مشرق زمین شهرستان الیگودرز از استان لرستان
سه شنبه 15 تیر 1389 4:08 PM
شناخت نامه شهرستان الیگودرز:
شهرستان الیگودرز در شرق استان لرستان بر سر راه اصفهان و خرم آباد و اهواز قرار گرفته است. و با قرار داشتن بین شهر های اراك، اصفهان، بروجرد، خرم آباد، دارای اهمیت كشاورزی و صنعتی است. این شهرستان با عرض جغرافیائی32درجه و23 دقیقه طول جغرافیایی 49 درجه و42 دقیقه واقع گشته شرق الیگودرز را بربرود و منطقه غربی آن را جاپلق گویند و جنوب آن را قسمت بختیاری چهارلنگ ذلقی و ززوماهروتشكیل داده است.[1]
قدیمی ترین نوشته و سندی که در آن کلمه «الیگودرز» بکار رفته «كتاب بابر و ایران» نوشته «ویلیام ارسکین» می باشد که در فصل شانزدهم به مسافرت امیر سابق طبس بنام «شیردم» و خدمتکارش كه از اصفهان هنگام مسافرت به اردبیل چند روزی در الیگـــــودرز تو قــــــف نموده اند پرداخته است. [2]
الیگودرز از سه منطقه بربرود، جاپلق و بختیاری تشكیل شده است. بربرود و جاپلق درگذشته ناحیه ای از استان اصفهان بوده كه در طول تاریخ از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. و بختیاری كه شامل بخش های ذلقی و ززوماهرو می شود.
آبشار آب سفید الیگودرز |
خلاصه تحقیق و پژوهش در پیشینه تاریخی الیگودرز[3]
با مطالعه اسناد و كتب باقی مانده تاریخی و جغرافیائی چنین بر داشت می شود كه منطقه وسیع الیگودرز و ازنا (جاپلق و بربرود) پیش از ورود اسلام مسكونی وآباد بوده وگروهی از ایرانیان در آن زندگی می نمودند. از همان وقت دو قسمت عمده گاپله[4] و برقه (برقرود) بوده و جزء مناطق اصفهان و تحت حاكمیت حكّام آنجا بوده است كه در اقلیم (استان) چهارم بنام جبال (كوهستان) قرار داشته است[5]. حاكم عجم اصفهان «قباد سلطان» اصفهان را به دو قسمت جئ و تیمره تقسیم نمود و این منطقه جزء تیمره آن به همراه كمره و جربادقان و ... محسوب می شده است.
پس از ورود اسلام به ایران در سال23هـ.ق و فتح اصفهان این ناحیه نیز به دست اعراب فتح گردید و در تحت حاكمیت اصفهان بود. از وقایع مهم در ابتدای ورود اعراب، جنگ بزرگ ومعروف میان قحطبه و عبدالله ابن معاویه در منطقه جاپلق بوده است كه بعد از آن جاپلق معروف می شود.[6]
پس از ورود شیعیان اشعری به قم در زمان امام محمد باقر(ع) (حدود سال94 تا114هـ.ق) این ناحیه از اصفهان جدا شده و تحت قلمرو قم قرار می گیرد و عده ای از اعراب معروف به «عنزه» به جاپلق و برقرود مهاجرت و ساكن این دیار می شوند در این زمان است كه یكی از شیعیان بزرگ از مركز خلافت فرار و به برقرود قم (همان بُربُرود امروزی)پناه می برد و نسل او درآنجا ادامه پیدا می كند و سرآمد ایشان محدث و فقیه بزرگ « احمد ابن محمد خالدبرقی» صاحب كتاب شریف و عظیم «محاسن» می باشد كه نشانگر تبلور حیات تشیع از ابتدا در این منطقه است. سال های زیادی این منطقه جزء قم بوده است، تا اینكه خاندان «آل عِجل» در كَرَج (كره رود امروز) ساكن می شود و تشكیل حكومت می دهد تا حاكمیت «ابودُلَف بن عیسی العِجلی»كه دامنه حكومت خود را وسیع می كند و جاپلق و برقرود جزء حكومت او می شود و از این به بعد به بُرْج معروف میشود كه ظاهراً بعلت قلعه ها و برج های محكم آن بوده است كه در كتب معتبر نام بُرج دركنار نام كَرَج مركز حكومت او ذكر می شود و به هر دو«اِیغارَین» می گفتند و هر یك را جداگانه «اِحدی الایغارین» نامیده اند و كل سرزمین را عراق عجم می نامیدند.[7]
از وقایع مهم سال های 192و193 قرن سوم، فعالیت خرّمیان[8] در این منطقه و جذب نیرو و تاخت و تاز آنان بوده است. در طول قرن چهارم تاحدود قرن دهم هجری قمری معروفترین مكان این منطقه «قلعه فرزین» از آثار آل عجل بوده كه وقایع مهمی درآن اتفاق افتاده است. پس از آنكه اتابكان لر بزرگ حدود قرن ششم هـ.ق در نواحی مركزی ایران به حاكمیت رسیدند این منطقه نیز تحت حاكمیت آنها قرار گرفت و بسیاری از قوم بختیاری (لر بزرگ)در ارتفاعات الیگودرز زندگی می كردند.[9]و در منابع تاریخی آمده است كه در كوهها و تپههای الیگودرز، همچنین آثاری از قبیل آجرهای مكعب مستطیل و ظروف سفالی و فلزی مربوط به قرن هفتم هجری به دست آمده است.[10]
هسته اوّلیه شهر الیگودرز، در درجه اوّل در اثر رودخانهها، قناتها و چشمهها پدید آمده است. موقعیّت ارتباطی از عوامل مهم دیگر در ایجاد و گسترش این شهر بوده است. به طوری كه یكی از راه های مهم اصفهان به غرب كشور از فریدن، الیگودرز، گاپله و بروجرد میگذشت. همچنین این منطقه، نواحی بختیاری را به فلات مركزی ایران (اراك، خمین، گلپایگان، خوانسار) متصل نموده است.
پس از قرن دهم الیگودرز به سه منطقه جاپلق و بربرود و بختیاری(سرلك و زلقی) تقسیم شده و در دوران قاجار به بعد تحت حاكمیت بروجرد قرار می گیرد. بروجرد تابع استان ششم و دارای سه قسمت: بروجرد وحومه، سیلاخور، بربرود وجاپلق بود.[11]در سال 1314زیر نظر فرمانداری كل خوزستان به بخشداری ، از سال1316 الیگودرز زیر نظر گلپایگان بوده و در سال1321شمسی از آنجا جدا شده است و پس از آن در1327 به عنوان حكومت بربرود، جاپلق و بختیاری چهار لنگ(سرلك) از بروجرد جدا و ضمیمه خرم آباد لرستان گردیده و در سال1318 اوّلین شهردار آن تعین و در سال1337ه.ش به عنوان شهرستان مستقل تعیین گردید.[12]و هم اكنون سومین شهر مهم استان لرستان محسوب می شود. بعد از انقلاب اسلامی قسمتی از جاپلق شرقی[13] از الیگودرز جدا شده و تحت قلمرو شهرستان خمین گردیده است. در سال 1374 ش نیز قسمت اعظم جاپلق به همراه پاچه لك به عنوان شهرستان ازنا مستقل شده است.[14]
لاله های واژگون در الیگودرز |
موقعیّت روستای سنج:
روستای سنج در5 كیلومتری شهرستان الیگودرز از بخش مركزی و منطقه بربرود قرار گرفته این روستا از طرف شرق به روستاهای «ده نصیر» و «سور» و «كشكك » و از طرف جنوب غربی به روستای «اردودرسرلك» و از طرف جنوب به روستای « قلعه بردی» و از طرف شمال و شمال غربی به شهرالیگودرزمتصل می باشد. این روستا از دهستان بربرود بخش حومه شهرستان الیگودرز استان لرستان با موقعیّت طلج 38 طول جغرافیایی، 49َعج 23عرض جغرافیایی و با ارتفاع 1958 متر بالاتر از سطح دریا در منطقه پای كوهی معتدل خشك در جنوب باختر الیگودرز قرار دارد.[15]
[3] آنچه در این قسمت می بینید خلاصه دو جلد كتاب با عنوان «تاریخ الیگودرز و ازنا(جاپلق وبربرود)»كه انشاء الله به همین زودی منتشر خواهد شد.
[4] كلمه گاپله كه از الفاط فارسی پهلوی اصیل بوده و قبل از ورود اعراب به این منطقه استعمال می شده و هم اكنون نیز پس از چند قرن مورد استعمال مردم می باشد. در برخی از كتب تاریخی آمده است و بعد از ورود اعراب به جابلق معرب گشته است و در كتب و حكومت ها از آن به جابلق وجاپلق نام برده می شود وگاهی به غفلت چاپلق نیز نوشته می شود.
[8] خرّمیان پیروان بابك خرّم دین را گویند كه در قرن سوم هجری بر علیه خلیفه مسلمین برخواست و با كشتن بیش از پانصد هزار نفر از مسلمین به منطقه كوهستان پناه بردند.گروهی از اینان نیز مدتی در كوه های الیگودرز پناهنده بودند.ر.ك خرّمدینان اثر دكتر سعید نفیسی.
[13] جاپلق شرقی شامل روستا های«آشمسیان، برجك، برفیان، پلولی، چشمه سوخته، چقاسیف الدین، خلیل آباد، دره دمنه، ده ملا، سوك، قزقان، عوب سفلی، فرنس، قشلاق بیات، قشلاق سادات، قشلاق محمد، قلعه بابو، چهارچشمه، كاظم آباد، كجارستان، كمانكش لوزردو، مزرعه امامزاده و مزرعه قاسم» ر.ك نامه كمره ج 1 و2آقای فرهادی.