0

بررسی سناریوهای فراروی پرونده هسته ای ایران / تحلیل تحریم

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

بررسی سناریوهای فراروی پرونده هسته ای ایران / تحلیل تحریم
یک شنبه 26 تیر 1390  10:06 AM

بررسی سناریوهای فراروی پرونده هسته ای ایران / تحلیل تحریم / قسمت دوم

پدید آورنده : مصطفی دلاور پوراقدم ، صفحه 18

5. در مفاد بسته پیشنهادی نوعی تناقض حقوقی وجود دارد ؛ به عبارتی از یک سو انرژی هسته ای صلح آمیز را طبق بند چهار NPTبه رسمیت می شناسد و از سوی دیگر خواهان وابستگی ایران به روسیه یا غرب، برای تولید سوخت هسته ای است و پیشنهاد تشکیل بانک بین المللی سوخت را در خارج از ایران مطرح می کند؛ در حالی که ایران در یازده آوریل 2006 توانست چرخه کامل سوخت هسته ای را کامل سازد و با غنی کردن 6/3 درصد اورانیوم، به کشورهای عضو باشگاه هسته ای بپیوندد. در زمینه تولید آب سنگین (دو ترپوم)نیز ج.ا.ایران در 26 اوت 2006 توانست به این فناوری دست یابد. اگر معیار کشورهای اروپایی عمل به مفاد NPT است، باید کلیت آن را مبنا قرار دهند، زیرا ایران براساس بررسی چار چوب کلی آن را تصویب کرده است و اشاره به بخشی از معاهده بدون در نظر گرفتن چار چوب کلی آن، مغایر با اصول حقوقی بین المللی است.

6. در بسته پیشنهادی به مشوق هایی چون لغو محدودیت صدور قطعات هواپیماهای غیر نظامی یا توسعه صنعت کشاورزی اشاره شده است که در برابر تأثیر مستقیم و غیر مستقیم انرژی های نو در توسعه پایدار کشور بسیار ناچیز است. راهبرد ایالات متحده این است که پاسخ ایران به بسته پیشنهادی گروه 1+5 را به صورت منفی یا حداقل به صورت مبهم جلوه دهد و تبلیغ کند که هدف آن خرید زمان برای پیشبرد برنامه هسته ای، ساخت سلاح هسته ای و ایجاد اختلاف بین اروپا، روسیه و امریکاست.

ایران در صورت ارایه هرگونه بسته پیشنهادی جدید، ضرورت دارد آن را از موضع امنیت ملی بررسی کند، زیرا استقلال در چرخه کامل سوخت هسته ای از لحاظ روانی، می تواند نوعی باز دارندگی براساس قدرت نرم را به وجود آورد و پر ستیژ بین المللی نظام را در صحنه بین المللی افزایش دهد.

سناریوی سوم: حمله نظامی غافلگیرانه به تأسیسات هسته ای ایران

برخی تحلیل گران سیاسی معتقدند که ایالات متحده احتمال دارد تا لحظه آخر از دل موضوع هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل حمایت و از مشخص کردن هرگونه ضرب الاجلی براساس بند «42» منشور سازمان ملل خود داری کند؛ ولی حملاتی را به صورت مقطعی و غافلگیرانه، علیه تأسیسات هسته ای ایران انجام دهد.

ایالات متحده در چنین تهاجمی می تواند، از پشتیبانی نیروهای مسلح و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نیز استفاده کند. ایران که بمباران تأسیسات هسته ای «ازیراک» در سال 1981 توسط اسرائیل را در خاطر دارد، تأسیسات اتمی خود را تا حد امکان در نقاط پراکنده و زیر زمین تأسیس کرده است.

تحلیل گران سیاسی غرب، موانع زیر را در برابر حمله نظامی غافلگیرانه مطرح می کنند:

1. اطلاعات منابع جاسوسی امریکا و رژیم صهیونیستی از مکان دقیق تأسیسات هسته ای ایران مبهم است و این احتمال وجود دارد که در صورت حمله، بعضی تأسیسات هسته ای ایران به صورت محرمانه و مخفی باقی بماند.

2. نیروهای مسلح ایران مجهز به «موشک های بالستیک شهاب 3» با برد 1300 کیلومتر هستند که می توانند، در صورت درگیری نظامی، ضرباتی را به رژیم صهیونیستی و پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه وارد سازند.

3. حمله نظامی اگر به یک جنگ فرسایشی و طولانی مدت تبدیل گردد، می تواند اتحاد میان مردم و حاکمیت را در زمینه دفاع از دانش هسته ای بومی پر رنگ تر کرده آن را به یک عزم ملی مبدل سازد.

4. پس از پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه با رژیم صهیونیستی، بر قدرت باز دارندگی منطقه ای و ملاحظات امنیتی امریکا افزوده شده است.

5. نزدیک به 1500 کارشناس اتمی روسی و اوکراینی در نیروگاه اتمی بوشهر مشغول کار هستند و هرگونه حمله نظامی به این نیروگاه می تواند، علاوه بر ایجاد تیرگی روابط میان امریکا و روسیه، موجب آلودگی زیست محیطی شدیدی در منطقه خلیج فارس گردد.

6. هرگونه حمله نظامی می تواند خروج ایران از معاهده NPT را براساس ماده دهم آن منجر گردد. آنگاه ج.ا.ایران مجبور است، به منظور ایجاد باز دارندگی به سمت آزمایشات هسته ای حرکت کند.

ایالات متحده به منظور جلوگیری از خروج کشورها از معاهده NPT تلاش می کند، تغییراتی را در اساسنامه آن به وجود آورد.

امریکا و رژیم صهیونیستی قصد دارند، نقش و جایگاه سازمان نظامی ـ دفاعی ناتو را در پرونده هسته ای ایران فعال سازند و پیش بینی می گردد، در اجلاس اخیر ناتو که 28 و 29 نوامبر 2006 (هفتم آذر 1385) در پایتخت لیتوانی برگزار شد، موضوع هسته ای ایران و کره شمالی در دستور کار قرار گیرد؛ به همین دلیل، به منظور تضمین امنیت ملی و منطقه ای، ضرورت دارد. آسیب شناسی دقیقی از سناریوهای مختلف درباره نقش و جایگاه آینده ناتو در نظام امنیت منطقه ای خاورمیانه بررسی شود و راهکارها و اقدام های پیشگیرانه مناسب برای خنثی سازی یا تضعیف سناریوهای تهدید زا را برنامه ریزی کرد.

ناتو با استناد به این موضوع که کانون فکری ـ جغرافیایی تهدیدهای نوین علیه صلح و ثبات جهانی، از خاورمیانه نشأت می گیرد و با ایجاد محیط مجازی رسانه ای از «برنامه های صلح آمیز هسته ای ایران»، قصد دارد، در میان مدت رویکرد «تدافعی» خود را به رویکرد «تهاجمی» تعبیر دهد.

دلایل اهمیت بررسی «ناتو» در سناریوی «حمله نظامی غافلگیرانه» به این شرح است:

1. وجود دکترین «حملات نظامی پیشگیرانه و پیش دستانه»، در نظام فکری نو محافظه کاران امریکا و اساسنامه ناتو.

2. نقش محوری امریکا در پیمان ناتو و حمایت علنی این کشور از گزینه تغییر رژیم.

3. عضویت ترکیه در ناتو و گسترش همکاری های نظامی ـ اطلاعاتی این کشور با اسرائیل و ایالات متحده .

4. افزایش حضور نظامی ـ اطلاعاتی ناتو در اطراف مرزهای ایران.

در این چار چوب رژیم صهیونیستی و ناتو در 16 اکتبر 2006 (24 مهر 1385)، براساس «برنامه همکاری انفرادی ICP، توافق نامه ای را به منظور همکاری و شرکت «تل آویو» در مأموریت های ضد تروریستی در منطقه مدیترانه امضا کردند که طبق مفاد آن، اسرائیل به همراه ناتو، کشتی های تجاری مشکوک به حمل سلاح های کشتار جمعی و تسلیحات موشکی در منطقه مدیترانه را مورد بازرسی قرار خواهند داد.

هدف مطلوب متحدان آمریکا در ناتو این است که تمام گزینه های انتخابی از طریق شورای امنیت اعمال گردد تا اقدام آنان دارای پشتوانه حقوقی باشد، تا به این طریق بتوانند، به بهانه جلوگیری از قاچاق مواد هسته ای و تسلیحات موشکی، نظارت و کنترل بر کشتی های تجاری ایران را افزایش دهند، سپس به بهانه نقض قطعنامه های شورای امنیت، زمینه های برخورد نظامی با ایران را به صورت ائتلافی در میان مدت فراهم سازند که وظیفه محوری این اقدام را ناوگان پنجم نیروی دریایی امریکا، مستقر در بحرین، به عهده خواهد داشت.

در این راستا ناتو قصد دارد، در فواصل زمانی معین، رزمایش هایی تحت عنوان «ابتکار امنیتی مقابله با تسلیحات کشتار جمعی PSI، با کشورهای مهم عضو ناتو و مشارکت کشورهای عربی منطقه، به بهانه مقابله با تروریسم و جلوگیری از قاچاق مواد هسته ای برنامه ریزی و برگزار کند که رزمایش «البارزه» که در اکتبر 2006 با میزبانی بحرین، با مشارکت 35 کشور به رهبری ایالات متحده صورت گرفت، در همین چار چوب قابل ارزیابی است.

دلایل ایران برای نهادینه کردن دانش هسته ای بومی

ج.ا.ایران به دلایل زیر، بر حق قانونی خود در زمینه «چرخه کامل سوخت هسته ای» تاکید می کند:

1. نقش و جایگاه انرژی های نو در توسعه پایدار کشور

انرژی های فسیلی انرژی هایی تجدید نشدنی هستند و استفاده از آبها برای تولید انرژی الکتریکی، صرفه اقتصادی ندارد؛ در نتیجه انرژی هسته ای می تواند، به عنوان یک منبع جایگزین مطمئن و پر باز ده برای تولید برق بکار رود.

ایالات متحده به دلیل اینکه ایران دارای ذخایر مهم فسیلی (نفت و گاز) است، کشورمان را متهم می کند که به دنبال استفاده نظامی از دانش هسته ای بومی است. در صورتی که طبق گزارش ماه ژوئیه 2005 آژانس بین المللی انرژی اتمی، امریکا با برخورداری از 104 مرکز هسته ای، بیست درصد از برق مورد نیاز خود را از انرژی اتمی تأمین می کند و از سویی مانند ایران از ذخایر نفت و گاز نیز برخوردار است.

2. ایران نمی تواند تولید سوخت هسته ای را که به امنیت ملی ایران ارتباط دارد، به دیگر کشورها محول سازد؛ برای مثال ایران در گذشته برای تأمین 23 هزار مگاوات برق هسته ای، شرکتی را در فرانسه به نام «سوخودیف» تشکیل داد که چهل درصد سهم آن به ایران و 60 درصد فرانسه اختصاص دارد. این شرکت هم چنین ده درصد سهام «یورودیف»را نیز در اختیار دارد ؛ ولی هیچ گاه موضوع عملیاتی نشده است و در حال حاضر نیز 50 تن هگزافلوراید اورانیوم در فرانسه داریم که نمی توانیم آن را به ایران منتقل کنیم.

3. در چیدمان «طرح خاور میانه جدید» که جایگزین «طرح خاور میانه بزرگ» شده است و توسط «کاندولیزا رایس» ارایه گردیده، وجود یک ایران اتمی در نظام امنیتی منطقه لحاظ نشده است، زیرا ترکیب ایدئولوژی انقلاب اسلامی و دانش هسته ای بومی را مانعی د رجهت پیشبرد توسعه طلبی خود در خاور میانه می دانند که می تواند، الگویی برای سایر کشورها قرار گیرد.

4. تصویب هرگونه تحریم (مالی، سیاسی، نظامی و اقتصادی) می تواند جایگاه آژانس بین المللی انرژی اتمی و سازمان ملل را در حل چالش های هسته ای تضعیف کند و از طرفی به جایگزینی یک الگوی آنارشیک، به جای نظام امنیت منطقه ای منجر گردد.

5. مشکل ایالات متحده و ایران تنها در پرونده هسته ای خلاصه نمی شود. طبق گفته وزیر خارجه امریکا، حتی اگر ایران غنی سازی را متوقف سازد، این کشور خواهان عقب نشینی ایران در حوزه های دیگر خواهد بود. در حوزه هایی چون به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس، نقشه راه، عراق، تغییر رفتار داخلی و عدم حمایت معنوی از حزب الله و حماس؛ به عبارتی مشکل ایران با امریکا یک تضاد ساختاری است و هرگونه عقب نشینی از دانش هسته ای بومی، براساس سیاست «تهدید و تطمیع» یا پذیرش بسته پیشنهادی بدون رفع ابهامات آن این شائبه را در میان امریکا و متحدانش به وجود می آورد که ج.ا. ایران حاضر به امتیاز دهی در حوزه های دیگر نیز خواهد بود و براساس «نظریه دومینو» هرگونه عقب نشینی در میان مدت، می تواند تهدید ساختاری برای نظام مقدس ج.ا. ایران را به وجود آورد.

6. راهبرد جدید ایالات متحده پس از پیروزی دموکراتها در انتخابات میاندوره ای کنگره، ترکیبی از دو رویکرد تهاجم سخت افزاری و نرم افزاری است؛ به عبارتی از یک سو با حمایت از تحریم های ائتلافی سیاست «چماق و هویج» را دنبال می کنند و از سوی دیگر براساس سیاست «فشار از بیرون، تغییر از درون»، برنامه ریزی می کنند تا با تحریک قومیت ها، گروه های صنفی و تجزیه طلبان، بسترهای نا امنی را در کشور فراهم سازند.

7. ایران طبق سند چشم انداز بیست ساله کشور، باید به یک قدرت منطقه ای تبدیل گردد و دانش هسته ای بومی، تأثیر مهمی در توسعه پایدار و ترتیبات امنیتی خاورمیانه دارد و هرگونه عقب نشینی از آن می تواند، آسیب جدی را به خود باوری و استقلال نخبگان علمی کشور، براساس اصل «تحقیق و توسعه» وارد سازد؛ این در حالی است که محققان هسته ای کشور توانسته اند، اورانیوم را تا سطح 8/4 درصد غنی سازی کنند.

راهبرد هسته ای ایران

توصیه می شود ج.ا.ایران به منظور مهار سیاست پلکانی امریکا برای ایجاد اجماع جهانی علیه برنامه های صلح آمیز هسته ای، راهکارهای زیر را اتخاذ کند:

الف. تاکید بر روشی های حل مسالمت آمیز پرونده هسته ای ایران

ایران خواهان از سرگیری مذاکرات، بدون بیش شرط با گروه 1+5 است، مذاکراتی که زمان آن محدود و معین، موضوع آن پروند هسته ای، هدف آن به رسمیت شناختن دانش هسته ای بومی و چار چوب آن مفاد NPT، اساسنامه آرژانتین بین المللی انرژی اتمی و نظام پادمان باشد ؛ البته پیش از هرگونه تصمیم گیری، باید محیط بازی، قواعد بازی و بازیگران تأثیر گذار را شناسایی کرد.

با توجه به اینکه بر اثر فشار آمریکا و لابی صهیونیسم، پرونده هسته ای ایران از چار چوب فنی و حقوقی خارج شده، اتکا به روسیه یا چین به تنهایی کافی نیست و توجه به سایر مؤلفه های تأثیر گذار نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

در صورت اتخاذ دیپلماسی فعال و هوشمندانه، هرگونه پافشاری امریکا بر اجرای تحریم هایی براساس بند 41 منشور سازمان ملل، می تواند به دو دستگی در گروه 1+5 در مورد نحوه تعامل با پرونده هسته ای ایران منتهی گردد.

بازیگران مؤثر در مذاکرات هسته ای ایران را می توان به سه گروه تقسیم کرد:

ـ افراد تأثیر گذار، از قبیل دبیر کل سازمان ملل، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دبیر کل اتحادیه عرب و دبیر کل جنبش عدم تعهد .

ـ بازیگران تأثیر گذار در سطح دولت ـ ملت ها از قبیل روسیه، چین، هند، برزیل، آفریقای جنوبی، سه کشور تروئیکای هسته ای اتحادیه اروپا و...

برای بازدهی و تأثیر گذاری بهتر مذاکرات دیپلماتیک در سطح دولت ـ ملت ها، باید نکات زیر توجه کرد:

الف. به منظور جلوگیری از اتلاف وقت و افزایش کار آمدی، مذاکرات باید با توجه به اعضای جدید غیر دایم شورای امنیت صورت گیرد؛ به خصوص کشورهایی چون غنا و اسلواکی که در سال 2006 در هر دو نهاد شورای حکام و شورای امنیت عضویت دارند.

لازم به یادآوری است که از اول ژانویه 2006 کشورهای کنگو، پرو، قطر، اسلواکی و غنا به عنوان اعضای جدید غیر دایم شورای امنیت، به کشورهای آژانتین، دانمارک، یونان، ژاپن و تانزانیا ملحق شده اند.

ب. به دلیل به قدرت رسیدن بعضی احزاب چیگرا در اروپا که با یکجانبه گرایی امریکا مخالف اند، ضرورت دارد که رایزنی های سیاسی خود را با این کشورها، مانند اسپانیا و ایتالیا افزایش دهیم.

ج. به منظور خنثی سازی تلاش امریکا برای ایجاد بی اعتمادی میان ایران و کشورهای همسایه، ضرورت دارد، بر شکل گیری یک «نظام امنیت دسته جمعی» توسط کشورهای منطقه تاکید کنیم.

در این میان بازدید کشورهای همسایه از تأسیسات اتمی ایران یا اعلان دولت محترم جمهوری اسلامی ایران مبنی بر آمادگی ایران بر انتقال دانش هسته ای بومی به سایر کشورهای اسلامی، می تواند بسترهای لازم را برای افزایش اعتماد متقابل با کشورهای منطقه فراهم سازد.

از طرفی دستگاه های مسئول سیاستگذاری خارجی باید بسترهای لازم برای انعقاد توافقنامه های نظامی، دفاعی و امنیتی در قالب پیمان های دو جانبه یا چند جانبه را فراهم آورند.

ب. گزینش دیپلماسی فعال دولت و مجلس شورای اسلامی؛ تصویب سه طرح «قانون الزام دولت به تکمیل چرخه سوخت هسته ای»، «قانون الزام دولت به تعلیق بازرسی های داوطلبانه براساس پروتکل الحاقی 2+93» و «قانون توقف بازرسی ها در چار چوب نظام پادمان در صورت اعمال هرگونه تحریمی علیه ایران»، بیانگر همسویی مجلس شورای اسلامی با دولت در اتخاذ دیپلماسی فعال هوشمندانه است و تاکید بر این موضوع که ایران تنها به اندازه حقوقش تعهد می پذیرد و تا زمانی که امریکا و متحدانش از زبان زور استفاده کنند، از جانب ایران جز مقاومت و سر سختی نخواهند دید.

بررسی تاریخی پرونده هسته ای ایران ثابت کرده است که «دیپلماسی انفعالی» نمی تواند راهبرد مناسبی باشد، بلکه ضرورت دارد، یک دیپلماسی فعال و پویا با توجه به محیط امنیتی منطقه، بازیگران تأثیرگذار و قواعد بازی، همچون گذشته در دستور کار قرار گیرد.

ج. توصیه می گردد ایران در چهار کمیته اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ـ امنیتی

کمیسیون های ویژه ای، از وزارتخانه ها و نهادهای تأثیرگذار تشکیل دهد و نسبت به پیامدهای تحریم های مختلف، نوعی آسیب شناسی پیشگیرانه صورت گیرد؛ برای مثال ج.ا. ایران در برابر تحریم مالی و ائتلافی بعضی کشورها، اقدام به انتقال تدریجی سپرده های خود به شرق آسیا، راه اندازی بورس نفت و خرید و فروش آن به یورو کرده است.

د. ایران در زمینه «دیپلماسی نگاه به شرق»، باید به صورت نسبی برخورد کند، زیرا حمله ناتو به یوگسلاوی در سال 1992 یا حمله امریکا به عراق، علی رغم مخالفت های روسیه و چین، بیانگر این است که این دو کشور قدرت چانه زنی و لابی گری دارند، ولی توانایی اقدام متقابل را ندارند؛ به عبارتی روسیه و چین می توانند، به عنوان اعضای دایم شورای امنیت موانعی را در تصویب هرگونه قطعنامه ای بر طبق فصل هفتم منشور سازمان ملل به وجود آورند ؛ ولی در صورت حمله نظامی امریکا و متحدانش نمی توانند برای دفاع از متحدان خود، از اقدام متقابل استفاده کنند. یا حاضر به تقابل با امریکا بر سر پرونده هسته ای ایران نیستند.

هـ. . توصیه می شود به منظور تضعیف سناریوی «حمله نظامی غافلگیرانه»، همانند دیپلماسی چند جانبه، باز دارندگی امنیتی نیز به صورت «نظام امنیتی متداخل و تکثرگرا» تنظیم گردد و با رعایت «اصل تکثر در عین وحدت»، تلاش کرد، وزنه مؤثری را در برابر گسترش دامنه فعالیت ناتو فراهم ساخت.

در این میان، گسترش و تقویت مشارکت در نظام های امنیت منطقه ای تأثیر گذار، مانند پیمان شانگهای، می تواند مفید باشد. با توجه به منافع مشترک مثلث روسیه، چین و ایران در زمینه مقابله با گسترش ارضی و دامنه فعالیت ناتو به قفقاز و خاور میانه توصیه می شود که توان بازدارندگی و پرستیژ بین المللی خود را در «نظام امنیت منطقه ای»، با تقویت توافق های امنیتی با چین و روسیه، در داخل پیمان شانگهای افزایش دهیم.

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها