0

زندگی نامه علما

 
montazer_1371
montazer_1371
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1390 
تعداد پست ها : 298
محل سکونت : خوزستان

پاسخ به:زندگی نامه علما
پنج شنبه 5 آبان 1390  1:09 PM

شيخ مرتضى انصارى

 

نسب شيخ مرتضى انصارى به جابر بن عبداللّه انصارى , از صحابه بزرگوار رسول خدا (ص ) مى رسد دردزفول متولد شـده و تـا 20 سـالگى نزد پدر خود تحصيل كرده , و آنگاه همراه پدر به عتبات رفته است و علماى وقت كه نبوغ خارق العاده او را مشاهده كردند, از پدرخواستند كه او را نبرد او در عراق چهار سال تـوقـف كرد و از محضر اساتيد بزرگ استفاده كرد آنگاه در اثر يك سلسله حوادث ناگوار, به وطن خـويش بازگشت بعد از دو سال , بارديگر به عراق رفت و دو سال تحصيل كرد و به ايران مراجعت نمود تصميم گرفت ازمحضر علماى بلاد ايران استفاده كند عازم زيارت مشهد شد و در كاشان با حـاج مـلا احـمـد نـراقـى صـاحـب كـتـاب مستند الشيعة , و صاحب كتاب معروف معراج الـسـعـادة فـرزنـد مـلا مـهـدى نراقى سابق الذكر ملاقات كرد و آنگاه به مشهد رفت و پنج ماه تـوقـف نـمـود شـيـخ انـصـارى سـفـرى بـه اصفهان و سفرى به بروجرد رفته و در همه سفرها, هـدفـش مـلاقات اساتيد و استفاده از محضر آنان بوده است در حدود سالهاى 1352 و 1353براى آخـرين بار به عتبات رفت و به كار تدريس پرداخت بعد از صاحب جواهرمرجعيت عامه يافت شيخ انـصـارى را خاتم الفقها و المجتهدين لقب داده اند او ازكسانى است كه در دقت و عمق نظر, بسيار كم نظير است علم اصول و بالتبع فقه را واردمرحله جديدى كرد او در فقه و اصول ابتكاراتى دارد كـه بـى سـابقه است دو كتاب معروف او, رسائل و مكاسب كتاب درسى طلا ب شده است علما بعد از او شاگرداويند حواشى متعددى از طرف علماى بعد از او به كتابهاى او زده شده بـعـد از مـحـقـق وعلا مه حلى و شهيد اول , شيخ انصارى تنها كسى است كه كتابهايش از طرف علماى بعداز خودش مرتب حاشيه خورده دستخط مبارك شيخ انصارى , مشتمل بر اجازه اجتهاد و روايـتى كه به آية اللّه ميرزا داود, نجل حاج ميرزااسداللّه بروجردى داده اند و او را با القاب و عناوين فضل و كمال تعريف و توصيف نموده اند.و شرح شده است 1 .
نـام او شـيـخ مـرتضى فرزند محمد امين بن شمس الدين بن احمد بن نورالدين بن محمد صادق شوشترى دزفولى , يكى از نامورترين و پرآوازه ترين فقها و مراجع عاليقدر تقليد در عصرهاى اخير, و يكى از محقق ترين چهره هاى علمى و فقهى قرون متاخر به شمار مى آيد.
نـام پـرشـكـوه شـيـخ مـرتـضى انصارى , توام با نبوغ و ابتكار و تحول و دقت مى باشد او آغازگر و پـايـه گـذار اصـول نـويـنى در فقه و اصول جعفرى است كه درقرنهاى اخير به حق او را شايسته دريـافـت لـقـب خاتم الفقها و المجتهدين نموده است هر چند او در زندگى و حيات مادى و معنوى خويش پيراسته و منزه از هر نوع تظاهر و تفاخر بوده است و در تلاشهاى علمى خود جز خدا و رضـايـت او و جـزپـيـشـبـرد احكام الهى , فكر و انديشه ديگرى نداشته است و به تعبير شاگرد نـامـدارش ,مـرحـوم آيـة اللّه حـاج مـيـرزا حبيب اللّه رشتى , او تالى تلو مقام عصمت در علوم و اصول بود 2.
نام مرحوم شيخ مرتضى با دو كتاب بسيار ارزنده فرائد الاصول والمكاسب در اصول و فقه هـمـراه اسـت و بـا اين دو اثر جاودان , نام خود را در پهنه معارف اصيل اسلام جاودانه كرده است , كـتـابـهايى كه هم اكنون در دنياى دانش ومعارف اسلامى اعتبار جهانى دارد و حوزه هاى علميه چـنـديـن سـال بـا درس و بـحث وتحقيق روى آن دو كتاب سرمايه گذارى نموده و وقت صرف مى كنند.
ولادت:
او در هـيـجدهمين روز ماه ذيحجه به سال 1214, روز غدير, روز اكمال دين واتمام نعمت در شهر قهرمان پرور دزفول از سلاله پاك يكى از اخلاف جابر بن عبداللّه انصارى صحابى نامدار پيامبر عـاليقدر اسلام (ص ) پا به عرصه وجود نهاد و به مناسبت تولد در روز ولادت على (ع ), نام مرتضى انصارى براى او انتخاب گرديدپدرش شيخ محمد امين از مبلغين و مروجين شريعت مقدسه اسلام و مادرش دختريكى از علماى محل و بانويى پرهيزكار و باتقوى در عصر خود, هر دو از اخيار ونيكان و صالحان عصر بوده اند.
او در چـنـيـن خـانـواده اى چـشم به جهان گشود و رشد و بالندگى آغاز نمود و ازهمان دوران كودكى به فراگرفتن قرآن و معارف اسلامى پرداخت و به زودى آثار نبوغ و ذكاوت در او مشاهده گرديد پس از خواندن قرآن و ادبيات عرب به خواندن فقه واصول پرداخت و در اين دو رشته , آن چـنان استعداد و شايستگى نشان داد كه حيرت همگان را برانگيخت و در عنفوان جوانى به درجه عاليه اجتهاد نائل آمد.
مقام علمى:
مـقـام عـلـمى او در حدى است كه به حق و شايستگى تمام , او را خاتم الفقها وپايان دهنده و تـكـمـيـل كننده فقاهت لقب داده اند و او يكصد و پنجاه سال تمام است كه بر جهان فقه و اصول و حـوزه هـاى عـلمى شيعه حكومت و زعامت روحى و فكرى دارد و انديشه ها و ابتكارات او سرفصل تاريخى در فقه به شمار آمده و مستند فقهااست .
او نـظـريـات ابـتكارى و ابداعى بى شمارى در فقه و اصول به وجود آورد كه مى توان نظريه حاكم بـودن يكى از ادله بر دليلهاى ديگر در مبحث تعادل و ترجيح رااز نظريات مهم او به شمار آورد, و هـمـچـنـيـن بـهـا دادن شـايسته به عقل و خرد درشناخت حكم و قانون اسلام , و ديگر مبارزه با اخـبارى گرى رايج آن روز بود, كه شيخ ‌بزرگوار ما توانست با يك رشته از بيانات دقيق علمى در بـرابر آنها بايستد و آنان رامتقاعد سازد, اين امر از امتيازات بارز او به شمار مى آيد او كوشيد كه به مـنـكـريـن اعـتـبارعقل در شناخت معارف و احكام اسلامى ثابت كند كه ملازمه اى ميان عقل و شـرع وجـود دارد و آنـچه را كه عقل حكم مى كند, شرع نيز حكم مى كند و حكومت اين قاعده در اغـلـب فـتـاوى و نظريات مرحوم شيخ , جلوه خاصى داد, منتهى بايد خودعقل و آن قاعده فقهى مـورد ارزيابى قرار گيرد كه عقل چگونه عقلى باشد و قاعده نيزكدام قاعده باشد؟
او با اين روش مـتـيـن و مستحكم , اصول اخبارى گرى رايج آن روز رادرهم كوبيد و پايه ها و اصول مستحكمى بـراى فـقه و اصول نوين بنياد نهاد و مسيراجتهاد را روشن و مبرهن نمود او با اين وسعت مشرب , باب اجتهاد و افتا واستخراج و استنباط احكام شرعيه فرعيه را از منابع و مصادر اوليه بازگشود و رمـزپـيـشرفت و ترقى مسلمانان را در مسير اجتهاد و اعتقاد بر خويش در راه عمل به احكام الهى قرار داد كه خود بحث شيرين و مفصلى دارد.
اخلاق و رفتار شيخ :
شيخ انصارى (ره ) نه تنها در فقاهت گوى سبقت را از ديگران ربوده بود, بلكه در عمل نيز نظير و هـمـتا نداشت او به مشكلات و امور مردم شخصا رسيدگى مى كردو از احوال طلا ب و محصلين همواره جويا مى شد و براى ترويج بيشتر از علوم دين ,با بودن علما و طلا ب در يكى از شهرستانها, اجـازه نـمـى داد سهم امام را از آنجا به جاى ديگرى ببرند و سفارش مى نمود كه در همان شهر به مصرف محصلين و طلا ب برسانند.
نـقـل شـده است كه : شخصى خدمت شيخ رسيد و به او گفت : فلان طلبه چاى مى خورد! (گويا در آن زمان چاى به اين صورت كنونى مرسوم نبوده و جزتشريفات به حساب مى آمده است ) و با اين سخن مى خواست سعايتى كرده باشد كه شيخ حقوق آن طلبه را كم كند, ولى شيخ رو به او كـرده و گـفـت : خدا رحمتت كند كه اين مطلب را به من گفتى , و دستور داد تا اضافه بر ماهيانه آن طلبه , مخارج چاى را نيزاز بيت المال به وى بپردازند تا اينكه با راحتى و آسايش بيشتر به تحصيل خود ادامه دهد.
شـيـخ نـه تنها به طلا ب حوزه رسيدگى مى كرد, بلكه همواره به فكر فقرا ومستمندان نيز بوده است , و شبها همانند رهبر و مولايش امير المؤمنين (ع ) به خانه هاى مسكونى فقرا سر مى زد و مواد غذايى بر دوش گرفته , در بين خانواده هاى مستمند و بيچاره تقسيم و توزيع مى نمود.
در كـتـاب لؤلؤ الصدف چنين آمده است : و اغلب عطاياى آن مرحوم در سربوده , كثيرى از فقرا معاش (حقوق ) معين داشتند كه هميشه سالانه و ماهانه به آنان مى رسيد و هيچ نمى دانستند از كـجـاسـت در وقـت سـحر بر در خانه فقرا مى رفت بالباس مبدل , و صورت را ستر مى كرد و به مـقـدار حـاجـت آنها مرحمت مى فرمود وچون شيخ از دنيا رفت , معلوم شد آن مردى كه بر درب منازل اين مردم در اوقات غيرمتعارفه مى آمده , آن مرحوم بوده است او انصافا روى اسلام را سفيد كرد .
نـوشـتـه انـد كه يكى از ياران شيخ , نسبت به اين كار انسانى وى (كمك به فقرا ومستمندان ) از او ستايش و تمجيد كرد شيخ در پاسخ گفت : اين وسيله فخر و كرامتى نيست , زيرا وظيفه هر فرد معمولى است كه امانت را به صاحبش برساند و اين وجوه هم حقوق فقراست كه به عنوان امانت نزد من مى باشد و من به صاحبانش مى رسانم .
حاشيه نويسان محقق :
در عـظـمـت علمى و نبوغ فكرى شيخ مرتضى انصارى (ره ) همين قدر كافى است كه اطلاع پيدا نـمـائيـم تـا كنون بيش از 200 نفر از علما و فضلا و دانشمندان ومعاريف رجال اسلامى بر كتب و نـوشـتـه هـاى او حـاشـيه و تعليقه نگاشته اند و كتابهاى تاليفى او به كرات در ايران , عراق و ديگر كـشـورهاى اسلامى مورد تجديد طبع قرارگرفته است , به حدى كه هم اكنون مواد غذاى فكرى طلا ب و فضلاى حوزه هاى علميه و برخى از مجامع دانشگاهى و حقوقى را آثار او تشكيل مى دهد و شـخـصـيـتـهاى بزرگى مانند: آخوند ملا محمد كاظم خراسانى (صاحب كفاية الاصول ), سيد محمدكاظم يزدى (صاحب عروه ), حاج ميرزا حبيب اللّه رشتى , ميرزا حسن آشتيانى , شيخ ‌محمد حـسـين كاشف الغطا, سيد عبدالحسين شرف الدين , شيخ محمد جواد بلاغى ,شيخ محمد حسن مامقانى و تعداد كثيرى از علما و مجتهدين مبرز و نامدار كه نام بردن آنها به درازا مى كشد, بر آن حـاشـيـه و تـعـلـيقه دارند آنان نوشته ها و تاليفات شيخ رااصل قرار داده و بر آن تعليقه و تحشيه افرودند و نظريات او را مورد تجزيه و تحليل و عمق نگرى و ژرف انگارى قرار داده اند.

 

اساتيد :
شـيـخ بـزرگـوار مـا از مـحـضـر اسـاتيد متعددى بهره جسته است كه هر كدام نقش ويژه اى در اثرگذارى در روحيه او داشته اند كه به بازگويى نام چند تن از آنان مى پردازيم :.
1 ـ عموى بزرگوارش , آية اللّه شيخ حسين انصارى (شاگرد صاحب رياض , تاسن 17 سالگى ).
2 ـ آية اللّه سيد محمد مجاهد (از شاگردان آية اللّه وحيد بهبهانى ) او در سنين 18سالگى , دو سال تمام از محضر او بهره جسته است .
3 ـ آية اللّه شريف العلما مازندرانى كسب فيض از محضر او استدامه داشته است .
4 ـ آية اللّه ملا احمد نراقى (صاحب مستند الشيعه ), به مدت چهار سال تمام دركاشان .
5 ـ آية اللّه شيخ موسى كاشف الغطا فقيه عصر و نابغه دهر, به مدت يك سال تمام .
6 ـ آية اللّه شيخ على كاشف الغطا, زعيم دينى و مرجع عاليقدر شيعه , به مدت 5 سال .
7 ـ آية اللّه شيخ محمد حسن صاحب جواهر (مدت بسيار اندك محض تيمن وتبرك).
مجيزين شيخ :
تعدادى از اساتيد عاليقدر اين مجتهد مبتكر و توانمند در بالا ذكر شدند,تعدادى نيز اجازه روايتى يـا اجـتهادى به شيخ واگذار نموده اند كه اسامى چند نفر ازاجازه دهندگان به وى در اينجا ذكر مى شود:
1 ـ آية اللّه سيد صدر الدين موسوى عاملى , اجازه روايتى داده اند كه در آن كلمه افضل و اكمل قيد شده بود.
2 ـ آية اللّه عارف سترگ , ملا احمد نراقى , اجازه روايتى مبسوطى عنايت كرده اند.
3 ـ آيـة اللّه شـيـخ مـحـمـد سعيد قرجه داغى , اجازه نامه روائى جامع و مبسوطى درحق او صادر نموده اند.
شاگردان:
در مـكـتب پربار و حوزه پربركت تدريسى شيخ بزرگوار, شاگردان متعددى تربيت يافتند كه هر كـدام از اسـتوانه هاى فقهى , و مجتهدين مسلم , كاوشگر دقيق ومحقق ارزشمندى بوده اند, چون محضر مبارك علمى او, مجتهد پرور محقق ساز وانديشمندنواز بود.
شـاگرد مستقيم شيخ بزرگوار در زمان حيات خويش بيش از هزار تن بوده است كه از ميان آنان شـخـصـيـتـهـاى نـامى برجسته اى برخاسته اند كه هر كدام در يك صقع از اصقاع جهان اسلامى مشعل دار فقه و فقاهت و زعامت روحى و حامل ميراث انبيا و رسولان بوده اند.
ما از تعداد كثير اين جمع , به ذكر اسامى چند تن از آنان بسنده مى نمائيم :
1 ـ آية اللّه ميرزا محمد حسن شيرازى , صاحب فتواى بلندآوازه تحريم تنباكو.
2 ـ آية اللّه شيخ جعفر شوشترى , خطيب توانا و كاتبى پركار و واعظ پرصلابت .
3 ـ آية اللّه حاج ميرزا حبيب اللّه رشتى , صاحب بدائع الافكار, و رساله اجاره و غصب .
4 ـ آية اللّه سيد حسين كوه كمرى تبريزى , صاحب آثار و مثر فراوان و استادبزرگ حوزه نجف .
5 ـ آيـة اللّه شـيخ محمد حسن مامقانى , صاحب كتاب ذرايع الاحكام في شرح شرائع الاسلام و كتب ديگر.
6 ـ آيـة اللّه شيخ محمد كاظم خراسانى , صاحب كفاية الاصول كه در تحقيق وتدقيق كم نظير است .
7 ـ آيـة اللّه حاج ميرزا محمد حسن آشتيانى , نماينده تام الاختيار مراجع نجف در تحريم تنباكو در تهران .
8 ـ آية اللّه ميرزا ابوالقاسم كلانتر, صاحب تقريرات استاد خود, شيخ انصارى .
9 ـ آية اللّه حاج شيخ هادى تهرانى , مجتهد و داراى تاليفات متعدد فقهى وتفسيرى .
10 ـ آيـة اللّه مـلا حـسـين قلى همدانى , شاگرد شيخ و صاحب منظومه حاج ملا هادى سبزوارى , عارف نامى .
11 ـ آية اللّه حاج ميرزا حسين خليلى تهرانى , مجتهد نامور و صاحب فتواى مشروطيت .
12 ـ آية اللّه عابد و زاهد و فاضل بزرگوار, شربيانى , مجتهد معروف آذربايجانى .
13 ـ نـابغه نامى , سيد جمال الدين اسدآبادى , بنيان گذار وحدت مسلمين ومبارز نستوه بر عليه استعمار خارجى .
آثار و تاليفات :
آثار ارزنده و تاليفات گران سنگ و ارزشمندى از مرحوم آية اللّه العظمى حاج شيخ مرتضى انصارى (ره ) به يادگار مانده است كه هر كدام نشانى از نبوغ , اجتهاد,دانش وسيع و تحقيق دقيق آن عالم ربـانـى مـى بـاشـد ما در اين بخش به صورت اجمال به بازگويى برخى از آنها مى پردازيم جا دارد نـويسندگان و محققين حوزه علميه وبنيان گذاران كنگره شيخ اعظم انصارى (ره ) به تبيين و تـحـلـيـل آثـار قـلمى او نيز بنشينندو افكار نو و طرحهاى ابتكارى شيخ را از لابلاى اين كتابها و رساله ها بيرون كشند ودر اختيار حوزويان و دانشگاهيان كشور قرار دهند اينك ليست تاليفات آن بزرگوار:
1 ـ المكاسب (فقه ) شامل مكاسب محرمه , خيارات , و احكام عمومى معاملات .
2 ـ فـرائد الاصـول (اصـول ) شـامـل مباحث الفاظ, امارات و اصول عملى اين دوكتاب عالى ترين روشهاى فقهى و اصولى را در اختيار پژوهندگان اين دو علم قرارمى دهد.
3 ـ رساله اى در تقيه .
4 ـ رساله اى در رضاع و نشر حرمت آن .
5 ـ رساله اى در قضا ميت .
6 ـ رساله اى در مواسعه و مضايقه .
7 ـ رساله اى در عدالت .
8 ـ رساله اى در مصاهره .
9 ـ رساله اى در ملك اقرار.
10 ـ رساله اى در تبيين قاعده لاضرر و لاضرار.
11 ـ رساله اى در خمس .
12 ـ رساله اى در زكات .
13 ـ رساله اى در خلل صلوة .
14 ـ رساله اى در ارث .
15 ـ رساله اى در تيمم .
16 ـ رساله اى در قاعده تسامح .
17 ـ رساله اى در باب حجيت اخبار.
18 ـ رساله اى در قرعه .
19 ـ رساله اى در متعه .
20 ـ رساله اى در تقليد.
21 ـ رساله اى در قطع و جزم .
22 ـ رساله اى در ظن .
23 ـ رساله اى در اصالة البرائه .
24 ـ رساله اى در مناسك حج .
25 ـ حاشيه اى بر مبحث استصحاب .
26 ـ حاشيه اى بر نجاة العباد (رساله عمليه ).
27 ـ كتابى در علم رجال (از وجيزه مجلسى بزرگتر است ).
28 ـ تاليفى در اصول الفقه .
29 ـ حواشى بر عوائد نراقى .
30 ـ حاشيه اى بر بغية الطالب .
31 ـ اثبات التسامح فى ادلة السنن .
32 ـ التعادل و الترجيح .
33 ـ رساله اى در تقيه .
34 ـ رساله اى در التيمم الاستدلالى .
35 ـ رساله اى در خمس .
وفات:
سرانجام اين رجل علم و فضيلت و شخصيت عاليقدر, در سن 67 سالگى به سال 1281 (مضمون آيه شريفه ظهر الفساد 1281 ) در 18 جمادى الثانى , با انبوهى از مفاخر و نوشته ها و ذخائر فكرى و معنوى كه عموما در خدمت به اسلام بود, به دارباقى شتافت و جهان اسلام را در سوگ خود عزادار سـاخـت هـنـگـام مرگ دارائى اين زعيم عاليقدر اسلامى , معادل هفده تومان رايج آن روز بود كه همان مقدار هم مقروض بوده است .
جـسـم مطهر و مقدسش در جوار قبر حضرت مولى الموحدين امير المؤمنين على (ع ) دفن شد و وصى گرامى او, حاج سيد على شوشترى بنا به وصيت شيخ برجنازه او نماز گزارد.
پاورقيها:

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 آشنايى با علوم اسلامى , ص 309 .
2 شخصيت شيخ انصارى , به قلم نواده اش . 3 سوره قصص , آيه 28 . 4 ريـحـانـة الادب , ج 1 , ص 189 تـا 193 ـ شرح حال تفصيلى او را مى توان در: شخصيت شيخ مرتضى انصارى , تاليف نوه اش مرتضى الانصارى ـ هدية الاحباب , ص 186 ـ نامه دانشوران , ج 1 , ص 147 ـمستدرك الوسائل , ص 382 ـ روضات الجنات , ص 655 مطالعه نمود.
فقهاى نامدار شيعه عقيقي بخشايشي

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها