلیل انتشار و گستردگی خود می توانند تاثیر مثبت و یا منفی در جامعه و در سلامت زبان فارسی داشته باشد. رسانه ها سبب آسان تر شدن ارتباطات درون جوامع و ارتباطات بین جوامع، زوال زبانهای غیررسمی و گویش های محلی یک کشور می شوند و گسترش و یکپارچگی زبانی را پدید می آورند. همچنین باعث شیوع یک الگوی زبانی در طبقات مختلف جامعه می شود؛ یعنی افراد طبقه پایین تحت تأثیر رسانه ها از رفتار زبانی طبقات بالای جامعه تقلید می کنند. طبقات بالاتر به نوبه خود گرایش های تازه ای پیدا می کنند و صورتهای زبانی دیگری را به کار می گیرند، ولی در درازمدت ممکن است گوناگونی و تنوعات یک جامعه زبانی بتدریج از میان برود.
مهمترین نقش رسانه هایی چون مطبوعات، نقش آموزشی است. با توجه به نقش فراگیر رسانه ها، میزان آنچه از طریق مراجع رسمی آموخته می شود، با میزان تأثیرپذیری از رسانه ها اصلاً قابل مقایسه نیست. میزان نفوذ وسایل ارتباط جمعی و گستردگی آنها باعث شده است که مفهومی به نام فرهنگ جمعی پدید آید که عناصر مختلف آن بویژه زبان تحت تأثیر مستقیم رسانه ها قرار دارند.
اگر سیاست فرهنگی و راهبرد آموزشی مشخصی وجود داشته باشد، رسانه ها نه تنها می توانند در باروری فرهنگ جمعی نقش اساسی داشته باشند، بلکه بخصوص در کشورهای در حال توسعه می توانند بسیاری از کمبودها را نیز جبران کنند و بر مشکلاتی چون کمبود فضای آموزشی، کمبود علم، دشوار بودن دسترسی به نقاط دورافتاده و ... فائق آیند. درباره نقش مهم رسانه ها در تأثیر گذاری بر زبان تردیدی نیست، اما به نظر می رسد در کشور ما رسانه ای چون مطبوعات، تاکنون از مهم ترین ابزار خود یعنی زبان به خوبی استفاده نکرده اند. صاحب نظران برآنند که مشکلات و موانعی در کار رسانه ها وجود دارد و تا زمانی که این مشکلات برطرف نشوند، نمی توان در این زمینه به افق های روشنی امیدوار بود.
شاخص های زبان معیار در مطبوعات
تعریف استاندارد جهانی این زبان، زبان پایتخت سیاسی یک کشور است و طبعاً این زبان، زبان آموزشی و رسمی است که در قانون اساسی بطور صریح به آن اشاره شده است. زبانی است که عاری از عناصر بومی و بیگانه است . یعنی این زبان باید از عناصر بیگانه حفظ شود. دستور زبان آن مدون شده و بر اساس آن دستور زبان مردم تکلم می کنند و می نویسند. این زبان در مدارس آموزش داده می شود، زبان نشریات و کتابهای درسی است و در کشور رسمیت دارد.
چرایی تاکید زبان معیار در مطبوعات
وقتی از زبان معیار صحبت می کنیم، به دو گونه اصلی آن یعنی گفتاری و نوشتاری تاکید داریم. گونه نوشتاری خود گونه ها و زیر گونه هایی را در بر می گیرد. یعنی زبان معیار مطلق نیست. این زبان می تواند گونه های مطبوعاتی و یا گونه های اداری و یا علمی، آموزشی، کودکانه و... داشته باشد. بنابراین مقصود ما زبان مشخصی که چارچوبهای مشخص و الزام آوری داشته باشد نیست. در واقع زبان مطبوعات تعریف شده است ؛ زبان بی روح، زبان علم است؛ یعنی زبانی است که خیلی دقیق است و واژگان در جای خود مورد استفاده قرار گرفته و هر کلمه یک معنای دقیق و خاصی را در بر می گیرد.طبعاً حق نداریم از گونه های ادبی در این زبان استفاده کنیم. در زبان مطبوعاتی با توجه به تنوع قالبها و محتوا و مخاطب می توان از اشکال و گونه های دیگر نیز استفاده کرد. البته یک رسانه نیز خود در صفحات مختلف از محتوای مختلف بهره می گیرد. قطعاً صفحات مقاله زبان رسمی تری را نسبت به صفحات گزارش و یا خبر استفاده می کنند. در صفحه گفتگو زبان قدری صمیمی تر، عاطفی تر و نزدیک به مخاطب می شود. بنابر این اگر یک منحنی را در نظر بگیریم هر چه به طرف بالای آن حرکت می کنیم به زبان ادبی نزدیک می شویم و هر چه به سوی پایین تر حرکت می کنیم به زبان عامه نزدیک می شویم که در واقع زبان معیار در میان این دو قرار می گیرد؛ نه آنچنان به زبان شعر و نثر نزدیک است و نه نزدیک به زبان عامه است.
زبان بومی و زبان معیار
زبان های بومی هم برای خود زبان معیار هستند و یک نویسنده می تواند از آن گونه فراتر رفته و یا عناصر محلی را پررنگ تر کند. به دلیل نبود دانشکده و یا انستیتو های پژوهشی، قواعد و قوانین زبانهای محلی و بومی ایران نیز به تصویب نرسیده است، هر چند این زبانها هم می توانند گونه های معیاری برای خود داشته باشند.
انتقاداتی که به زبان رسانه ها می شود
اصحاب رسانه بویژه در موضوع نگارش رسانه ای آموزش ندیده اند. علاوه بر این، افراد متخصص نمی توانند جذب دانشکده های رسانه ای شوند و از طرفی امنیت حرفه ای نیز در این شغل وجود ندارد، پس حرفه ثابتی در کشور ما برای خبرنگاران محسوب نمی شود، بنابراین بسیاری از افراد در این حرفه آموزش ندیده اند و تعداد زیادی به صورت سببی وارد این حرفه می شوند و ورود این افراد هدفدار نیست. این موضوع یکی از آسیبهای بزرگ مطبوعات ما به شمار می رود. علاوه بر این، در رسانه ها نیز واحدی با این عنوان وجود ندارد و حتی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد راهکارهای نظارتی فنی را اعمال نمی کند و این نظارت بیش از آنکه تخصصی باشد، بر مبنای نظارت ارزشی است.
آیا تا امروز شاهد بوده اید روزنامه ای به دلیل رعایت نکردن معیارهای زبانی تعطیل شود؟ این انتقاد در بخش نشر کتاب نیز مطرح است. بنابر این مهمترین آسیبی که مطبوعات به زبان فارسی رسانده اند این است که غلط هایی را که در زبان فارسی وجود دارد تکثیر و رواج می دهند و به عنوان امر پذیرفته شده و یا غلط مصطلح بر آن تاکید می کنند. در بسیاری از روزنامه ها عنوان شغلی ثابتی به عنوان ویراستاری وجود ندارد و تنها به نمونه خوان اکتفا می کنند. از سویی کار در مطبوعات با فوریت و سرعت همراه است و لازم است تا مطالب با سرعت آماده شود و همین سرعت، آسیب زاست. مصداق هایی از این مساله در خصوص مطول نویسی مطرح است.
جمله هایی چند سطری با یک فعل. این موضوع هم ناشی از فشردگی بخش خبر است، چون فضا محدود و حجم اخبار بسیار است و اگر بخواهیم آن را فشرده کنیم ناگزیریم از جمله های طولانی استفاده نماییم. کاربرد دو فعل پشت سرهم و یا «را» پس از فعل، نشانه گذاری غلط و... از دیگر غلط های رایج مطبوعات است. البته خوشبختانه به دلیل وجود نمونه خوان در روزنامه ها تعداد غلط های چاپی بسیار محدود است و همین نکته نشان می دهد هر جا نظارت دقیق وجود دارد، کار هم بخوبی ارایه می شود.
مطالب مطبوعات را باید با جمله های کوتاه و رسا به صورتی نوشت که قابل فهم و درک باشد. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که درک مفاهیم هر جمله با تعداد واژه های آن رابطه معکوس دارد. هرچه تعداد واژه های یک جمله کمتر باشد، درک مفهوم آن آسان تر است.
روزنامه نگار باید بویژه در مطالبی چون خبر، از نوشتن جمله های طولانی و مرکب خودداری کند، زیرا چنین نوشته ای نه تنها به آسانی قابل فهم نیست، بلکه خواننده را خسته و او را از خواندن خبر دلسرد می کند، البته حتی در یک روزنامه نیز صفحاتی که با دقت بیشتری منتشر می شوند و جنبه مقاله داشته و با فوریت کمتری چاپ می شوند، اشتباهات کمتری دارند. همه اینها نشان می دهد که باید جایگاه ویراستاری را در روزنامه ها جدی بگیریم.
اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت