0

زندگی نامه علما

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:زندگی نامه علما
سه شنبه 9 آبان 1391  8:02 PM


قمی، شیخ علی
 
نام هاي ديگر :
قرن : قرن14
آثار : شرح اسانید الكافی - تدوین حواشی كتاب وسایل الشیعه - شرح الهدایة - سراج المبتدی - مصباح الانیس - شرح تبصره - كتاب الصلاة و كتاب الحج - صلوة المسافر - رافع الغواشی عن بعض شبهات الحواشی - تقریرات درس آیةالله رضا همدانی در اخلاق. - تقریرات درس آخوند خراسانی - تقریرات درس اخلاق آخوند ملاّحسینقلی همدانی. - كشكول - نوشته های پراكنده، كه حاوی بحث های اصولی،

 

محمدعلی قمی در شهر مقدّس قم به لحاظ علم و تقوا نزد عموم اقشار؛ شهرت داشت. وی صاحب فرزندی گردید كه او را محمدابراهیم نامید. تحصیلات خویش را در قم و تهران سپری نمود و پس از طی مدارج علمی، توانایی های علمی و كسب در ردیف عالمان بزرگ ایران قرار گرفت.

عالم عامل شیخ محمدابراهیم برای تكمیل تحصیلات به عتبات عالیات كوچ نمود و در كربلا از محضر سید ابراهیم قزوینی؛ صاحب ضوابط و نیز در نجف اشرف از حوزه درسی شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهرالكلام و شیخ مرتضی انصاری بهره برد. همچنین وی این توفیق را به دست آورد كه در درس آیةالله شیخ مشكور حولاوی حضور یابد و با این استاد انس و الفت ویژه ای برقرار نماید، این ارتباط علمی و عاطفی موجب شد تا محمدابراهیم با دختر این استادش

صفحه 130

ازدواج نماید و بدین گونه علاقه به وی را با خویشاوندی سببی استوار سازد.

شیخ محمدابراهیم قمی با كوله باری از معرفت، معنویت و كسب رتبه های بلند فقهی در نزد استادانی كه بدان اشاره كردیم به عنوان نماینده شیخ مرتضی انصاری به ایران بازگشت و تهران را مركز تدریس، ارشاد و تبلیغ خود قرار داد.(1) وی دانش فقهی خود را به رشته نگارش درآورده است. از میان آثارش به كتاب صوم و كتاب اجاره می توان اشاره كرد. شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه دست نوشت این دو اثر را مشاهده نموده است. این نوشتار به طریق استدلالی تنظیم گردیده و مباحث فقهی در خصوص امسك از طعام و سایر مسائل روزه را مورد بررسی قرار می دهد.(2)

اثر دیگر وی كه در فهرست ها با عنوان كتاب اجاره معرفی شده حاوی مطالبی مستدلّ و منطقی؛ امّا نه چندان مبسوط و نه مختصر فقهی در موضوع اجاره نوشته شده است. مؤلف برای تألیف این اثر اهتمام زیادی به كار برده و در منابع فقهی بسیار تفحّص نموده است. صاحب الذریعه نسخه خطی این اثر را به خط مؤلف، نزد شیخ علی قمی در نجف ملاحظه كرده است.(3) این مرد فاضل در 28 جمادی الثانی سال 1301 ه .ق. در تهران دار فانی را وداع گفت. پیكر این عالم بزرگ به عراق انتقال داده شد و پس از تشییعی باشكوه با حضور علما، طلاب و سایر اقشار در صحن مطهر حضرت علی علیه السلام در

صفحه 131

نجف اشرف، در حجره متصل به عباجیه، از سوی شمال، به خك سپرده شد.(4)

ولادت و ایام كودكی

در هفتمین روز از روزهای ماه مبارك رمضان سال 1283ق. محمدابراهیم از دختر شیخ مشكور حولاوی صاحب فرزند شد. این فرزند كه علی نامیده شد دوران كودكی اش را در دامان مادری پك و اهل فضیلت سپری كرد، پدر پارسا و فاضلش در تربیت وی بسیار كوشیدتا فرزندش در مسیر صدق، اخلاص و تقوا گام بردارد و برای فراگرفتن علوم اسلامی، از همان ایام، خود را مهیا كند، سرانجام تلاش این پدر و مادر به ثمر رسید و علی به شكوفایی رسید. وی مقدمات علوم دینی، ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش فراگرفت. او دوره سطح را در محضر جماعتی از اهل علم در تهران آموخت.(5) وقتی علی هجده بهار از عمرش را پشت سر نهاد پاییز غم انگیزی آسمان ذهن و اندیشه اش را دچار خزان ساخت و غمی جانكاه همچون ابری تیره در قلبش جای گرفت؛ زیرا پدرش به سرای باقی شتافت. علیِ جوان این ناگواری نگران كننده را با شكیبایی تحمل كرده و اگرچه نهال وجودش در دوران طراوت زندگی با ناملایمات عجین گشت؛ ولی از كسب دانش و تحصیل معارف و مكارم دست برنداشت. وی اطمینان داشت با عبور از این سختی ها، مقاوم تر گشته و به لطف خداوند چشمه زلال اندیشه و معرفت از لابلای این صخره های سخت جاری خواهد شد و در پس این تنگناها صبح صادق خواهد

صفحه 132

دمید و خورشید سعادت طلوع خواهد كرد.

استادان

شیخ علی پس از رحلت پدر، ایران را به قصد عتبات ترك نمود و دو سال در آنجا اقامت گزید. وی به شهر مقدس نجف رفت و تصمیم گرفت برای تكمیل تحصیلات به محضر استادان حوزه نجف راه یابد و پرتوافشانی آن مشعل های فروزان را مغتنم شمارد.(6) شیخ علی قمی محضر این فقیهان پرآوازه را در حالی درك نمود كه هنوز سنش به چهل سالگی نرسیده بود.(7) او در تمامی مراحل تدریس چه در تهران و چه در نجف جدیّت فوق العاده ای برای درك مباحث علمی داشت و در واقع بهترین ایام عمر را در راه فراگرفتن معارف قرآنی، روایی و علوم اسلامی سپری ساخت و در این راه همّت و تلاش را با ذوق و شوق توأم نمود.(8) در مسائل علمی فراوان مذكره می كرد و به قول شیخ آقا بزرگ تهرانی در علوم دینی به مرتبه ای والا نایل آمد و قبل از چهل سالگی در زمره مجتهدان و بزرگان فقه قلمداد گردید و نزد استادان خویش و نیز مشاهیر علمی نجف منزلتی ویژه همراه با تكریم و احترام به دست آورد.(9) استادان وی عبارتند از:

1. میرزا حبیب الله رشتی (1312 - 1234)

شیخ علی قمی در نخستین روزهای اقامت در نجف آوازه دقت ها، موشكافی ها، زهد و عبادت میرزا حبیب الله رشتی را شنیده بود. از این رو با اشتیاقی وصف ناپذیر به مجلس درس وی شتافت. شیوه بیان

صفحه 133

مرحوم رشتی در قواعد اصولی و مباحث فقهی برای او بسیار جالب بود. وی با جدیّت كوشید تقریرات درس این استاد را به رشته تحریر درآورد. شیخ علی قمی در محفل علمی شكوهمند میرزا حبیب الله رشتی كه دلدادگان آن پس از كامجویی هر یك چون ستاره ای روشنگر در جامعه درخشیدند، با عالمانی چون شیخ فضل الله نوری، سید علی كبر فال اسیری، حاج آقا نورالله اصفهانی، آیةآلله خالصی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید محمدكاظم یزدی و میرزا حسین نایینی آشنا شد و این در حالی بود كه او به لحاظ سن بسیار كوچكتر از آنان بود.(10)

2. شیخ عبدالله مازندرانی (1331 - 1259ق)

شیخ علی قمی در اوایل ورود به جلسات درسی میرزا حبیب الله رشتی به مراتب فضل و كمال این استاد پی برد و مشتاقانه به محضرش شتافت. وی در فقه و اصول از تابش اندیشه وی استفاده نمود و مجموعه مباحث او را به نگارش درآورد.(11)

3. آخوند خراسانی (1329 - 1255ق.)

شیخ علی به عنوان طلبه ای جوان در بسیاری از جلسات درسی آخوند خراسانی حضور یافت و از بیان رسا، گستره اطلاعات و جامعیت دانش وی در اصول فقه استفاه كرد. او در این محفل علمی و پربار صدها شاگرد را مشاهده می كرد كه بعدها به عنوان مجتهدانی پرآوازه معروف گردیدند و بسیاری از آنان در زمره مراجع تقلید به شیعیان فروغ بخشیدند. برای شیخ علی قمی این مسائل خاطره انگیز بود؛ امّا نیمه دیگر زندگی آخوند خراسانی برایش طراوتی دیگر داشت؛ آن موقع كه برای شاگردان درس اخلاق می گفت و پندهای پرمایه مطرح

صفحه 134

می كرد، خود در عمل آن گونه بود كه در این درس به آن تكیه داشت. اعراض از جلوه های دنیا، ارتباطی استوار با خداوند از طریق عبادت، دعا و ذكر و محكم نمودن ارتباط خویش با خاندان عصمت و طهارت با زیارت و تأسی به آن بزرگواران در رسیدگی به امور بندگان خدا و گره گشایی از مشكلات آنان و شكیبایی بر مصائب و گرفتاری ها از سیره های اخلاقی آخوند به شمار می آمد.(12)

4. میرزا حسین خلیلی (1230 - 1326 ه .ق.)

شیخ علی قمی از مهارت فوق العاده این استاد در فقه، و اصول و سبك تدریسش در فقه؛ به ویژه تفكیك این دو علم از یكدیگر و نیز آرا و افكار وی استفاده شایان توجهی نمود. حسن خلق، سیرت نیكو، محضری پرجاذبه و تلاش و تكاپوی وی برای گشایش گره های علمی و برطرف نمودن گرفتاری های اجتماعی - سیاسی نیز برای این شاگرد فاضلش ارزش فوق العاده ای داشت. قمی بیشتر از حالات عبادی این شخصیّت الهام می گرفت و به روش وی در انس با مركز عبادی و زیارتی و اعتكاف در مسجد كوفه و سهله تأسّی نمود.(13) شیخ علی با دقت و نكته سنجی خاصّی تقریرات درس میرزا حسین خلیلی را به رشته تحریر درآورد.

بر كرانه حدیث

قمی به توانانی هایش در فقه و اصول و آموخته های خود قانع نگردید. وی در محضر میرزا حسین نوری به فراگیری دانش حدیث و

صفحه 135

معارف این رشته از علوم حوزوی روی آورد.(14) وی در این محفل پرنور علاوه بر دانش اندوزی نزد محدث نوری با رجال شناس و فهرست نگار معروف آقا بزرگ تهرانی نیز آشنا گردید. هنوز مدتی از آشنایی با این دو دانشمند فرهیخته نگذشته بود كه محدث قمی نیز به جمع آن دو پیوست. شیخ آقا بزرگ تهرانی در این مورد می گوید:

من او را در شهر مقدس نجف اشرف و به سال 1314ق. شناختم و این هنگامی بود كه من و شیخ علی قمی نزد میرزا حسین نوری به تلمّذ مشغول بودیم. با گذشت چند سال، حاج شیخ عباس قمی از طریق وی به مقام علمی محدث نوری پی برد و به حلقه درس وی پیوست. ما سه نفر از دیگران با استادمان ارتباط داشتیم و زیادتر از دیگر شاگردان از محضرش استفاده می نمودیم و همراهی و همدلی ما با وی عمیق تر و شدیدتر بود تا زمانی كه او به سرای جاوید شتافت. روابط عاطفی ما سه نفر با گذشت زمان افزایش می یافت و ریشه دارتر می شد. با رحلت آخوند خراسانی در سال 1329ق. من برای استفاده از آموزه های میرزا محمدتقی شیرازی به سامرا مهاجرت نمودم، شیخ علی قمی هم به این شهر می آمد و در منزل ما برای مدتی زیاد سكونت اختیار می كرد. وی در این ایام در جلسات درسی برخی از استادان حوزه سامرا حاضر می گردید.(15)

شیخ علی قمی در محضر محدث نوری كتاب «مستدرك الوسایل» را از بدو تا ختم خواند و بدین گونه در خصوص احادیث و سندهای آن

صفحه 136

مهارتی ویژه و ژرف بینی خاصی بدست آورد.(16) وی از میرزا حسین نوری و شاگردش شیخ عباس قمی اجازه روایت دریافت كرده است. شیخ علی قمی، بر پشت جلد دوم كتاب شرح مقبره اجازه مفصلی را كه از شیخ عباس قمی دریافت نموده، آورده است كه تاریخ آن 1323ق. است.(17)

در محفل عارفان

شیخ علی قمی به آموخته های فقهی و روایی كتفا نكرد و برای تقویت بنیان های معنوی و موفقیت در تزكیه نفس و پالایش درون، عزم خویش را جزم نمود تا به محفل اهل معنا راه یابد و از خرمن این وارستگان خوشه ها برچیند. یكی از شخصیت هایی كه او توانست از پرتو پرفروغش استفاده كند ملاّ حسینقلی همدانی است. مجلس درس وی كنده از عطر روحانی و رایحه ای ملكوتی بود. شیخ علی چنان تحت تأثیر سخنان وی قرار گرفت كه ساعت ها محو معنویت كلام او می گردید.

آخوند همدانی شاگردان خویش را از تعلّقات دینوی جدا كرده و آنان را با علم و عمل آمیخته بود به طوری كه اثرات این تربیت نیكو را به صورتی واضح در چهره افرادی چون شیخ علی قمی می توان ملاحظه كرد. قمی همراه با عارفانی چون شیخ محمد بهاری همدانی، سید احمد كربلایی تهرانی، جواد آقا ملكی تبریزی، سید محمدسعید حبوبی و دهها نفر از دانشوران از محضر عرفانی آخوند همدانی بهره برد و در تصفیه باطن و زهد و تقوا به مقامات بالایی رسید.(18) قمی

صفحه 137

سپس به محضر حاج آقا رضا همدانی شتافت و ضمن استفاده از دانش وی در فقه، زهد، تقوا و مقامات معنوی این استاد حوزه نجف را اسوه خویش قرار داد؛ زیرا حاج آقا رضا همدانی با رفتار و كردار خویش به روح و جان شاگردان اثر می گذاشت و آنان را از درون متحوّل می نمود و بدین گونه دل های آنان را صفا می داد. ساده زیستی، پرهیز از شهرت اجتماعی و اجتناب از دنیاگرایی از ویژگی های بارز این استاد بود خصلت هایی كه شیخ علی قمی بدان آراسته و مشهور گردید.(19)

سید مرتضی كشمیری (1323 - 1368ق.) استاد دیگر شیخ علی قمی است كه مصداق حقیقی عالم ربّانی بود و در دانش دینی جامعیت داشت، این شخصیت اسوه ای شایسته در پارسایی، زهد و گریز از دنیای فانی بود كه شیخ علی به سیره علمی وی تأسّی نمود.(20)

شاگردان

آیةالله شیخ علی قمی به دلیل زهد و تقوای فوق العاده و پرهیز از شهرت اجتماعی به خود اجازه نداد به طور رسمی، حوزه درسی تشكیل دهد؛ اما عدّه ای از مشتاقان موفق گردیدند به طور خصوصی محضرش را دریابند و از مراتب فضل و كمالش بهره گیرند كه عبارتند از:

1. سید شهاب الدین مرعشی نجفی

سید شهاب الدین پس از سپری كردن تحصیلات مقدماتی به

صفحه 138

فراگیری فقه و اصول پرداخت و این دوران را با موفقیت پشت سر نهاد در همین دوران از محدثان وقت بهره گرفت. وی نزد آیةالله شیخ علی زاهد قمی به فراگیری علوم حدیث پرداخت و موفق گردید از او اجازه روایی دریافت كند كه متن آن در مجموعه اجازات آن مرجع عالی قدر موجود است.(21)

2. شیخ محمدعلی غروی اردوبادی (1380 - 1312ق.)

شیخ محمدعلی ضمن اینكه موفق گردید از پرتو دانش و اندیشه شیخ علی استفاده كند، این توفیق را به دست آورد تا از قمی اجازه روایت دریافت كند. شیخ محمدعلی می گوید: اسوه دانش و تقوا حاج شیخ علی قمی در تاریخ دوم شوال سال 1353ق. در حرم حضرت امام حسین علیه السلام در كربلا پس از نماز صبح در مورد كتاب مستدرك الوسایل به من اجازه روایت داد كه بسیار با ارزش است. در این اجازه نامه تمام فوائد اجازه، مندرج است و چنین كرامتی فقط به آن شیخ با قداست اختصاص دارد. اردوبادی از شاگردان شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا علی آقا شیرازی (فرزند میرزای شیرازی)، میرزا محمدحسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی و... نیز هست. وی پس از گذراندن مراحل مقدماتی، سطح و خارج به مقام اجتهاد رسید. امتیاز این فقیه فرزانه به بلاغت و فصاحت است. نیز ذوق ادبی و توانایی های شعری وی از نظر اهل فن پوشیده نیست. كتابهایی چون الامام علی ولید الكعبة (كه مكررد به طبع رسیده است)، رسالة فی الرد علی الوهابیة، انوار الساطعة تسمیّة حجةالله القاطعة، تفسیرالقرآن (كه تنها جزء اوّل آن را نوشته است) و... از آثار ارزشمند اوست.(22)

صفحه 139

3. سید حسن موسوی خرسان (1405 - 1322ق.)

وی صاحب تألیفاتی چون: شرح مشیخه تهذیب و استبصار و نیز كتاب حیاةالشیخ الطوسی(23) است.

4. سید حسین بن علی بن ابی طالب الحسینی الهمدانی النجفی (1393 - 1296ق.)

وی پیوند بسیار نزدیكی با استاد خود داشت و از اصحاب خاص وی به شمار می رفت و بسیاری از علوم اسلامی را نزد وی آموخت. این آثار اوست: هدیةالملوك فی السیر و السلوك، من آداب المصلّی، تنبیه العصاه ممن ترك الصلوة.(24)

5. شیخ محمدحسین اعلمی حایری (1393 - 1320ق.)

شیخ محمدحسین صاحب مقتبس الاثر و مجدد مأثر در سی مجلّد است. وی علاوه بر استفاده از درس خصوصی استاد در فقه، اصول و حدیث، موفق به دریافت اجازه روایی از او گردید.

علاوه بر شاگردانی كه نام برده شد عده ای از مشاهیر نجف اگرچه توفیق درك محضر وی را نداشتند، توانستند از این فقیه زاهد اجازه روایی دریافت كنند. از این عده می توان از شیخ محمدرضا طبسی نجفی (1405 - 1322ق.)، سید محمدمهدی موسوی كاظمی (1391 - 1319ق.) صاحب احسن الودیعة فی تراجم مشاهیر مجتهدی الشیعه را نام برد. نیز آیةالله شیخ محمدرضا جرقویه ای اصفهانی (1373 - 1305ق.) در 12 جمادی الثانی 1344ق. موفق به دریافت اجازه روایی از شیخ علی قمی گردید.(25)

صفحه 140

وارستگی

رجال نگاران و تاریخ نویسان، حالات معنوی و مقامات علمی این دانشور باتقوا را در آثار خویش به روشنی یاد كرده اند. شیخ آقا بزرگ تهرانی در نقباءالبشر ذیل شرح حال وی و نیز در كتاب الذریعه هنگام معرفی آثارش از او به عنوان عالم زاهد و فقیه جلیل القدر یاد می كند و برجسته ترین خصوصیات اخلاقی و سیره عملی وی را برای خوانندگان ترسیم می نماید.(26)

میرزا محمدعلی حبیب آبادی ذیل تولد حاج شیخ علی قمی، او را در زمره عالمان و فقیهان معاصر برمی شمارد.(27)

آیةالله مرعشی نجفی شیخ علی قمی را مردی اهل زهد، صلاح و علم معرفی می كند.(28) و دكتر شیخ محمدهادی امینی او را این گونه معرفی می كند:

فقیه بارع از مجتهدین و افاضل فقها، محدث رجالی، محقق متتبع، زاهد معروف كه مدام به جهاد به نفس، مراقبت و سلوك عرفانی مشغول بود.(29)

شیخ محمد حرزالدین در اثر معروف خود می نویسد:

شیخ علی قمی اهل فضل و زهد بود و به عبادت اهتمام داشت و از زخارف دنیا اعراض نموده بود.(30)

سید محسن امین خاطر نشان می نماید شیخ علی قمی پرهیزگارترین فرد بین معاصران بود، در سیرت نیك خود استقامت

صفحه 141

داشت، مدام به دانش اندوزی مشغول و با هواهای نفسانی و تمایلات فناپذیر در ستیز بود.(31)

خُلق ملكوتی

1. عابد مُتّقی

بیشتر اوقات این مرد خدا به نماز، ذكر و دعا می گذشت. قرائت قرآن، شیوه مستمرش بود و لحظه ای از یاد خدا غفلت نداشت و سیره پسندیده اش در امور معنوی و عبادی به حدّی بود كه خاص و عام و اهل علم و دین؛ اعم از عرب و عجم و نیز سایر طبقات نجف وی را به پرهیزگاری می شناختند و در این مورد بین هیچكدام مناقشه و اختلافی نبود. وی با اشتیاق ویژه ای به سفر عبادی - سیاسی حج مشرّف گشت و در ایام اقامت در حرمین شریفین اوقاتش را به عبادت، بحث های علمی مفید، رشد دهنده و نگارش گذارنید. او بارها به مسجد كوفه می رفت و در آنجا معتكف می گشت.(32)

آیةالله مرعشی نجفی درباره حالات عبادی و بُعد تقوای استادش شیخ علی قمی نوشته است:

وی از افرادی بود كه خداوند متعال او را به عمل به آداب و مستحبات شرعی حتی مجاورت مكه و مدینه موفق نمود. من از او دعای حرز یمانی معروف به دعای سیفی را با اجازه ویژه روایت می كنم، او نمونه ای مجسّم از پرهیزگاری به شمار می رفت كه در این عرصه به سلف صالح و گذشتگان شایسته

صفحه 142

اقتدا نموده بود، در تهجّد و شب زنده داری اهتمام داشت.(33) بنا به نوشته شیخ آقا بزرگ تهرانی، دائم كشیك نفس می كشید و مراقب بود از مسیر حق بیرون نرود و جز رضای خالق در پی چیزی بناشد. در مسجد هندی نماز جماعت اقامه می نمود و گروهی از اهل زهد و تقوا و علم و معرفت به او اقتدا می نمودند. برای درك نمازش معروفین به فضل و تقوا بر یكدیگر سبقت می گرفتند.(34)

شیخ محمد شریف رازی می نویسد:

مدت ها ناظر و شاهد بودم كه آیات عظام آقا ضیاءالدین عراقی، محمدحسین كمپانی، حاج شیخ موسی خوانساری، حاج شیخ محمدعلی كاظمینی، حاج سید محسن حكیم، سید عبدالهادی شیرازی، سید محمود شاهرودی، سید ابوالقاسم خویی، كاظم شیرازی و صدها نفر امثال آنان به وی اقتدا نموده و درك جماعت او را فوز و فیض عظیم می دانستند.(35)

آثار سجده بر پیشانی و بین چشمانش نمایان بود و در اواخر عمر درس و تدریس را ترك كرد و به طور كامل به عبادت روی آورد.(36)

2. زهد در اندیشه و عمل

شیخ علی قمی از همان دوران نوجوانی پوینده راه زهد و وارستگی بود. وی چیزهایی را كه از سرزمین های غیر اسلامی می آوردند

صفحه 143

مصرف نمی كرد. حتی قلم و كاغذی را كه در بلاد غیر مسلمان تولید نموده بودند به كار نمی برد. او از امور شبهه نك به شدت اجتناب می نمود و در بسیاری از مباحات هم زهد را رعایت می كرده از طعام لذیذ، لباس های زیبا و فرش های نرم و راحت دوری می نمود. بیشتر وقت ها به غذایی ساده قناعت می كرد، لباس خشن می پوشید و بر بستری كه از برگ درخت خرما بافته بود، آرام می گرفت. در امكن و مساجدی كه طهارت آنها برایش مسلّم بود از روی فروتنی، خكساری عبادی خویش را می گسترانید و روی آن می نشست و یا به عبادت مشغول می شد. هیچ وقت اتفاق نیفتاد كه به ظاهر و چگونگی جامه از لحاظ رنگ، شكل و نوع دوخت اعتنایی نشان دهد و به همین دلیل در مجالس كوچه و بازار در نظر مردم به صورت فقیری غریب یا فردی بیابان نشین جلوه می نمود. او این امور را برای مخالفت با نفس و تواضع در برابر حق و نیز همراهی و همگامی با محروم ترین اقشار جامعه انجام می داد. او به شدت با ظاهرسازی و دوگانگی در شیوه زندگی مخالف بود. البته با وجود لباس ساده ای كه می پوشید بر نظافت بدن و پكیزگی جامه اش اهتمام داشت. وی محاسنش را با حنا خضاب می كرد و شارب و ناخن هایش را همواره كوتاه نگاه می داشت و در این امور نیز مستحبّات شرعی را به طور كامل مراعات می نمود.

رجال شناس معروف حرزالدین می نویسد:

از زهد و اجتناب از تجملات دنیایی اش این بود كه برای خورك و پوشكش ارزشی قائل نبود. لباس درشتی را كه در شهرهای اسلامی و به دست مسلمانان بافته می شد بر تن می كرد؛ به ویژه لباس پشمی و پنبه ای كه در ایران تهیه می شد، می پوشید.

صفحه 144

او در زهد و اعراض از جلوه های دنیایی چنان پیش رفت كه كثر اهل علم و بسیاری از طبقات دیگر او را به غیر زهد نشناسند. این ویژگی، مقام علمی و توانایی فكری او را در عرصه هایی چون فقه، اصول، حدیث و عرفان تحت الشعاع قرار داد. شیخ علی اوقات را به كم گویی و سكوت می گذرانید و در شئون آخرت لب به سخن گفتن می گشود. وی فقط احادیث اهل بیت، معارف دینی، موازین شرعی و نكات آموزنده و عبرت آمیز را بیان می كرد. او از غیبت به شدّت تنفر داشت و در سراسر عمر با بركتش كسی ندید او پشت سر كسی حرف بزند.

3. دفاع از دیانت

اگرچه شیخ علی قمی به معنای واقعی و در اندیشه و عمل زاهد بود و نه تنها دل به دنیا نبست؛ بلكه از تمتّع و لذت گرایی هم امتناع می نمود، هیچ گاه عزلت اختیار نكرد و به جامعه و مسایل گوناگون آن پشت ننمود، او زندگی ساده و بدون تكلفی داشت امّا برای تحقق ارزش های الهی و گرایش افراد اجتماع به خیر و صلاح و روی آوردن به فضایل و مكارم، به شدت احساس مسئولیت نمود و خود را در مقابل قوانین الهی و جامعه متعهد دید.

در واقع او بر این باور بود كه دنیا و آخرت بهم پیوسته اند و اگر مردم می خواهند در صفا و امنیت و آرامش قرار گیرند باید ملك های اخروی را در زندگی خویش پیاده كنند؛ از گناه و خلاف احتراز جویند و با ایمان و پكی به جاده تقوا قدم نهند. از این جهت وقتی مشاهده می نمود كسی مرتكب خلافی شده به شدّت ناراحت می شد. وی در امر به معروف و نهی از منكر بسیار جدّی بود و برای اقامه قوانین آسمانی از هیچ چیز هراس نداشت. او به ملامت افراد وقعی نمی نهاد؛

صفحه 145

زیرا دفاع از دیانت را وظیفه اصلی و مقصد اساسی خود تلقی می كرد، در امر دین و پای بندی به اعتقادات كوتاهی، سستی و هر گونه سهل انگاری و غفلت را برنمی تابید و هر كس از مسیر حق منحرف می شد با خشم و عصبانیت نفرت خویش را از رفتار او بروز می داد، هیچ گاه اتفاق نیفتاد كه برای تأمین اهداف افراد در هر مقامی كه باشند خشم خداوند را فراهم سازد و همیشه در پی خشنودی حضرت باری تعالی روزگار می گذرانید و سكوت در برابر گناه را نشانه ضعف و علامت بی تعهدی می دانست. البته او می كوشید با عمل، مردم را به سوی خوبی ها فراخواند و چون ایمان در اعماق وجودش ریشه داونیده بود حاضر بود برای دفاع از حق، جان خویش را در مخاطره افكند. رضایت اغیار را به قیمت قهر قهار نمی خرید و هیچ چیز و هیچ كس را بر دین ترجیح نمی داد.(37)

4. اهتمام علمی

شیخ علی قمی از دوران نوجوانی لحظه ای از یادگرفتن، یاددادن و نگارش و نوشتن، باز نماند. او هنگامی كه از محضر استادان بهره می گرفت، با دقت و كنجكاوی دروس آن فرزانگان را به رشته تحریر كشید و نشانه های آگاهی و اجتهاد خود را در تالیفاتی گرانبها به اثبات رسانید. موقعی كه به سامرا می رفت ضمن حضور در جلسات علمی به وفور اهل بحث و مذكره بود و در تألیف و مراجعه به آثار دیگران و استنساخ نوشته های ارزشمند جدیّت داشت و از تحقیق و نگارش حتی در سفر غربت خسته نمی شد. وی به همین دلیل برخی از كتاب های خود را در نجف، تعدادی را هنگام اعتكاف در مسجد كوفه و پاره ای ر

صفحه 146

در كاظمین و سامرّا نوشت و در ایام تشرّف به حج نیز از نوشتن باز نماند. وی دانش اندوزی و تحصیل علوم را با زهد و ریاضت در تضاد نمی دید، با وجود گستردگی دامنه اطلاعات و وسعت دانش، وقتی در مجالس و محافل پاسخ سؤالی به وی اعاده می گردید، با درنگ و تأمل و نهایت فروتنی آن را جواب می داد. در این گونه تجمع های علمی و فرهنگی سخن توأم با موعظه خویش را چنین بیان می كرد. هر كس از خدا بترسد میزان معرفتش رو به فزونی می رود. وی اگر خلوت می گزید اوقات را به تلاوت قرآن، تألیف یا اندیشه در آینده اش سپری می ساخت.(38)

5. شكوه شكیبایی

شیخ علی قمی صبر بر طاعت الهی را با عبادت خالصانه و مقاومت در برابر معاصی را با تقوا و زهد به اثبات رسانید؛ امّا ویژگی وی در هنگام رو به رو شدن با گرفتاری ها و مصائب فرساینده، شگفت آور و شكوهمند است؛ زیرا در شدائد و سختی ها بسیار بردباری نشان می داد اموری كه كمتر فردی در برابر آنها صبور است.

یكی از فرزندانش در نجف اشرف به دار باقی شتافت و او اگرچه به لحاظ عواطف پدر و فرزندی، بسیار در درون خویش محزون و متأسف بود به هیچ عنوان جزع و فزع از خود نشان نداد و در قضای الهی صبر پیشه نمود، موقعی كه از مراسم تشییع و تدفین این فرزند بازمی گشت به او خبر دادند پسر دیگرش شیخ شریف كه در ایران به سر می برد از دنیا رفته است. وی با شنیدن این خبر خداوند را سپاس گفت و به سجده افتاد و برای دو فرزند از دست رفته اش مجلس ترحیم و فاتحه

صفحه 147

برگزار نمود. او از این كه خداوند از در حكمت چنین مصائب و بلاهایی را برایش مقدّر نموده، نه تنها شكوه ای بر زبان جاری نساخت، بلكه پروردگار خویش را شكر بود؛ زیرا اعتقاد داشت این حوادث، میدانی برای آزمایش و وسیله ای برای پك شدن از گناهان است. گواه دیگر بر میزان استقامت و شكیبایی وی بیماری فرساینده ای بود كه او را در بستر افكند و بر اثر آن اختلال سختی در بدنش پدید آورده بود. اگرچه پزشكان او را جراحی كردند؛ اما این حركت موفقیت آمیز نبود و ناگزیر شدند برای رفع این مشكل از خاصره اش مجرایی ببینند. وی چندین بار برای معالجه به ایران آمد و به پزشكان متعددی مراجعه نمود؛ اما درمان آنان كارساز واقع نشد و همچنان بیماری رو به وخامت گذاشت. او ده سال با این مرض در ستیز بود. و این بیماری رنجی جانكاه و اوضاعی ناگوار را متوجه اش ساخت، بسیاری از اهل علم و فضل و نیز دوستان و سایر مردم اهل ایمان به عیادتش می رفتند، اما هیچ كدام از آنان حتی كلمه ای از ملال، گلایه و بی تابی از آن مرد تقوا نشنیدند. زبانش خالصانه به حمد و ذكر الهی، كه گواه رضایتش به قضای الهی بود، مداومت داشت(39) و پیوسته فرمایش رسول كرم صلی الله علیه وآله را به خاطر می آورد كه فرمود:

نزد پروردگار برای بنده اش درجه ای است كه با اعمال و رفتارش بدان نخواهد رسید تا آنكه بدنش مبتلا به بیماری قرار گیرد و از این رهگذر به آن رتبه و درجه نائل شود.(40)

صفحه 148

آثار ماندگار

شیخ علی قمی در دوران زندگی بابركت خود آثاری در فقه، اصول، حدیث و علوم دیگر به رشته تحریر درآورد كه عبارتند از:

1. شرح اسانید الكافی

وی كتاب مرآت العقول فی شرح اخبار آل الرسول علامه محمدباقر مجلسی را كه در شرح اصول و فروع كتاب كافی است مورد بررسی قرار داد و با توجه به شرح اصول كافی ملاصدرای شیرازی و نیز شرح این اثر به قلم ملاصالح مازندرانی به قدرت تتبع و احاطه علمی این دانشور گرانمایه پی برد و تصمیم گرفت به بیان احوال رجال مذكور در سند احادیث كتاب كافی بر اساس كتاب مرآةالعقول بپردازد كه متاسفانه موفق به اتمام آن نگردید. شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه ای از این اثر را به خط مؤلّف دیده است. این كتاب به تنویرالمرآة نیز نامگذاری شده است.(41)

2. تدوین حواشی كتاب وسایل الشیعه

شیخ علی قمی در مدّت اقامت در شهر مقدس كاظمین با نسخه ای از كتاب وسایل الشیعه به خط مؤلف برخورد نمود كه شیخ حرّ عاملی بر آن مطالبی در حاشیه اضافه كرده بود. وی در سال 1341ق. این حواشی را تدوین نمود.(42)

3. شرح الهدایة

این كتاب شرحی است بر كتاب هدایةالامة الی احكام الائمةعلیهم السلام به قلم شیخ حر عاملی (1104 - 1033 ه .ق.) كه منتخبی از تفصیل

صفحه 149

وسایل الشیعه است. البته در این كتاب سندها و مكرّرات حذف گردیده است، شیخ علی قمی این نوشتار را با توجه به اصل آن، كه در دوازده فصل است، تنظیم كرده است، اثر مورد اشاره در دو جلد نگارش یافته و شیخ آقا بزرگ تهرانی، نسخه ای از آن را به خط مؤلف مشاهده كرده است.(43)

4. سراج المبتدی

این اثر شرح بدایةالهدایة شیخ حرّ عاملی است كه در آن احادیث مربوط به واجبات و محرمات و نیز پاره ای از روایات درباره مستحبات، مكروهات و مباحات جمع آوری شده است. شارح در سال 1343ق. از نگارش این اثر فراغت یافته است. نوشتار مذكور تمامی ابواب معاملات؛ از متاجر تا دیّات را دربرمی گیرد، ولی ابواب عبادات آن ناتمام مانده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی می گوید بخشی از این كتاب را به خط شیخ علی قمی نزد فرزندش دیدم كه شامل آغاز مباحث تجارت تا آخر دیات بود كه بعدها مباحثی از عبادات را پی گرفت اما موفق به تكمیل آن نشد.(44)

5. مصباح الانیس

شیخ علی قمی مشاهده نمود كتاب انیس التجار به قلم ملاّمهدی نراقی به دلیل عدم اعراب گذاری، برای برخی یا قابل استفاده نیست یا به سختی قابل استفاده است. به همین جهت این كتاب را از ابتدا تا پایان اعراب گذاری نمود و آن را مصباح الانیس نامید. در پایان كتاب آمده است: عرّبه الحاج الشیخ علی بن ابراهیم القمی بامر استاده السید الصدر و فرغ من التعریب فی یوم الجمعة 7 رمضان 1325 فی بلدة

صفحه 150

الكاظمیة.

از این نسخه نیز شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه ای به خط مؤلف دیده است. فتاوای سید اسماعیل صدر (1338 - 1258ق.) نیز ضمیمه این كتاب است.

6. شرح تبصره

این نوشتار شرحی مبسوط است بر كتاب تبصرة المتعلمین فی احكام الدین از آثار علامه حلّی. اصل كتاب یك دوره مختصر؛ امّا كامل فقه را در برمی گیرد و حدود چهار هزار مسئله و حكم فقهی در اثر مزبور مندرج است. شیخ علی قمی این احكام را در 4 مجلّد شرح نموده است:

جلد اوّل: از طهارت تا نهی از منكر.

جلد دوم: از متاجر تا پایان وصایا كه در تاریخ ششم ذی قعده سال 1321ق. از آن فارغ گردیده است.

جلد سوم: نكاح.

جلد چهارم: طلاق كه مؤلف آن را جلد فراق نامیده است،

تاریخ خاتمه این آثار نیز سال 1326ق. است.(45)

7. كتاب الصلاة و كتاب الحج

این دو اثر نسبت به شرح قبلی در موضوع خود گسترده تر هستند، در واقع تألیف این دو اثر نیز شرح دیگری بر تبصرةالمتعلمین با تكیه بر نماز و حج است كه از تألیف آن دو، در سال 1332ق. فراغت یافته است.(46)

8. صلوة المسافر

صفحه 151

كتابی است مُفصّل در موضوع نماز مسافر با روشی استدلالی كه وی در جمادی الاولی سال 1318ق. آن را به پایان برده است.(47)

9. رافع الغواشی عن بعض شبهات الحواشی

شیخ علی قمی در این كتاب پاره ای از حاشیه های استادش میرزا حسن خلیلی تهرانی بر كتاب نجاةالعباد را مورد ارزیابی قرار داده و پس از یك بررسی علمی دلایل و مدارك آن ها را ذكر كرده است.(48)

10. تقریرات درس آیةالله رضا همدانی در اخلاق.

11. تقریرات درس آخوند خراسانی و نیز تقریرات درس فقه و اصول حاج میرزا حسین خلیلی، میرزا حبیب الله رشتی كه به شیوه ای شایسته و دقیق و اصولی تدوین شده اند.

12. تقریرات درس اخلاق آخوند ملاّحسینقلی همدانی.

13. كشكول، كه در آن، نكات متفرقه در زمینه علوم گوناگون آمده است.

14. نوشته های پركنده، كه حاوی بحث های اصولی، مطالب فقهی و مضامین روایی است كه مدوّن نشده اند.(49)

شیخ علی قمی تمامی این آثار را بر كاغذهایی كه از بخارا می آمد، می نوشت و در پرهیز از به كار بردن كالاهای خارجی و استفاده از محصولات سرزمین های اسلامی به سیره سلف صالح خویش اقتدا نمود. او بر این اعتقاد بود كه به مصداق كریمه: (و لن یعجل الله للكافرین علی المؤمنین سبیلاً)، باید انسانِ مسلمان مستقل از بیگانگان زندگی كند و حسّ خودباوری و استقلال خواهی را در میان

صفحه 152

مردم زنده نگه دارد.(50)

غروب غمگین

شیخ علی قمی به علّت ابتلا به بیماری، چندین سال از این ناراحتی رنج می برد و معالجاتش در بغداد و ایران مؤثر واقع نشد در تمام این ایام در خانه به سر می برد. وی به همین علّت كمتر در جماعات و محافل اجتماعی و علمی حاضر می گردید، تا آنكه در شب چهارشنبه 22 جمادی الثانی سال 1371ق. مطابق 28 اسفند 1330ش. دیده از جهان فروبست و روح پكش میهمان عرشیان و قدسیان گردید و در باغ ملكوت به پرواز درآمد. پس از انتشار خبر ارتحال این عالم عامل در نجف اشرف، این شهر مقدس در سوگ و ماتم فرو رفت و عَلَم های تعزیت در معابر و بر سر در مركز حوزوی و مركز دیگر برافراشته شد. درس های علوم دینی تعطیل گردید. بازاریان كسب و كار را رها كردند و تمامی اقشار، اعم از علمای اعلام، مدرّسان حوزه، طلاّب علوم دینی، اصناف و... در مراسم تشییع پیكر این فقیه پرهیزگار حضور یافتند و حضرت آیةالله سید محسن حكیم بر پیكر آن فقید وارسته نماز خواند. آنگاه برحسب وصیت شیخ نصرالله حویزی متوفای 1346ق. بدن وی در مقبره او - مقابل مرقد صاحب جواهر - در محله عماره نجف به خك سپرده شد. بین مرحوم حویزی و شیخ علی قمی انس و الفتی عمیق و دیرینه برقرار بود و شیخ علی پس از رحلت حویزی به دست خویش، دوست خود را غسل داد و كفن نمود و در قبر نهاد.(51)

صفحه 153

به مناسبت بزرگداشت مقام علمی و معنوی شیخ علی قمی مجالس ترحیم و فاتحه در برخی شهرهای ایران و نیز بلاد مقدس عراق از سوی علما، هیئت های مذهبی و طبقات مختلف مردم برگزار گردید و این مراسم تا مدت ها ادامه داشت، مشاهیر علم و ادب در محافل مذكور از درجات معرفتی و مقامات معنوی وی سخن گفتند و شاعران در رثایش شعرها سرودند. دانشور فرهیخته سید محمدحسن آل طالقانی در سروده ای شدّت مصیبت و ناگواری ناشی از فقدان چنین دانشمند وارسته ای را باز گفت و در پایان سروده اش ماده تاریخ رحلتش را در مصرعی چنین آورد. ارّخ «اجل و غاب بدا الكمال» [1371ه .ق.]

بازماندگان

ثمره ازدواج شیخ علی قمی پنج پسر و یك دختر است كه عبارتند از:

1. شیخ حسن قمی

وی داماد شیخ مشكور صغیر است كه در راه كربلا به دست سارقان - در زمانی كه پدرش در قید حیات بود - كشته شد.

2. شیخ شریف

وی در ایام زندگی پدر به بیماری سل مبتلا گردید و در اثر عفونت های شدید ناشی از این بیماری در تهران وفات یافت و در مقبره ابن بابویه قمی دفن گردید.

3. شیخ محمد كه در زمان حیات پدر، رحلت نمود.

4. حاج محمدجعفر كه مشغول فعالیت های بازرگانی است.

5. حاج شیخ موسی

صفحه 154

شیخ موسی به جمع آوری میراث علمی و فرهنگی پدر همّت گماشت و در فضل و كمال راه او را ادامه داد. شیخ موسی در سال 1327ق. در نجف اشرف از دختر محمدتقی قائم مقام نوری دیده به جهان گشود و در بیت زهد و معرفت پرورش یافت و پس از خواندن مقدمات و سطوح نزد پدر و برخی فضلا در دروس فقه و اصول آیات: سید عبدالهادی شیرازی، میرزا محمود شیرازی سامرایی و شیخ محمدتقی آل راضی حضور یافت و از كمالات علمی و معنوی این بزرگواران بهره برد. شیخ موسی برای رفع مشكلات اجتماعی و اقتصادی برادران ایمانی و مساعدت به مستمندان سعی وافر و همتی عالی داشت. وی دارای سه فرزند پسر است كه عبارتند از: آقا عبدالصاحب خیاط، شیخ محمدرضا، و شیخ عبدالرسول.

از شیخ علی قمی یك دختر باقی مانده است كه همسر علامه شیخ محمد مؤمنی قوچانی نجفی بوده است. در ضمن خواهر شیخ علی قمی نیز به عقد شیخ مشكور بن محمدجواد حولاوی (1353 - 1285ق.) درآمد.(52)

پی نوشت:

1) اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 5؛ الماثره الآثار، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، ج اول، ص 188 و ص 242؛ المسلسلات فی الاجازات، به كوشش سید محمود مرعشی، ج 2، ص 369، مكارم الاثار، ج 6، ص 203.

2) الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 15، ص 99.

3) همان، ج 1، ص 122.

4) المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 369.

5) اعیان الشیعه، ج 8، ص 150؛ معارف الرجال، جزء ثانی، ص 143.

6) المسلسلات، ج 2، ص 369؛ نقباءالبشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 4، ص 1323، قم 1859.

7) شهاب شریعت، ص 155.

8) المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 369.

9) نقباءالبشر، ج 4، ص 1324.

10) نقباءالبشر، ج 4، ص 1323 و نیز نك: حدیث پارسایی، رضا مظفری.

11) ریحانةالادب، مدرس تبریزی، ج 5، ص 146؛ شهاب شریعت، علی رفیعی، ص 155.

12) المسلسلات، ج 2، ص 369؛ معجم رجال الفكر و الادب فی النجف، محمدهادی امینی، ج 3، ص 1013؛ آخوند خراسانی آفتاب نیمه شب، محمدرضا سمك امانی، ص 40، 43 و 106.

13) نقباءالبشر، ج 4، ص 1324؛ آقا بزرگ تهرانی اقیانوس پژوهش، محمد صحتی، ص 44 - 43.

14) محدث نوری روایت نور، محمد صحتی سردوردی، ص 84.

15) نقباءالبشر، ج 4، ص 1325 - 1324.

16) مجله علوم الحدیث، سال اول (418) ش دوم، ص 236.

17) نقباءالبشر، ج 4، ص 1328.

18) همان، ج 2، ص 675؛ اعیان الشیعه، ج 6، ص 136؛ گلشن ابرار، ج 3، ص 164؛ شرح حالی از نامداران تاریخ، ج 1، عمران علیزاده، ص 196 - 195.

19) مقدمه مصباح الفیه، حاج آقا رضا همدانی؛ نقباءالبشر، ج 2، ص 777؛ گلشن ابرار، ج 3، ص 211؛ علمای شیعه از كلینی تا خمینی، م جرفادقانی، ص 327.

20) میرزای شیرازی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ترجمه محمود دزفولی، ص 194، آقا بزرگ تهرانی اقیانوس پژوهش، ص 41.

21) المسلسلات، ج 2، ص 369؛ شهاب شریعت، ص 155.

22) السبیل الجدد الی حلقات السند، میرزا محمدعلی اردوبادی، مجله علوم (حدیث، شماره دوم).

23) المنتخب، كاظم عبود فتلاوی، ص 125.

24) همان؛ الذریعه، ج 25، ص 214.

25) رجال اصفهان در علم و عرفان، ادب و هنر، سید محمدباقر كتابی، ج اول، ص 405؛ لسان الارض یا تاریخ تخت فولاد اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص 143.

26) الذریعه، ج 83 ص 82، ج 1، ص 122؛ نقباءالبشر، ج 4، ص 1324.

27) مكارم الاثار، ج 7 ص 2538.

28) المسلسلات، ج 2، ص 369.

29) معجم رجال الفكر و الادب فی النجف خلال الف عام، ج 3، ص 1013.

30) معارف الرجال، حرزالدین، علقه علیه حفیده الناسر محمدحسین حرزالدین، جزء ثانی، ص 143.

31) اعیان الشیعه، سید محسن امین،حققه و اخرجه و استدرك علیه، حسن امین، ج 4، ص 150.

32) نقباءالبشر، ج 4، ص 1327 - 1326.

33) المسلسلات، ج 2، ص 371.

34) نقباء البشر، ج 4، ص 1326.

35) گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 213.

36) معارف الرجال، ج 2، ص 144.

37) نقباءالبشر، ج 4، ص 1325؛ المسلسلات، ج 2، ص 370؛ محدث نوری روایت نور، ص 97.

38) معارف الرجال، جزء ثانی، ص 144، نقباءالبشر، ج 4، ص 1325 - 1324.

39) نقباءالبشر، ج 4، ص 1327 - 1326.

40) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 81، ص 174.

41) زندگینامه علامه مجلسی، ج 2، سید مصلح الدین مهدوی، ص 211؛ الذریعه، ج 13، ص 82 و ج 4، ص 471.

42) المسلسلات، ج 2، ص 371.

43) مقدمه كتاب هدایةالامة و الذریعه، ج 14، ص 173 - 172.

44) بدایةالهدایة و لب الوسایل، ج 1، ص 1؛ نقباءالبشر، ج 4، ص 1328، الذریعه، ج 12، ص 160.

45) نقباءالبشر، ج 4، ص 1328؛ الذریعه، ج 13، ص 133 و 136.

46) همان.

47) مكارم الاثار، ج 7، ص 2538، همان، ص 1328، مجله علوم الحدیث، سال اول، شماره دوم، ص 236.

48) اعیان الشیعه، ج 4، ص 150؛ الذریعه، ج 10، ص 60؛ نقباءالبشر، ج 4، ص 1328.

49) المسلسلات، ج 2، ص 371؛ اعیان الشیعه، ج 4، ص 150؛ گنجینه دانشمندان، ج 6، محمدشریف رازی، ص 214؛ معجم رجال الفكر و الادب فی النجف، ج 3، ص 1013.

50) نقباءالبشر،ج 1، ص 349؛ ج 4، ص 1328؛ فوائدالرضویه، محدث قمی، ص 53.

51) مكارم الآثار، ج 7، ص 1327؛ المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 371.

52) گنجینه دانشمندان، ج 6، ص 215 - 214؛ ماضی النجف، ج 2، ص 177؛ مكارم الآثار، ج 7، ص 2539؛ معجم رجال الفكر و الادب فی النجف، ج 3، ص 1013.

نویسنده : غلامرضا گلی زواره

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها