0

زندگی نامه علما

 
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما
پنج شنبه 5 آبان 1390  1:21 PM

آُيت الله  ميرزا  ابو القاسم كلانتر (ره)

( 1292- 1226هـ ق )

 

ولادت

 

ميرزا ابو القاسم فرزند حاج محمد على فرزند حاج هادى نورى تهرانى، مشهور به كلانتر و از علماى بزرگ تهران و از شاگردان شيخ مرتضى انصارى است.

 

ميرزا ابو القاسم در سوم ربيع الثانى سال 1226هـ ق شهر تهران به دنيا آمد. مادرش از خانواده اهل علم و تقوا و پدرش انسانى مؤمن و پاك و علاقه‏مند به سلسله جليله روحانيت بود و لذا از همان كودكى فرزند خود را براى فراگيرى علوم اسلامى مهيا ساختند.

 

 خاندان

خاندان كلانتر خاندانى مشهور بودند. كلانتر كلمه‏اى فارسى است به معناى  بزرگتر  و كلان به معناى بزرگ است. به آنان كلانتر مى‏گفتند چرا كه وى خواهر زاده  محمود خان كلانتر  بوده كه در سال قحطى به دست ناصرالدين شاه ملعون به دار آويخته شد.

 

به خاندان آنان  ثقفى  نيز مى‏گويند چرا كه جد آنان منسوب به  مختار بن ابى عبيدة ثقفى ، آن شخصيت مشهور در تاريخ اسلام و آن منتقم خون شهداى كربلا است.

 

پدر بزرگش  حاج هادى  از تجار پاك شهر نور در استان مازندران بود كه به تهران مى‏آيد و ساكن آن شهر مى‏شود. يكى از فرزندانش به نام  حاج محمد على با خانواده‏اى اهل علم و روحانى ازدواج مى‏كند كه ثمره آن ميرزا ابو القاسم، شخصيت فقيه و دانشمند مورد نظر ما است.

 

 تحصيلات

ميرزا ابو القاسم كلانتر از همان كودكى به فراگيرى علوم اسلامى مى‏پردازد و آثار نبوغ و استعداد ذاتى خود را آشكار مى‏سازد. هنوز به ده سالگى نرسيده بود كه مقدمات را به پايان مى‏رساند و عبارتهاى مشكل و پيچيده را به راحتى بيان مى‏كند. سپس به همراه عموى خود براى ادامه تحصيلات به  اصفهان مى‏رود تا از محضر علماى آن حوزه نيز بهره ببرد.

 

سه سال در حوزه علميّه اصفهان مى‏ماند و سپس به تهران باز مى‏گردد و دو سال نيز در آن شهر به تحصيلات خود ادامه مى‏دهد. پس از آن به  نجف اشرف  مى‏رود و دو سال نيز از حوزه آن شهر استفاده مى‏برد، اما به دليل مشكلات اقتصادى به تهران باز مى‏گردد و در مدرسه خان مروى به درس و بحث مشغول مى‏گردد.

 

وى در آن زمان در محضر  ملا عبد الله زنوزى  به فراگيرى علوم معقول و در محضر ديگر علما به فراگيرى فقه و اصول مى‏پردازد.

 

در سن 20 سالگى مشهور به علم و فضل مى‏گردد، لذا از وى درخواست مى‏كنند تا براى ادامه تحصيلات دوباره به عراق سفر نمايد. او هم مى‏پذيرد و به  كربلا  مى‏رود و در محضر درس  سيد ابراهيم قزوينى  به فراگيرى علوم شرعى مى‏پردازد تا آنكه فتنه‏اى در شهر كربلا پيش مى‏آيد و قتل و غارت مى‏شود و او مجبور مى‏گردد به  اصفهان  مهاجرت نمايد.

 

او پس از فرو نشستن فتنه به  نجف اشرف  باز مى‏گردد و پاى درس  شيخ مرتضى انصارى  حاضر مى‏شود و از شاگردان بزرگ اين عالم انديشمند مى‏گردد و تقريرات درس اصول ايشان را با نام  مطارح الأنظار  به نگارش درمى‏آورد.

 

وى مورد اعتماد شيخ انصارى بود و بيست سال در مجلس درس ايشان شركت مى‏كرد و شيخ انصارى نيز بارها به اجتهاد ايشان تصريح نموده است.

 

نصيحت استاد

ميرزا ابو القاسم كلانتر پس از بيست سال استفاده از محضر شيخ انصارى تصميم به سفر به تهران براى تبليغ دين مى‏گيرد. شيخ انصارى در آن هنگام به وى مى‏فرمايد: وظيفه علما سه چيز است كه تو را به آن سفارش مى‏كنم:

 

1 - اول از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى، آن را برپاى دار و آن اقامه  نماز جماعت با مردم است.

 

2 - دوم از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى خود را در معرض آن قرار ده و آن پست  قضاوت و حكومت  در ميان مردم است.

 

3 - سوم از آنها را اگر توانستى براى رضاى خدا انجام دهى انجام بده و بر آن مداومت نما و اگر نتوانستى باز سعى بر انجام آن داشته باش و آن  تدريس و نگارش كتاب است.

 

شخصيت علمى و اجتماعى

ميرزا ابو القاسم بن محمد على نورى تهرانى كلانتر دانشمندى بزرگ و فاضلى انديشمند و محققى دقيق و فقيهى اصولى و از شاگردان بزرگ و مشهور شيخ انصارى است. وى از علماى بزرگ و فقهاى برجسته شهر تهران است.

 

فرزند وى ميرزا ابو الفضل كلانتر درباره ايشان مى‏فرمايد:

 

 حكيم الفقهاء الربانيين و فقيه الحكماء الإلهيين، وحيد عصره و زمانه و فريد دهره و أوانه علامة العلماء المجتهدين و كشاف حقائق العلوم بالبراهين .

 

يعنى  وى حكيمى فقيه و عالمى ربانى و فقيه و فيلسوفى الهى، يگانه عصر و زمان خود و علامه علماى مجتهد و كشف كننده حقائق علوم با برهان و استدلال است .

 

سخن بزرگان

سيد محسن امين صاحب كتاب ارزشمند أعيان الشيعة درباره ايشان مى‏فرمايد:

 

 كان المترجم من عباد الله الصالحين و في أيام قرائته على الشيخ مرتضى كان من وجوه تلاميذه و كان بعد فراغ أستاذه من الدرس في علمي الأصول و الفقه يعيده و يقرره لجماعة من حاضري الدرس .

 

يعنى  وى از بندگان صالح خدا بود. او در ايام درس شيخ مرتضى انصارى از شاگردان برجسته ايشان در فقه و اصول بود و بعد از جلسه درس نيز درس شيخ انصارى را براى شاگردان وى تقرير كرده و دوباره درس مى‏داد .

 

 اساتيد

1 - ملا عبد الله زنوزى

 

2 - سيد ابراهيم قزوينى

 

3 - شيخ مرتضى انصارى

 

 شاگردان

1 - ملا فتح على نهاوندى

 

2 - ميرزا على اكبر حكمى قمى

 

3 - شيخ اسماعيل بن شيخ محمد على محلاتى نجفى

 

 

 تأليفات

ايشان تأليفات فراوانى به رشته تحرير درآورده است مانند:

 

1 - مطارح الأنظار، اين كتاب تقريرات درس اصول شيخ انصارى است.

 

2 - رسالة في المشتق

 

3 - تقليد الميت و الأعلم، اين كتاب نيز تقريرات درس شيخ انصارى است.

 

4 - الرد على الرسالة الإرثية، وى اين كتاب را در سال 1287 در شهر تهران نگاشته و سپس آن را به فارسى ترجمه نموده است. اين كتاب در ردّ كتاب  الرسالة الإرثية  نوشته سيد اسماعيل بهبهانى است.

 

5 - رسالة في الأدلة العقلية

 

6 - رسالة في الصحيح و الأعم

 

7 - رسالة في العام و الخاص

 

8 - رسالة في المفهوم و المنطوق

 

9 - رسالة في الإجارة

 

10 - رسالة في الطهارة، و تأليفات فراوان ديگر.

 

 وفات

سرانجام اين عالم انديشمند در 3 ربيع الثانى سال 1292 هجرى قمرى در شهر تهران ديده از جهان فرو بست و پيكر مطهرش را در شهر رى، درجوار حرم مطهر حضرت عبد العظيم حسني (ع) درکنار مقبره ابو الفتوح رازى، پشت قبر حمزة بن امام موسى بن جعفر عليه السّلام به خاك سپردند.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها