پاسخ به:زندگی نامه علما
پنج شنبه 11 آبان 1391 7:47 PM
اشارهابومحمد قاسم بن حسن بن علی بن یقطین بن موسی قمیقاسم از خاندان معروف و مشهوری است كه خدمات شایانی به جهان اسلام، به خصوص مذهب تشیع انجام داده اند. سزاوار است قبل از پرداختن به شخصیّت قاسم، خاندان و اجداد او به اجمال معرفی شوند، تا اهمیت و نقش آنان در تاریخ اسلام روشن گردد. خاندان قاسمدر سده دوم و سوم هجری آل یقطین خاندانی علمی، سیاسی و شیعه مذهب بود و شخصیت های بزرگ و تأثیرگذاری را به تاریخ اسلام عرفی كرد. سرسلسله این خاندان، ابوالحسن یقطین بن موسی متوفای 185 ق. است كه اهل كفه و سكن آنجا بود. همچنین یقطین، از هواخواهان و داعیان برجسته بنی عباس و از مخالفان بنی امیه به حساب می آمد و به همین دلیل، مروان صفحه 45 حمار، او را تحت تعقیب قرار داد و یقطین به همراه خانواده اش به مدینه گریخت و دور از چشم حكومت، به زندگی پرداخت.(1) یقطین پس از روی كار آمدن عباسیان به بغداد رفت و در آنجا مقیم شد. او كه فردی هوشمند و دارای درایت سیاسی و قدرت جنگاوری بالایی بود، نزد ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور؛ خلفای عباسی، پایگاهی بلند یافت. مهدی عباسی در سال 167 ق. یقطین را مأمور بازسازی مسجدالحرام و مسجد النبی(ص) نمود.(2) یقطین گرچه در دوره امویان به دستگاه عباسیان پیوست و در زمان دولت بنی عباس با آنان همكاری می كرد؛ اما از نظر مذهبی، شیعه و پیرو امامان(ع) بود. ممكن است برخی به خاطر این همكاری در مذهب یقطین تردید كرده باشند؛ ولی به دلایلی، تشیّع او حتمی است. در واقع یقطین، شیعه و معتقد به امامت بود؛ ولی عقیده خود را مخفی نگه می داشت. به گزارش بیشتر محدّثان و مورخان شیعی، او پنهانی، با امام صادق(ع) ارتباط داشت و به آن حضرت ارادت می ورزید. وی خمس و زكاتش را نزد امام می فرستاد. درباریان و جاسوسان از این جریان اطلاع یافته و نزد منصور و مهدی عباسی از او بدگویی كردند؛ ولی به تعبیر شیخ طوسی خداوند كید آن دو را از وی بازداشت.(3) بنابراین، این احتمال را باید پذیرفت كه با وجود شیعه بودن یقطین، حضور او در دستگاه خلافت، به دلایل خاصّ سیاسی و ضرورت ها و با اشاره و دستور امام صادق(ع) بوده است. كما اینكه این رفتار در عملكرد پسرش، علی، به وضوح قابل بررسی است. خاندان یقطین اعمّ از پسران و نوادگان، جملگی از یاران و ارادتمندان امامان معصوم(ع) بودند و این مسأله، نشان از عقیده قلبی یقطین دارد كه فرزندانش را چنین تربیت كرده است. یقطین چند پسر به نام های علی، عُبید، اسماعیل، ادریس، موسی، یعقوب صفحه 46 و خزیمه داشت كه همگی از یاران و راویان امامان(ع) بودند.(4) علی بن یقطینعلی بن یقطین جدّ قاسم و برجسته ترین فرد در میان پسران یقطین است. وی فقیه، متكلّم، محدّث و از بزرگان شیعه بود. منابع، او را وابسته به قبیله بنی اسد می دانند.(5) بدین ترتیب آل یقطین نباید از نژاد عرب باشند و چون سكنان كوفه، بیشتر، ایرانیان بودند، بعید نیست كه این خاندان در اصل ایرانی باشند. علی در سال 124 ق. در كوفه، زاده شد و به دلیل فشار بنی امیه بر این خانواده، وی به همراه مادر و برادرش عبید، به مدینه مهاجرت كرد و پس از فروپاشی حكومت بنی عباس، به همراه اعضای خانواده به بغداد رفت و در آنجا سكونت گزید.(6) او، در آغاز به شغل داد و ستد ابزار (نوعی ادویه) می پرداخت.(7) و سپس به دستگاه خلافت عباسیان وارد شد و از كارگزاران مهدی عباسی و از خاصّان و نزدیكان خلیفه، هارون الرشید گردید.(8) در شیعه بودن علی، جای هیچ گونه تردید نیست؛ ولی مذهب او، همانند پدرش از دید عباسیان پنهان بود و در نهان، با امام كاظم(ع) ارتباط نزدیك داشت. وی نزد آن حضرت، از اعتبار و جایگاهی بسیار برخوردار بود. علی بن یقطین كه ظلم و فساد خلافت عباسی را از نزدیك می دید، از تحمل این وضعیت به تنگ آمده بود. او نمی توانست جور و جفای حكومت را نسبت به مردم، به خصوص نسبت به شیعیان تحمل كند، از این رو تصمیم داشت از دربار، كناره گیری نماید؛ اما با توصیه امام كاظم(ع) و برای خدمت به شیعیان و ستمدیدگان، در دستگاه باقی ماند. مخالفان و دشمنان علی، بارها و بارها از او و از ارتباط وی با امام(ع) نزد هارون سعایت و بدگویی كردند؛ ولی به خاطر رفتار صفحه 47 هوشمندانه او و راهنمایی های امام، در نیتشان موفق نشدند و گزندی به او نرسید.(9) در مورد ایمان و پارسایی علی بن یقطین روایات بسیاری وارد شده است، از جمله آن احادیث، حدیثی است كه در آن امام كاظم(ع) بهشت را برای او تضمین كرده است.(10) برای علی بن یقطین سه پسر ذكر شده است. احمد، حسن (پدر قاسم) و حسین. پدر برخی، حسن، پدر قاسم را از وابستگان بنی هاشم و یا بنی اسد ذكر كرده اند.(11) در هر صورت وی از عالمان، فقیهان، متكلّمان، محدّثان و راویان موثق و مورد اعتماد شیعه بوده و افتخار شاگردی نزد امام كاظم، امام رضا و امام جواد(ع) را داشته و از هرسه بزرگوار روایت كرده است.(12) وی همچنین مسائلی را كه از امام كاظم(ع) پرسیده و جواب گرفته و یا در مواقع متعدد از حضرت شنیده در كتابی جمع آوری و از خود به یادگار گذاشته است (13) كه نشان دهنده اهتمام این فرد به حفظ میراث و فرهنگ امامان و تشیّع است. مكتب تشیّع از طریق همین آثار و كتاب ها كه به وسیله دانشمندان شیعه نگاشته شده به نسل های بعدی منتقل گردیده است و با همین تلاش ها و كوشش ها، هرچه پیش می رویم، این مكتب بالنده تر و تابنده تر می شود. قاسم بن حسنقاسم، از عالمان، محدّثان و راویان شیعه و مطرح در شهر عالم خیز و صفحه 48 عالم پرور قم در نیمه دوم قرن دوم و نیمه اولِ قرن سوم هجری بوده است. منابع رجالی شیعه او را مانند پدرش، از وابستگان قبیله بنی اسد دانسته اند كه در قم سكونت داشته است.(14) فراگیری علماین عالم شیعه از شاگردان امام رضا و امام هادی(ع) بوده و از امام رضا(ع) روایت نقل نموده است.(15) وی همچنین با امام حسن عسكری(ع) معاصر بوده و در زمان آن حضرت می زیسته (16)؛ اما در مورد اینكه وی با آن بزرگوار و نیز با امام جواد(ع) ارتباط داشته یانه، در منابع چیزی گزارش نشده است. قاسم، به جز امامان مذكور، نزد بزرگانی چون ابن ابی نجران و جعفر بن سلیمان نیز شاگردی كرده و به فراگیری دانش پرداخته است. (17) وی پس از اینكه روح و جانش را با علوم و معارف قرآن و اهل بیت(ع) در آمیخت و به كمالات علمی دست یافت، به پرورش شاگردان پرداخت و دانش خویش را به تشنگان علم و جویندگان فضیلت منتقل نمود. شاگردانی چون احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی و احمد بن محمد بن خالد برقی (18) - كه خود از عالمان بزرگ و رجال نامدار شیعه هستند - به كسب علم نزد او و روایت از او پرداختند و این مسأله، نشان از عظمت علمی قاسم بن حسن دارد. آثاروی اهل تألیف و تصنیف بوده؛ اما اثر مستقلی از وی گزارش نشده است. حسین بن سعید اهوازی از فقیهان، محدّثان و دانشمندان بزرگوار شیعه كه همراه برادرش حسن از كوفه به اهواز و سپس به قم مهاجرت كرده، حدود سی كتاب نگاشته (19) كه یكی از آنها به نام التجمل و المروة است كه قاسم، مطالبی را بر صفحه 49 این كتاب افزوده است.(20) زوایای ناپیدای شخصیت قاسمبا وجود شهرت آل یقطین و پدران قاسم؛ متأسفانه از جزئیات زندگی وی (اعم از تولّد، درگذشت، زادگاه و...) اطلاع چندانی در دست نیست و ما نمی دانیم كه شخصیت او چگونه تكامل یافته و چه عامل یا عواملی موجب مهاجرت وی به قم و سكونت در آن شهر شده است. چه بسا قبل از او، پدرش قم را به عنوان وطن خود انتخاب كرده باشد. ولی به طور قطع شهرت علمی و فضای مذهبی و سیاسی قم، كه شهری شیعه نشین بود، در این هجرت دخالت مستقیم داشته است، كما اینكه بسیاری از شیعیان، به خصوص علویان، به خاطر وجود همین جو گرایش به تشیّع در سراسر ایران به خصوص در شهرهای قم، كاشان، تفرش و ری، رو به این سامان می آوردند. از منظر رجال شناساندر كتاب های رجالی به جز قاسم بن حسن بن یقطین، شخص دیگری به نام قاسم بن حسن شعرانی یقطینی قمی نیز وجود دارد. این قاسم، شاگرد علی بن حسكه و هردو از غلات بودند و در مورد امام هادی(ع) افراط می كردند.(21) از این رو، برخی از ارباب رجال، این دو شخصیت را یكی دانسته و قاسم بن یقطین را به غلوّ متهم كرده اند.(22) علامه حلی، به نقل از ابن غضائری و او به نقل از عالمان قمی می گوید: قاسم در مذهب خود افراط می كرد؛ ولی جنبه های مثبت او بر افراطش غلبه داشت. علامه با استناد به این گفته، معتقد است كه نظر عالمان قم، ثابت می كند كه غلوّ چندانی نداشته، بلكه از این عقیده بازگشته است. (23) در مقابل، عده ای صفحه 50 همچون علامه تستری در قاموس الرجال در اتحاد این دو، تردید كرده اند(24)؛ بنابراین غالی بودن قاسم قطعی نیست. بالاتر آنكه نجاشی كه خود از پیشگامان جرح و تعدیل رجال است، به غالی بودن قاسم اشاره نكرده و خودش او را تضعیف نمی كند؛ بلكه ضعف وی را به حسن بن محمد بن ولید استناد می دهد.(25) به همین لحاظ علامه مامقانی معتقد است كه نجاشی در تضعیف قاسم، توقف كرده است. بنابراین درباره قاسم، نه مدحی وارد شده و نه وثاقتش ثابت شده است. در نتیجه بر پایه قواعد رجالی، باید او را در ردیف محدّثان «حسن» به شمار آورد نه ضعیف.(26) استادان1 - ابوالفضل عبدالرحمان بن ابی نجران عمرو بن مسلم تمیمیوی مولی و در اصل از اهالی كوفه و سكن قم و از یاران و راویان امام رضا(ع) و امام جواد(ع)(27) بود. او از امام باقر(ع) و بزرگانی مانند: محمد بن ابی عمیر، ابان بن تغلب، محمد بن سنان و صفوان نیز روایت نقل كرده است و شاگردان بسیاری دارد. ابن ابی نجران از عالمان، فقیهان، نویسندگان و محدّثان بزرگ شیعه و فردی در غایت وثاقت و اعتماد بود، به گونه ای كه تمام رجال شناسان شیعه بر این مطلب اتفاق نظر دارند. عظمت، جلالت و بزرگی او چنان است كه صدها (بیش از 550) حدیث نقل كرده است. همچنین شاگردان و راویان بسیاری از قبیل احمد بن محمد بن عیسی اشعری، احمد برقی، حسین بن سعید اهوازی و داود فهدی نزد او دانش آموخته اند.(28) 2 - ابو محمد جعفر بن سلیمان قمیاز زندگی و شرح حال جعفر بن سلیمان اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما صفحه 51 آنچه مسلم است اینكه وی از عالمان و فقیهان شیعه و اهل و سكن قم و فردی مورد اعتماد بوده است. ابو محمد، كتابی به نام ثواب الاعمال داشته كه ظاهراً باقی نمانده است.(29) شاگردان1 - احمد اشعریابوجعفر احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی از خاندان معروف و مشهور اشعری ها، از اهالی قم و از یاران و راویان امام رضا، امام جواد و امام هادی(ع) بوده (30) و با امام حسن عسكری(ع) مكاتبه داشته است.(31) به شهادت همه عالمان رجال، ابوجعفر، فردی جلیل القدر، از محدّثان موثق، سرآمد و پیشوای عالمان و فقیهان قم و رئیس دینی - مذهبی این شهر بود(32) كه حتی حكم قم هم، او را پاس می داشت و در مسایلی كه مربوط به امور ملكی اهل قم می شد، به او رجوع می كرد.(33) ابن حجر از عالمان معروف اهل سنت، احمد اشعری را بزرگِ شیعیان قم دانسته، می گوید: اشتهار و آوازه او در حدود سال سیصد هجری بوده است.(34) احمد استادان و شاگردان بسیاری داشته و كتاب های متعددی تألیف كرده است. 2 - احمد برقیابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقی، دانشمند، فقیه عالی قدر و محدّث نامی شیعه در نیمه دوم سده سوم هجری و از مشایخ بزرگ روایی شیعه است. جدّش محمد بن علی كه در قیام زید شركت داشت، پس از شهادت زید بن علی(ع) به دستور یوسف بن عمرو ثقفی دستگیر و كشته شد. پدر بزرگ احمد؛ یعنی خالد كه سن كمی داشت، به همراه پدرش عبدالرحمان به روستای «برقه» صفحه 52 (برقارود) قم فرار كرد و در آنجا سكن شد.(35) احمد در این مكان به دنیا آمد و رشد كرد. برقی از اصحاب امام جواد و امام هادی(ع)(36) و از سران محدثان و عالمان شیعه بود. عالمان رجال به وثاقت او گواهی داده اند؛ اما اعتماد او بر روایات مرسل و روایت از افراد ضعیف، از اعتبار احادیث وی كاسته است.(37) به هر جهت وی از عالمان و محدثان پژوهشگرِ شیعه است و كتاب عظیم و پرحجم محاسن كه شامل فقه و احكام شرعی، اختلاف حدیث، جغرافیا، انساب و اخبار امت هاست، نمایانگر عظمت و بزرگی احمد برقی است. برقی در سال 280 ق. و به روایتی در 274 ق. درگذشت.(38) 3 - حسن بن علییكی دیگر از شاگردان قاسم، فردی است به نام حسن بن علی (39)؛ اما كنیه و القاب او در منابع ذكر نشده است. البته با توجه به اینكه این شخص، با این عنوان، در سند بیش از پانصد روایت قرار گرفته و استادان و شاگردان بسیاری دارد.(40) پس به طور قطع از عالمان معروف و بزرگ است. چه بسا ممكن است او همان حسن بن علی الوشا باشد؛ چركه احمد بن محمد بن عیسای اشعری كه از راویان قاسم بن حسن است، از این فرد هم روایت كرده است.(41) روایتی از قاسمقاسم بن حسن بن علی بن یقطین روایت هایی از امامان معصوم(ع) نقل نموده كه یكی از آنها روایتی است در خور توجه جامعه امروز تشیّع. در این حدیث یكی از مسایل مهم و حسّاس كه ممكن است برای گروه هایی به خصوص جوانان دغدغه خاطر باشد، مطرح گردیده و آن مسأله ولایت اهل بیت(ع) است. امام(ع) در این حدیث ولایت را در كنار چهار ركن دیگر قرار داده و پس از مقایسه، اهمیّت و ارجحیّت آن را به روشنی بیان می كند. قاسم با دو صفحه 53 واسطه از امام باقر(ع) نقل می كند كه امام فرمود: اسلام بر پنج ستون استوار است؛ نماز، زكات، حجّ، روزه و اعتقاد به ولایت ما اهل بیت(ع). اما از این پنج ركن، در چهارتای اول استثنا و رخصت وجود دارد. اگر كسی مالی نداشت، زكات بر او واجب نمی شود. اگر كسی مال و مكنت در اختیار نداشت، حجّ بر او واجب نیست. اگر شخصی مریض باشد، شرع مقدس به او اجازه داده است كه نشسته نماز بخواند و روزه نگیرد. اما خداوند در مورد ولایت، هیچ گونه رخصتی نداده است. چه فرد سالم باشد چه مریض و چه فقیر باشد، چه غنی، برهمگان واجب و لازم است كه به ولایت خاندان پیامبر(ص) عقیده داشته و پیرو آنان باشند.(42) پی نوشت ها:1 - فهرست، شیخ طوسی، تحقیق جواد قیومی، قم، انتشارات نشر الفقاهة، چ اول، 1417 ق، ص 154 و 155 . 2 - رحله، ابن جبیر محمد بن احمد، بیروت، داربیروت، 1404 ق، ص 68؛ تاریخ طبری، محمد بن جریر، بیروت، اعلمی، ج 6، ص 390، چ پنجم، 1409 ق . 3 - فهرست طوسی، همان . 4 - اختیار معرفةالرجال، شیخ طوسی، تصحیح حسن مصطفوی، مشهد، 1348 ش، ص 437؛ رجال طوسی، تحقیق جواد قیومی، قم، جامعه مدرسین، چ اول 1415 ق، ص 352، 366، 369 و 383 . 5 - رجال نجاشی، احمد بن علی، تحقیق محمدجواد نایینی، بیروت، دارالاضواء، چ اول 1408 ق، ج 2، ص 108 . 6 - همان؛ فهرست طوسی، همان . 7 - اختیار معرفة الرجال، همان، ص 430 . 8 - تاریخ طبری، همان، ص 391؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 184 . 9 - اختیار معرفةالرجال، همان، ص 430 - 435؛ معجم رجال الحدیث، سیدابوالقاسم خویی، قم مركز نشر آثار شیعه، 1369 ش، ج 12، ص 227 - 240 . 10 - همان، ص 430 . 11 - رجال نجاشی، همان، ج 1، ص 148 . 12 - رجال طوسی، همان، ص 372؛ قاموس الرجال، ج 3، ص 332، محمدتقی تستری، قم، جامعه مدرسین، چ دوم 1411 ق؛ مستدركات علم رجال الحدیث، علی نمازی، ج 3، ص 18، تهران، حیدری، چ اول 1414 ق . 13 - فهرست طوسی، همان، ص 98 . 14 - رجال نجاشی، همان، ج 2، ص 183 . 15 - رجال طوسی، همان، ص 412؛ المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت(ع)، چاپ دوم، 1416 ق، ج 2، ص 360 . 16 - اختیار معرفة الرجال، همان، ص 516 . 17 - خصال، شیخ صدوق، تحقیق علی كبر غفاری، ص 277، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ اول، 1410 ق . 18 - همان؛ المحاسن، همان . 19 - رجال نجاشی، همان، ج 1، ص 173؛ فهرست، شیخ صدوق، همان، ص 220؛ فهرست ابن ندیم، ص 277؛ اعیان الشیعه، ج 6، ص 27 . 20 - رجال نجاشی، همان، ج 2، ص 183 . 21 - اختیار معرفةالرجال، همان، ص 516، 518، ص 21 و 555 . 22 - رجال طوسی، همان، ص 390 . 23 - خلاصةالاقوال فی معرفة الرجال، علامه حلی، تحقیق: جواد قیومی، قم، مؤسسه نشر الفقاهة، چ اول 1417 ق، ص 389 . 24 - قاموس الرجال، همان، ج 7، ص 357 . 25 - رجال نجاشی، همان . 26 - تنقیح المقال، مامقانی، ج 2، ص 19، ابواب الفاء . 27 - رجال نجاشی، همان، ج 2، ص 45 . 28 - رجال برقی، احمد بن ابی عبدالله، انتشارات دانشگاه تهران، 1342، ص 57 . 29 - معجم رجال الحدیث، همان، ج 9، ص 301 و ج 22، ص 141 . 30 - رجال نجاشی، همان، ج 1، ص 302 . 31 - رجال طوسی، همان، ص 366، 397 و 409؛ جامع الرواة، محمد بن علی اردبیلی، ج 1، ص 69، تهران، انتشارات جهان، بی تا . 32 - اختیار معرفةالرجال، همان، ص 435 . 33 - رجال نجاشی، همان، ج 1، ص 216؛ فهرست طوسی، همان، ص 68 . 34 - مفاخر اسلام، علی دوانی، تهران، امیركبیر، چ دوم، 1363 ش، ج 1، ص 398 و 404 . 35 - لسان المیزان، ابن حجر عسقلانی، ج 1، ص 283، بیروت، دارالفكر، چ اول، 1408 . 36 - رجال نجاشی، همان، ج 1، ص 204 . 37 - رجال برقی، همان، ص 57 و 59 . 38 - فهرست طوسی، همان، ص 62 . 39 - رجال نجاشی، همان . 40 - الاستبصار، شیخ طوسی، ج 2، ص 43، تحقیق: سیدحسن موسوی خراسانی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1390 ق . 41 - معجم رجال الحدیث، همان، ج 5، ص 7 . 42 - همان، ص 34 . 43 - خصال، همان . نویسنده : محمد غفوری
|