پاسخ به:زندگی نامه علما
جمعه 1 مهر 1390 11:39 AM
آيت الله العظمى ميرزا مسلم ملكوتى سرابى « دام ظله » |
حضرت آيت الله ميرزا عبدالله مسلم ملکوتى ، در پانزدهم خرداد سال 1303 در حومة شهرستان سراب، واقع در 130 كيلومترى تبريز به دنيا آمد. پدرش به شغل كشاورزى روزگار ميگذراند و داراى تحصيلاتى نيز بود. اشتياق خانواده آية الله ملكوتى و نيز علاقه پدر، او را به تحصيل علوم دينى وا داشت به گونهاى كه در پنج يا شش سالگى نزد عالم محل كه خود از منسوبين او بود، توانست نوشتن و خواندن را فرا گيرد و با قرآن مجيد و معارف آن آشنا شود و بخشى از قرآن را حفظ كند.
آية الله ملكوتى، با فرا گرفتن قرآن در زادگاه خود به سراب آمد و در آنجا به فراگيرى كتابهاى متداول ادبى حوزه علميه، همانند جامع المقدمات، سيوطى، مغنى، مطول، منطق و اصول فقه پرداخت و در هفده سالگى براى ادامة تحصيل، به تبريز رفت.
در حوزه علميه تبريز، به مدت چهار سال اقامت داشت و از محضر استادان گرانمايه آن ديار همچون مرحوم آية الله سيد مهدى انگجى، مرحوم آية الله ميرزا فتاح شهيدى و مرحوم آية الله ميرزا محمود دوزدوزاني. بهره برد و كتابهاى شرح لمعه، رسائل، مكاسب و كفاية الاصول را به پايان رساند. ايشان در طى اين سالها، كتابهايى را كه پيشتر فرا گرفته بودند، به طلابى كه تازه وارد حوزه شده بودند، تدريس ميكردند.
با اتمام دوره سطح، در سال 1321 به منظور ادامة تحصيل و بهرهگيرى از محضر عالمان و دانشمندان قم، بدانجا روانه شد. از نخستين روزهاى سكونت در شهر قم، به جد و جهد، در درس بزرگان حوزه علميه حاضر شد و در علوم معقول و منقول، از محضر بزرگانى چون امام خميني(ره) و علامه طباطبايى بهره برد. سپس به حوزه علميه مشهد عزيمت كرد و ضمن انس با آستان ملكوتى على بن موسى الرضا(ع) از درس بزرگان آن ديار، همچون آية الله ميرزا مهدى اصفهانى استفاده نمود.
شوق فراگيرى علوم دينى، آية الله ملكوتى را در سال 1334 به سمت نجف اشرف كشاند. انوار علوى چنان بر سر ايشان سايه افكند كه توانست در آن ديار، به درس بزرگانى چون آية الله سيد ابوالقاسم خويى، آية الله سيد محسن حكيم راه يابد و كسب فيض نمايد همچنين در اين مدت از تربيت شاگردان ممتاز در فقه، اصول، فلسفه، كلام، رياضى و ... غافل نماند و بدين ترتيب، دين خود را به حوزه علميه آن ديار نيز ادا كرد. اقامت دوازده ساله ايشان در نجف، در سال 1346 به پايان رسيد و ايشان براى سپرى كردن اوقات فراغت در تابستان، به ايران آمد. با به پايان رسيدن تابستان، بار ديگر قصد نجف اشرف نمود اما درگيريهاى آن روز دولت ايران و عراق كه به نا امن شدن مرزها انجاميده بود، او را از تصميم خود بازداشت و ديگر باز، عازم شهر مقدس قم شد.
آية الله ملكوتى، با ورود به شهر قم، تدريس فقه و اصول را آغاز كرد كه با استقبال فراوان طلاب مستعد روبرو شد و نيز ايشان در كنار آن به تدريس فلسفه ميپرداخت كه حاصل آن، ظهور طلابى فرهيخته در حوزه علميه امروز ماست.
دوران تحصيل آية الله ملكوتى، در محضر بزرگانى سپرى شده است كه نام هر كدام، همچون ستارهاى در آسمان تشيع ميدرخشد.
ايشان در تبريز، دروس سطح را نزد مرحوم آية الله ميرزا فتاح شهيدى، مرحوم آية الله سيد كاظم شريعتمدارى، مرحوم آية الله ميرزا محمود دوزدوزانى و مرحوم آية الله سيد مهدى انگجى آموخت. با ورود به قم، در درس خارج فقه و اصول آقايان مرحوم حاج ميرزا محمد فيض قمى و سيد محمد حجت شركت نمود. با ورود آية الله بروجردى به قم از درس ايشان نيز بهره برد و در علوم عقلى به درس حضرت امام خميني(ره) رفت. ايشان از امام(ره) به دقت، جديت و همت بلند معظم له ياد ميكند و از سجاياى اخلاقى ايشان، حضور دائمى در نماز جماعت را بر ميشمرد.
همچنين ايشان در علوم عقلى از ميرزا مهدى مازندرانى، شيخ ابوالقاسم اصفهانى، ميرزا مهدى آشتيانى و علامه طباطبايى نيز بهره برده است.
در مشهد نيز به درس فلسفه شيخ سيف الله ايسى ميانجى و هيأت و رياضيات شيخ محمد رضا كرباسى رفت و نيز از محضر آية الله ميرزا مهدى اصفهانى بهرههاى فراوان برد.
استادان ايشان در نجف، ميرزا عبدالهادى شيرازى، سيد محسن حكيم، سيد محمود شاهرودى و شيخ حسين حليبودند كه در درسهاى خارج فقه آنان شركت مينموده است و نيز در درس خارج فقه و اصول آية الله ابوالقاسم خويى حضور مداوم داشته است.
ايشان از دوستان دوره طلبگى خود به شيخ اسدالله اصفهانى و آقا سعيد اشراقى اشاره ميكند كه هماره با آنها به مباحثه دروس فرا گرفته شده، ميپرداخته است.
آية الله مسلم ملكوتى طبق سنت حوزههاى علميه، هم زمان با تحصيل به تدريس دروس به طلاب بعد از خود ميپرداخت و در فقه و اصول، فلسفه، كلام، هيأت، رياضى و ... صاحب شاگردانى زبده بود و سه حوزه قم، نجف و مشهد خاطرة سالها تدريس ايشان را در ذهن دارد.
زندگى آية الله ملكوتى همچون بسيارى ديگر از علماى راستين، با مبارزات و فعاليتهاى سياسى بسيارى همراه بود. در زمان سلطه حكومت ستمشاهى، ايشان لحظهاى از مبارزه با آن رژيم سرباز نزد و حتى ديگران را به فعاليت و مبارزه بر ضد شاه تشويق ميكرد.
آية الله مسلم ملكوتى با تأسيس كتابخانه و صندوق قرض الحسنه المهدى در شهر سراب، زادگاه خود، بر آن شد كه با جذب جوانان متدين، آنها را براى مبارزه بر ضد رژيم شاه منسجم و متشكل سازد و در ضمن، مبانى اعتقادات آنها را نيز تقويت كند.
از فعاليتهاى ديگر ايشان در پيش از انقلاب، عضويت در جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود. در آن روزگار، جلسات جامعه مدرسين به صورت مخفى و در خانة افراد عضو، برگزار ميشد. آية الله ملكوتى با حضور مستمر در جلسات جامعه مدرسين، امضاى نامههاى آن مركز در حمايت از نهضت امام خميني(ره) و تبادل نظر با گروهها و جناحهاى سياسى براى وحدت هر چه بيشتر، نام خود را در شمار ياران باوفاى انقلاب و امام(ره) رقم ميزد. افشاگريهاى ايشان در آن سالها، باعث شده بود كه ساواك بارها ايشان را در قم و آذربايجان تحت تعقيب قرار دهد. حضرت آية الله ملكوتى، در سالهاى مبارزه بر ضد رژيم با تبعيت و پيروى محض از فرمانهاى حضرت امام خميني(ره) در برابر گروهها و دستههاى انحرافى و التقاطى ايستاد و بر اسلامى بودن حركت، پافشارى نمود.
فعاليتهاى سياسى ايشان به پيش از انقلاب محدود نشد. با پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران در بهمن 1357، حضور سبز و پر صلابت ايشان در عرصههاى گوناگون انقلاب، به بسيارى از مبارزان، اميد ميبخشيد. ايشان با شركت مستمر در دفتر استفتائات امام(ره) به مستحكم كردن پيوند امام و امت و نيز به حل مشكلات فقهى مردم ميپرداخت و نيز به نمايندگى از طرف امام(ره) براى حل مشكلات مردم آذربايجان و زنجان، به آن ديار شتافت.
با شهادت آية الله مدنى، امام جمعه تبريز، در سال 1360، امام خميني(ره) آية الله ملكوتى را به نمايندگى خود در آذربايجان و نيز به عنوان امام جمعه تبريز برگزيد. تبريز در آن سالها دست خوش نزاعها و تحريك گروهكهاى ضد نظام براى ايجاد يأس از انقلاب اسلامى بود. آية الله ملكوتى با افشاى اين دسيسهها و دعوت مردم و گروههاى هوادار انقلاب به وحدت و يكپارچگى، دشمنان را از رسيدن به اهداف خود مأيوس نمود. ايشان بارها و بارها در خطبههاى نماز جمعه و ديگر سخنرانيها، مردم را به حضور پر شور در جبهههاى جنگ و كمك به رزمندگان دلير اسلام فرا خواند و خود نيز از حمايت مادى و معنوى رزم آوران دفاع مقدس دريغ نورزيد.
همچنين آية الله ملكوتى در دورة اول و دوم مجلس خبرگان رهبرى، به نمايندگى از طرف مردم آذربايجان شرقى عضويت داشت و خدمات شايانى را در اين عرصه نيز به انجام رساند.
آية الله ملكوتى در سال 1373، با دعوت برخى بزرگان حوزه علميه قم و نيز موافقت مقام معظم رهبرى از تبريز به قم آمد و با بر پا كردن درس خارج فقه و اصول، بسيارى از طلاب علوم دينى را شيفتة درس خويش ساخت و بدين وسيله، سيرة علما و دانشمندان اين حوزه سترگ را پاس داشت.
آية الله ملكوتى، در عمر شريف خود فعاليتهاى فرهنگى شايانى را به جامعه شيعه تقديم نموده است كه از آنها به ذكر تأليفات و تدريسها بسنده ميكنيم:
1- الربا فى التشريع الاسلامى
2- مسجد، مسجد شد (تاريخ كامل آذربايجان)
3- المحاكمات (نقد و بررسى نظريات مرحوم ميرزاى نايينى و مقايسه آن با نظريات ديگر علما)
4- شرح كفاية الاصول
5- يك دوره اصول مدوّن
6- حاشيه بر اسفار
7- حاشيه بر شفا
8- الامن العالم فى الاسلام او الامر بالمعروف و النهى عن المنكر
9- تفسير سورة فاتحه
10- المنافقون فى القرآن و السنة و التاريخ
11- الفرق بين الدين و العلم و الفلسفه
12- رسالة توضيح المسائل
13- مناسك حج
14- مقتل الامام الحسين(ع)
15- الحاشيه على العروة الوثقى
16- الصلوة
17- الحدود و الديات
18- رقبات موقوفه طبق وقف نامه.