استان لرستان
|
|
|
|
موقعيت جغرافيايي و تقسيمات سياسي استان
|
|
استان لرستان در غرب ايران، بين 46 درجه و 51 دقيقه تا 50 درجه و 3 دقيقة طول شرقي از نصفالنهار گرينويچ و 32 درجه و 37 دقيقه تا 34 درجه و 22 دقيقة عرض شمالي از خط استوا قرار گرفته و وسعت آن حدود 28559 كيلومتر مربع است. اين استان، از شمال به استانهاي مركزي و همدان؛ از جنوب به استان خوزستان، از شرق به استان اصفهان و از غرب به استانهاي كرمانشاه و ايلام محدود است. اشترانكوه با 4050 متر ارتفاع بلندترين نقطه استان لرستان است
.
پستترين نقطة آن در جنوبيترين ناحيه استان واقع شده و حدود 500 متر از سطح درياي آزاد ارتفاع دارد. براساس آخرين تقسيمات كشوري در سال 1375، استان لرستان داراي 9 شهرستان، 10 شهر، 20 بخش، 81 دهستان و 2842 آباديِ داراي سكنه بوده و مركز آن شهر خرمآباد است. شهرستانهاي استان عبارتاند از : خرمآباد، بروجرد، اليگودرز، دورود، ازنا، كوهدشت، دلفان، سلسله و پل دختر
.
|
|
|
جغرافياي طبيعي و اقليم استان
|
|
استان لرستان سرزميني كوهستاني است كه به جز تعدادي درة آبرفتي و چند دشت كوچك، ناحية هموار ندارد. اين ناهمواريها كه داراي سنگهاي دگرگوني است، در نتيجة مجاورت با گنبدهاي خارايي (دروني) الوند و سربند (شازند) پديد آمدهاند
.
در ناهمواريهاي اصلي استان (ارتفاعات اصلي زاگرس)، كوهها به طور منظم از شمال غربي به سوي جنوب كشيده شدهاند. اين ناهمواريها كه معمولاً با درههاي عميق همراهاند، اغلب فشرده، بلند و ناصاف هستند؛ در حالي كه ناهمواري پيشكوههاي داخلي به صورت تپهماهورهاي گنبدي شكل و كم ارتفاع خودنمايي ميكنند و نقاط بلند آنها، به گنبدهاي خارايي مربوطاند. استان لرستان داراي آب و هواي متنوع است. در زمستان، هنگامي كه در شمال لرستان برف و كولاك و سرماي شديد جريان دارد، قسمتهاي جنوبي آن از هواي مطبوع و باراني برخوردار است. بررسيهاي اقليمي نشان ميدهند، خرمآباد داراي زمستاني معتدل و تابستاني گرم است و بروجرد زمستاني سرد و تابستاني معتدل دارد. اليگودرز نيز زمستاني بسيار سرد و تابستاني معتدل دارد
.
|
|
|
اقوام مهاجر، در هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد در كوهساران زاگرس اسكان يافتند و سرانجام، سرزمين بينالنهرين (ميان دو رود) را تصرف كردند. نام طايفههايي كه در زاگرس سكونت داشتند، در آثار برجاي مانده از سارگن پادشاه مقتدر اَكد (2048-2030 ق.م) آمده است. به استناد كتيبههاي بابلي، آشوري و ايلامي، ساكنان دامنههاي كوهساران زاگرس طايفههايي مانند لولوبي، مانايي، كاسي، گوتي، نايدي، آمادا و پارسوا بودهاند
.
تاريخنگاران، در آريايي بودن لولوبيها و ماناييها ترديد دارند؛ اما شواهد تاريخي نشان ميدهند، كاسيها در سال 1600 قبل از ميلاد در لرستان كنوني ميزيستند و حكومت آنها از شمال و شرق لرستان تا اطراف همدان توسعه داشت. اين قوم، در هزارة دوم پيش از ميلاد در بابل مستقر شدند و دومين سلسلة شاهان بابل را تأسيس كردند. انقراض كاسيان در هزارة دوم پيش از ميلاد، با يورش دولت مقتدر ايلام صورت گرفت. در نتيجه، كاسيها به زاگرس عقب نشستند و خراجگزار ايلام شدند و آنها در برابر توسعهطلبي آشوريها، در مناطق شرقي، مانند سدي مقاومت كردند. قدرت اين قوم كوهنشين به حدي رسيد كه شاهان سلسلة هخامنشي هنگامي كه از فارس به شوش يا از بابل به اكباتان ميگذشتند، هديههايي براي ايلات كوهستاني بين راه ميفرستادند تا مسير آنها را امن نگاه دارند. در دورههاي بعدي ساكنان اين نواحي به طور موقت مغلوب اسكندر مقدوني شدند. در دورة ساسانيان، پشتكوه و پيشكوه را شخصي از خاندان معروف هرمزان اداره ميكرد. آخرين فرمانرواي اين خاندان، همان هرمزان بود كه به اسارت سپاهيان عرب درآمد. عربها در سال 16 هجري قمري پس از فتح حلوان، نواحي شمالي لرستان را گرفتند و در سال 21 هجري قمري، نهاوند و قسمت جنوبي لرستان را نيز به تصرف خود در آوردند
.
|
|
در سال 22 هجري قمري، هنگامي كه «عمر» سرزمينهاي گرفته شده را در ميان لشكريان كوفه و بصره تقسيم ميكرد، لرستان ضميمة حوزة كوفه شد و از آن پس جزو ايالت جبال
(
عراق عجم) درآمد و تا ميانة سدة چهارم هجري، حكمران اين منطقه يا از بغداد يا از كوفه تعيين ميشد. در همين قرن، حسنوية كُرد اين منطقه را به تصرف خود درآورد و خاندان او تا سال 500 هجري قمري بر لرستان تسلط داشتند. مقارن استيلاي مغول بر ايران، لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لر كوچك تقسيم شد. هر يك از اين دو قسمت از پيش از استيلاي مغول تا مدت زماني پس از انقراض ايلخانان، امراي نيمه مستقل داشتند. اتابكان لر بزرگ اصلاً از كُردان شام بودند كه از حدود نيمة قرن ششم هجري از راه آذربايجان رهسپار ايران شدند و در حدود اشترانكوه و جلگههاي شمالي آن اسكان گزيدند
.
پايتخت اتابكان لرستان در شهر ايذج (مال امير) بود. خرابههاي فراواني از آن دوره باقي مانده كه بيشتر آنها به دورة ساسانيان مربوط است و هنوز در اين محل ديده ميشوند. اتابكان لر بزرگ تا نيمة اول قرن نهم هجري حكومت كردند (827-500 هجري قمري) و آخرين آنها كه غياثالدين كاووس نام داشت، به دست سلطان ابراهيم بن شاهرخ تيموري برافتاد و سلسلة او منقرض شد. اما اتابكان لر كوچك (1006-580 هـ.ق) كه چندين امير معتبر داشتند و حكومتشان نيز طولانيتر بود، هيچوقت اهميت و اعتبار لر بزرگ را پيدا نكردند
.
اتابكان لر كوچك موقعيت خود را تا زمان صفويه حفظ كردند و حتي حكومت خود را تا غرب كوههاي پشتكوه توسعه دادند. آخرين فرد اين سلسله شاهوري نام داشت كه در سا ل1006 هجري قمري به فرمان شاه عباس اول كشته شد و سلسلة او نيز برافتاد. بدين گونه حكومت لرستان به حسين نامي محول شد و خاندان اين والي تا اوايل روي كار آمدن سلسلة قاجار، بر لرستان حكومت كردند. از آن پس حكومت پشتكوه را گاه حكام بروجرد و زماني حكام شوشتر به عهده داشتهاند
.
|
|
|
وضعيت اجتماعي و اقتصادي استان
|
|
براساس نتايج سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375، جمعيت استان لرستان 434
584
1
نفر بوده است كه از اين تعداد 53/56 درصد در نقاط شهري و 45/26 درصد در نقاط روستايي سكونت داشته، و بقيه غيرساكن بودهاند. در همان سال، از 434
584
1 نفر جمعيت استان، 508
807
نفر را مردان و 926
776
نفر را زنان تشكيل ميدادهاند و لذا نسبت جنسي در استان لرستان 104 مرد در برابر 100 زن بوده است. در آبانماه 1375، از جمعيت استان 99/88 درصد را مسلمانان تشكيل ميدادهاند. اين نسبت در نقاط شهري 99/87 درصد و در نقاط روستايي 99/89 درصد بوده است. در فاصلة سالهاي 1365 تا 1375، 420
139
نفر به استان مهاجرت كرده و يا در داخل اين استان جابهجا شدهاند. محل اقامت قبلي
30/35
درصد مهاجران در ساير استانها و 20/47 درصد در شهرستانهاي ديگر همين استان و 48/17 درصد در شهرستان محل سرشماري بوده است. محل اقامت قبلي بقية افراد، خارج از كشور يا اظهار نشده بوده است. مقايسة محل اقامت قبلي مهاجران با محلي كه در آن سرشماري شدهاند، نشان ميدهد كه در دهة
75-1365
،
37/52
درصد از روستا به شهر، 32/64 درصد از شهر به شهر، 12/64 درصد از روستا به روستا و 16/19 درصد از شهر به روستا مهاجرت كردهاند
.
توزيع مهاجران وارد شده طي سالهاي 1365 تا 1375 به استان، برحسب مدت اقامت در محل سرشماري نشان مي دهد كه بيشترين تعداد مهاجران وارد شده به استان و يا جابهجا شده در داخل آن با 14/92 درصد به يك سال قبل از سرشماري و كمترين تعداد آنان (با 2/03 درصد) به 9 سال قبل از سرشماري مربوط بوده است. در آبانماه 1375، از 673
351
1
نفر جمعيت 6 ساله و بالاتر استان، 74/84 درصد باسواد بودهاند. نسبت باسوادي در گروه سني 6 تا
14
ساله 94/07 درصد و در گروه سني 15 ساله و بالاتر 65/10 درصد بوده است
.
|
|
در بين افراد لازمالتعليم (14-6 ساله) نيز نسبت باسوادي در نقاط شهري 97/69 درصد و در نقاط روستايي 91/06 درصد بوده است. به طوركلي، نسبت باسوادي در بين مردان
80/61
درصد و در بين زنان 68/86 درصد بوده است. اين نسبت در نقاط شهري براي مردان و زنان به ترتيب 86/34 درصد و 77/41 درصد، و در نقاط روستايي
74/88
درصد و 59/36 درصد بوده است. در سال مذكور، از جمعيت 6 تا 24 سالة استان، 67/61 درصد در حال تحصيل بودهاند. اين نسبت در نقاط شهري 75/69 درصد و در نقاط روستايي 59/67 درصد بوده است. در اين استان 91/56 درصد از كودكان، 86/67 درصد از نوجوانان و 38/94 درصد از جوانان به تحصيل اشتغال داشتهاند. در آبان سال 1375، افراد شاغل و افراد بيكار (جوياي كار) در مجموع 32/87 درصد از جمعيت 10 ساله و بالاتر استان را تشكيل ميدادهاند
.
اين نسبت در نقاط شهري، 32/16 درصد از مردان و 9/39 درصد از زنان را تشكيل ميداده است. بيشترين ميزان فعاليت به گروه سني 35 تا 39 ساله با 53/68 درصد و كمترين ميزان فعاليت به گروه سني 14-10 ساله با 3/70 درصد مربوط بوده است. بالاترين ميزان فعاليت براي مردان به گروه سني 39-35 ساله با
11/06
درصد تعلق داشته است. در سال مذكور، از شاغلان 10 ساله و بالاي استان، 30/03 درصد در گروههاي شغلي كشاورزي، 27/08 درصد در گروههاي شغلي صنعت و 40/99 درصد در گروههاي شغلي خدمات و 1/90 درصد نامشخص و اظهار نشده بوده است. اين نسبتها در نقاط شهري به ترتيب 6/35 درصد، 33/02 درصد،
58/97
درصد و 1/66 درصد و در نقاط روستايي به ترتيب 55/57 درصد، 21/05 درصد، 21/21 درصد و 2/17 درصد بوده است. اوضاع اقتصادي و اجتماعي استان تحت تأثير شرايط اقليمي، تاريخي و جغرافيايي، شرايط متفاوتي پديد آورده است كه در زير به آنها اشاره ميشود : هواي سرد مناطق بلند و گرماي نواحي جلگهاي جنوب استان، سبب گسترش زندگي كوچنشيني شده است. طوايف لر
«
بهاروند»، «ميرزاوند»، «ميردريكوند» و «قلاوند» از لُران گرمسيري و
«
جودكي و مير» در بخش ملاوي، «بيرانوند» در بخش چغلوندي، «حسنوند، يوسفوند، كوليوند و قلائي» در سلسلة الشتر، «ايل پاپي» در بخش پاپي،
«
سگوند، دالوند و كارمه» در بخش زاغه، «بختياري و چهارلنگ» در اليگودرز و طوايف دلفان در اين قسمت استان زندگي ميكنند
.
|
|
استان لرستان با برخورداري از هواي متنوع و رودهاي پرآب و خاك آبرفتي حاصلخيز، استعدادي ويژه در كشت محصولات كشاورزي دارد. غلات، چغندرقند و حبوبات، مهمترين فرآوردههاي كشاورزي آن محسوب ميشوند. در نواحي جنوبي و پارهاي مناطق ديگر استان، محصولات گرمسيري توليد ميشود. بازده توليدات كشاورزي استان به دليل استفاده از روشهاي سنتي، به ويژه در زمينهاي ديم كوهستاني و پايكوهي، اندك است. دامپروري و دامداري در سراسر استان رايج است. عشاير، روستاييان و ساكنان اطراف شهرها به فعاليتهاي دامپروري ميپردازند. در نواحي مرطوبتر استان، پرورش گاو و در ميان عشاير و روستاهاي خشكتر پرورش گوسفند و بز، مرغ و خروس، غاز، بوقلمون و مرغابي و ديگر طيور رايج است
.
در سالهاي اخير در اطراف شهرهاي استان، واحدهاي مرغداريها و گاوداريهاي صنعتي نيز تأسيس شده است. پرورش زنبور و توليد عسل، يكي ديگر از فعاليتهاي كشاورزي مردم استان است. توسعة صنعتي استان لرستان در سالهاي گذشته، همراه با سياست توجه به نقاط محروم و استقرار و ايجاد كارخانههاي صنعتي متعدد رو به رشد است. از جمله ميتوان به صنايع ساختماني، فلزي، سراميك، غذايي، پوشاك، شيميايي و صنايع دستي اشاره كرد
.
صنايع دستي استان لرستان مشتمل بر قاليبافي، جاجيمبافي، جولاهي، گيوهبافي، دباغي، هورسبو (يك نوع خورجين) و چادربافي است. اين نوع محصولات ضمن تأمين مصارف خانواري توليدكننده، براي فروش به بازارهاي محل نيز عرضه ميشود. در استان لرستان معادن بسيار از قبيل سنگ تراورتن (در چگني و كوهدشت)، مرمريت (در ازنا، اليگودرز و بروجرد)، فلداسپات، تالك و سيليس (در بروجرد، اليگودرز و ازنا)، سنگ گچ (در دورود و كوهدشت)، سنگ آهك
(
در خرمآباد و كوهدشت) و سرب و روي (در اليگودرز) وجود دارد كه بخشي از آنها مورد بهرهبرداري قرار گرفتهاند
.
|
معرفی استان لرستان به گونه ای دیگر
لرستان پيش از تاريخ
بنا به عقيده بسياري از باستان شناسان ،لرستان ازچهل هزار سال پيش به وسيله اقوامي كه به علت نداشتن خط ،هويت آنها ناشناخته مانده ،مسكون بوده است .در اين عهد انسان پيش ازتاريخ در شكاف هايي كه در جوانب پر درخت كوهها حفر مي شد و يا غالبا در يكي از غارها يا پناهگاههاي سنگي متعدد زندگي كرده و از طريق شكار و جمع آوري دانه هاي وحشي امرار معاش ميكرد
.
بطور كلي بازمانده هاي فرهنگي جوامع پيش ازتاريخ لرستان بيانگر آن است كه اين جوامع به تدريج مراحل تكامل فرهنگي ازجمله دوره پارينه سنگي ،ميان سنگي، نوسنگي و شهر نشيني را پشت سر گذاشته اند
.
بدين ترتيب لرستان از نظر باستان شناسي يكي از مراكز مهم است ،زيرا از جمله معدود سرزمين هايي است كه انسان براي اولين بار به اهلي كردن حيوانات و نباتات پرداخته يا به عبارت ديگر سخن زندگي ده نشيني و كشاورزي را كه لازمه پيدايش تمدن است ،آغاز كرده است
.
لرستان در دوره تاريخي
در هزاره سوم پيش از ميلاد ،اقوام دشت بين النهرين (بابليان _سومريان )وارد مرحله تاريخي شدند و بر اثر متوني كه در باره تاريخ مملكت خود وهمسايگانش باقي گذاشته اند تا اندازه اي به روشن شدن زواياي تاريخ مملكت خود و همسايگان ايران كمك نمودند
.
در اين متون اشاره به اقوامي شده است كه در شرق بين النهرين يعني سرزمين ايران ساكن بودند .اين اقوام از جنوب به شمال عبارت بودند از :عيلاميان و كاسيهاكه در بخشهايي از لرستان سكونت داشته اند .بنابراين اين دو قوم قديمي ترين ساكنين لرستان به شمار مي آيند كه نام آانها در متون تاريخي ثبت گرديده است .اينك به اختصار به شرح هر يك از اين دو قوم ميپردازيم
:
لرستان در دوره عيلاميان
نخستين قومي كه بر لرستان حاكميت داشته است ،عيلاميان بوده اند . آنها از نژاد بومي ايران
(
آسيانيك) بوده و از چگونگي تشكيل جوامع و ابتداي تاريخ ايشان اطلاع درستي در دست نيست . ولي آنچه مسلم است ،از اوايل هزاره چهارم و پيش از ورود اقوام آريايي به ايران ، موفق به ايجاد دولتي در بخشهايي از سرزمين ايران شده اند. دولت عيلام شامل خوزستان، لرستان امروزي، پشتكوه و كوههاي بختيار ي بوده است . بابليها اين سرزمين را ((الام )) يا ((الامتو ))يعني كوهستان و شايد كشور طلوع خورشيد مي ناميدند
.
شهر هاي عمده آن عبارت بودند از
:
شوش ،اهواز ،ماداكتو (صيمره - دره شهر )و خايدالو كه در جاي خرم آباد امروزي بوده است .بنا به گفته ((والترهينتس))شهر خرم آباد در عهد عيلاميان گويا پايتخت سلسله اي بنام سيماشكي بوده است . عيلاميها در مدت چند هزار سال هويت خود را در برابر اقوامي نيرومند چون سومريها ،آكديها ،بابليها و آشوريها همچنان حفظ كردند و عاقبت به جهت اختلافهاي داخلي و جنگلهاي خانگي از دشمن خود آشور شكست خوردند (654 ق.م) و از صفحه روزگار به عنوان دولتي مستقل بر افتادند
.
لرستان در دوره كاسيها
قوم ديگري كه همزمان و به موازات عيلاميها بر بخشهايي از لرستان تسلط داشته ،كاسيها هستند .در مورد ريشه نژادي اين قوم كه گويا در مناطق شمالي و غرب لرستان اقامت داشته اند ،اختلاف نظر وجود دارد . عده اي از محققان و باستان شناسان آنها را بوميان نخستين لرستان دانسته و تعداد زيادي آنان را شعبه اي از قوم آريايي پنداشته كه پيش از ديگر اقوام آريايي ماد و پارس به ايران مهاجرت كردند و پس از مدتي اقامت در كوههاي قفقاز و سواحل درياي خزر سر انجام به سلسله جبال زاگرس پناه برده و در كوههاي لرستان اقامت گزيده و پس از آميزش با بوميان محل باني تمدن تازه و درخشان شده اند .به هر حال علي رغم اظهاراتي كه درباره ريشه نژادي اين قوم بيان شده ،آنان در زمان خود متمدن ترين ملل عصر خود بوده اند
.
كاسيها چيره دستي فوق العاده اي در ساختن مصنوعات مفرغي به دست آوردند .آنان مهمترين قبايل كوهستاني زاگرس شمرده ميشدند و پيشه دامداري داشته و با زباني كه با عيلامي قرابت داشت سخن ميگفتند .آنان سوار كاراني دلير و جنگجو بودند و بارها با همسايگان خود از جمله عيلاميها و بابليها در افتادند.آنها حتي توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمين حكمراني نمايند .حكومت كاسيها بر بابل در نتيجه شكست از عيلاميها به پايان رسيد .آنها پس از شكست از عيلاميها به سرزمين كوهستاني خود يعني لرستان بازگشتند
.
لرستان در دوران ماد ،هخامنشي ،سلوكي ،و اشكاني
كاسيها در دوران حكومتهاي ماد و هخامنشي همچنان استقلال و اقتدار خويش را حفظ نموده و شاهان هخامنشي كه ميخواستند جهت لشگركشي به ساير نقاط سپاهي را از قلمرو آنها عبور دهند ،مجبور بودند به روساي اين قوم باج بپردازند .اسكندر مقدوني هم در هجوم به ايران چون اين طايفه را مطيع نميديد، با قوايي عظيم آنان را محاصره و پس از چهل روز وادار به تسليم كرد .ولي پس از مرگ اسكندر دوباره آزادي خود را باز يافتند
.
بطور كلي راجع به نفوذ و فرمانروايي مادها و هخامنشيان در لرستان اطلاع زيادي در دست نيست ، ولي سكه هايي از سلوكيه ها و آثار قلعه ها و قبور و تپه ها و چند معبد مهر پرستي از دوره اشكانيان به جا مانده است كه شاخص آنها سكه هايي به دست آمده از اين آثار است ، از آن جمله ميتوان به غار (كوگو
) Kogo
وقبور اشكاني در دهكده
(
چمشك
) chameshk
و ستون سر ستونهاي سنگي از دهستان (تشكن
)Teshken
واقع در بخش چگني اشاره نمود
.
لرستان در عهد ساسانيان
لرستان در دوره ساسانيان ، از لحاظ تقسيمات كشوري جزو سرزمين ((پهله ))يا ((پهلو ))محسوب مي شد. يعني سرزميني كه بعدها توسط اعراب جبال خوانده شد
.
سرزمين پهله خود به نواحي كوچكتري تقسيم مي گرديد. چنانكه لرستان و منطقه غربي آن يعني پشتكوه (ايلام )را به ترتيب به ((مهرگان كدك ))و ماسبذان ناميده مي شد
.
اين دو نام تا قرون نخستين اسلامي همچنان به اين نواحي اطلاق مي شد و با تغيير در اعراب آنها مهر جانقذق و ماسبذان خوانده مي شدند . از شهرهاي مشهور منطقه مهرگان كدك يا لرستان عهد ساساني شهرهاي صيمره و شاپور خواست
(
خرم آباد )را مي توان نام برد. شهر صيمره حاكم نشين منطقه و شاپور خواست كه گفته ميشود توسط شاپور (اول) بنا نهاده شده بود از شهرهاي آباد و پر رونق دوره ساساني محسوب مي گرديد
.
آثار و شواهد گوناگون تاريخي حكايت از آن دارد كه لرستان در زمان ساسانيان از عمران و آباداني بسزايي برخوردار بوده است شاهان ساساني توجه خاصي به اين ناحيه مي كردند به طوري كه چند پل عظيم كه از شاهكارهاي معماري به شمار مي آيند ساختند و بر اثر همين توجه شهرهاي آن آباد گرديد و زراعت و صنعتش رونق يافت
.
در عهد ساساني لرستان هميشه در دست يك نفر فرماندار بود كه از خاندان معروف مهرگان (مهران ) و يكي از هفت خانواده اي بود كه در تاسيس سلطنت ساسانيان به اردشير بابكان ياري رساندند. آخرين حاكم ساساني لرستان همان هرمزان معروف است كه مقر حكمراني او در شهر صيمره قرار داشت .لرستان در سال 21 هجرت پس از فتح نهاوند به تصرف مسلمين در آمد و هرمزان نيز اسير گشته به نزد عمر در مدينه فرستاده شد و سرانجام در آن جا در گذشت
.
لرستان بعد از اسلام
همانگونه كه اشاره شد ، اعراب مسلمان در نيمه نخست قرن اول هجري امپراتوري ساساني را منقرض ساخته و تمامي نواحي آن منجمله لرستان را به تصرف در آوردند
.
پيروزي اعراب مسلمان تاثير ژرفي در فرهنگ مردم لر ستان و ديگر نواحي نهاد زيرا مردم با پذيرش آيين اسلام بخشي از فرهنگ باستاني نياكان خود را به فراموشي سپردند . با اين حال توانستند نه تنها زبان بلكه بسياري از جنبه هاي فرهنگ كهن را زنده نگهدارند
.
طي دو قرن ونيم از نيمه اول قرن يكم تا اواخر قرن سوم هجري استانهاي لرستان و ايلام كنوني مستقيما زير نظر خلفا اداره مي شدو خراج آنها به حكام كوفه پرداخت مي شد .از قرن سوم هجري به بعد ،با روي كار آمدن حكومتهاي محلي در غرب ايران منجمله دولت شيعي مذهب آل بويه لرستان تحت تابعيت حكومت مزبور قرار گرفت و از نفوذ خلفا كاسته شد
.
در فاصله سالهاي 348 تا 406 هجري يعني نزديك به نيم قرن در درون قلمرو آل بويه ،لرستان به تصرف دودماني از كردان ،معروف به
((
برزيكاني ))در آمد كه در تاريخ به ((آل حسنويه)) شهرت يافته اند . موسس اين سلسله حسنويه بن حسين برزيكاني بود كه قسمت عمده كردستان ،كرمانشاه و همدان را تحت كنترل داشت . بعد از وي پسرش ((بدر ))جانشين وي شد . او لرستان را نيز ضميمه قلمرو خود ساخته و شهر شاپور خواست (خرم آباد )و دژ مشهور آن (قلعه فلك الافلاك ) را پايتخت و مركز حكمراني خود قرار داد. بدر در آباداني و عمران لرستان كوشيد و به ساخت ابنيه عام المنفعه همت گماشت
.
طولي نكشيد كه او بزرگترين امير غرب ايران گرديد و مورد توجه سلاطين آل بويه و خليفه عباسي واقع شد و از طرف خليفه عباسي به ((ناصر الدوله)) ملقب گرديد
.
سالهاي پاياني زندگاني بدر در نزاع و كشمكش با پسرش ((هلال ))سپري شد بطوري كه بارها موجبات دخالت آل بويه را فراهم آورد و شهر شاپور خواست چندين بار به تاراج رفت. اين سلسله سرانجام به سال 406 هجري توسط آل بويه منقرض گرديد
.
پس از انقراض سلسله آل حسنويه مدت كوتاهي لرستان زير فرمان خاندان كاكويه كه شعبه اي از آل بويه بودند قرار گرفت . در نيمه نخست قرن پنجم هجري تركان سلجوقي به ايران يورش آوردند و در اندك زماني شرق و غرب ايران را در نور ديدند و به حاكميت غزنويان و آل بويه بر ايران خاتمه دادند . لرستان در سال 435 هجري به تصرف ((ابراهيم ينال )) برادر طغرل سلجوقي درآمد . ابراهيم ينال شهر شاپور خواست (خرم آباد ) را به محاصره در آورد و علي رغم دفاع شجاعانه مردم آن شهر ، او موفق گرديد شهر را اشغال نموده و كشتار و ويراني فراواني به بار آورد و مرتكب انواع جنايات گردد. بدين ترتيب لرستان تحت سيطره تركان سلجوقي درآمد و جزئي از امپراطوري آنان شد
.
در دوره سلجوقي دودماني از تركان سلجوقي موسوم به
((
برسقيان ))بر لرستان حاكميت يافت . برسقيان از حكام و عمال موثر و مشهور روزگار سلاجقه بودند . مركز حكمراني آنان شهر شاپور خواست و الشتر بوده است . هم اكنون يك سنگ نوشته به تاريخ 513 هجري مربوط به امير اسفهسالار كبير ، ابوسعيد برسق بن برسق در شهر خرم آباد و چند سنگ قبر از اين دودمان در شهر الشتر وجود دارد كه ياد آور حاكميت اين خاندان بر لرستان است سلسله برسقي سرانجام پس از روي كار آمدن اتابكان لر كوچك بر افتاد و به خارج از لرستان رانده شدند
.
لرستان در دوره اتابكان لر كوچك :(570 _1006 ق
)
امپراطوري سلجوقي در نيمه دوم قرن ششم هجري از هم فرو پاشيد در نتيجه حكومتهاي محلي مختلفي از گوشه و كنار اين امپراطوري سر براورد .يكي از اين حكومتهاي محلي اتابكان لر كوچك بود كه در منطقه لرستان و ايلام (لر كوچك )تشكيل گرديد
.
موسس اين سلسله كه به نام جد آن ،خورشيد به(خورشيدي) نيز شهرت دارد ،شجاع الدين خورشيد است .وي كه از سركردگان يكي از طوايف لرستان موسوم به(جنگروي
)
بود ،ابتدا در خدمت حسام الدين شوهلي ،از امراي ترك سلجوقي حاكم خوزستان و لرستان به سر ميبرد و سپس از جانب او به حكومت لرستان گمارده شد
.
به دنبال ضعف و تجزيه امپراطوري سلجوقي شجاع الدين خورشيد نيز همچون امراي بلاد ديگر فرصت را مغتنم شمرده ،لرستان را در قبضه اختيار گرفته و بر خود عنوان اتابك (واژهاي تركي كه از اتا به معني پدر و بيگ يعني بزرگ است
)
نهاد و بدين ترتيب سلسله اتابكان لر كوچك را بنيان نهاد و جانشينانش كه تعداد آنهارا 24تن ذكر كرده اند نزديك به چهار قرن و نيم ،از سال 570 تا
1006
هجري قمري بر لرستان فرمانروايي نمودند .اتابكان لر كوچك باهردسيسه اي توانستند موقعيت و اقتدار خود را تا اواسط دوره صفوي با گردن نهادن به يوغ فرمانروايان وقت ايران از جمله سلاطين خوارزمشاهي ،مغولان ،تيموريان ،تركمانان ، قراقويونلو و اق قو يونلو و در پايان پادشاهان صفوي حفظ نمايند .از اتابكان لر كوچك چند تن با درايت و سياست بودند كه از آن جمله شجاع الدين خورشيد موسس سلسله ، حسام الدين خليل (حدود 640هجري )،ملك عزالدين (804_750 ه ق )كه حمله تيمور به لرستان در زمان شاه عباس
(
اول)صفوي با كشته شدن شاهورديخان آخرين اتابك لر به پايان رسيد
.
لرستان در دوره واليان لرستان : (1006 _1348 ق
)
بعد از انقراض سلسله اتابكان لر كوچك توسط شاه عباس (اول )اداره حكومت لرستان به ((حسين خان والي ))از بستگان شاهورديخان آخرين اتابك لر سپرده شد
.
زمامداري واليان از 1006 تا 1348هجري به طول انجاميد و حكمراني آنها همزمان با سلسله صفويه ،افشاريه ،زنديه، قاجاريه و پهلوي بود .حكومت واليان تا اوايل دوره قاجار شامل پشتكوه (ايلام ) و پيشكوه (لرستان ) ميشد
.
ولي از اوايل دوره قاجار بنا به دلايلي كه خواهد آمد تنها به پيشكوه محدود گرديد
.
واليان لرستان از لحاظ قدرت سياسي و استقلال به پاي اتابكان نمي رسيدند .ولي برخي از آنها همچون ((علي مردان خان از اقتدار فوق العاده اي برخوردار بود .خدمات اين سردار دلير و نام آور لرستاني در برابر هجوم افغانها در پايان دوره صفوي و مقاومت سر سختانه او در برابر قواي عثماني و همچنين رشادتهاي فراوان وي در ركاب نادر شاه افشار جهت بر قراري صلح و ثبات و دفع متجاوزان از كشور ،بسيار در خور توجه و تحسين انگيز است
.
مركز حكمراني اتابكان لر كوچك شهر خرم آباد بود .بطور كلي اتابكان لر كوچك در آباداني ،عمران و برقراري امنيت در لرستان كوشش ميكردند .از اين رو لرستان در دوره مذكور يكي از آبادترين و پر رونق ترين ايالتهاي ايران محسوب ميشد .اين سلسله نخستين حكومت لر تباري بود كه در لرستان به وجود آمد و بسياري از ويژگيهاي فرهنگي و اجتماعي مردم لرستان در اين دوره شكل گرفت
.
لرستان در دوره قاجار و پهلوي
همان گونه كه اشاره شد ،تا پيش از روي كار آمدن قاجاريه تمام منطقه لرستان زير نظر والي(حسين خان)به صورت سرزميني نيمه مستقل اداره ميشد و مركز آن شهر خرم آباد بود .اما پس از به قدرت رسيدن قاجاريه تغييرات چشمگيري در لرستان صورت گرفت .آقا محمد خان ،باني سلسله قاجاريه ،به علت كينه اي كه از لر هاي زنديه در دل داشت نسبت به همه لرها با ديده دشمني مي نگريست واسباب ضعف اين قوم را به هر نحوي كه توانست فراهم آورد چنانكه برخي از طوايف لرستان را به قزوين كوچانيد . همچنين چون واليان لرستان را رقيبي خطر ناك ميپنداشت در تضعيف آنها كوشيد
.
جانشين او يعني فتحعلي شاه به تجزيه لرستان پرداخت . چنانكه پشتكوه را مجزا كرد و نفوذ واليان را به همان منطقه محدود ساخت . از آن پس لرستان (پيشكوه ) مستقيما زير نظر ماموران قاجار كه اغلب آنها از شاهزادگان و اطرافيان دربار بودند اداره مي شد
.
لرستان تا پيش از تسلط قاجارها ايالتي نسبتا آباد و يك پارچه بود ولي در سايه بي تدبيري ، بيداد گري و استبداد شاهزادگان و عمال قاجار كه جز به دنبال سود شخصي و چپاول مال مردم نبودند ،به تدريج رو به ويراني نهاد .اقتصاد منطقه به سختي آسيب ديد و هرج و مرج و نا امني همه جا را گرفت ،از ميزان جمعيت كاسته گرديد. بسياري مجبور به مهاجرت گرديده و يا به زندگي كوچ نشيني روي آوردند و طوايف مختلف به جان هم افتادند و اين فرايند بخصوص در اواخر دوره قاجار شدت بيشتري يافت .با سقوط سلسله قاجار و روي كار آمدن رضا خان در سال 1299 هجري شمسي اقداماتي عليه بعضي ايالات از جمله لرستان به عمل آمد كه منجر به در گيريهايي شديد بين قواي دولتي و ايلات و عشاير لرستان گرديد
.
اين درگيريها از 1300 تا 1312 به جنگ و گريز ادامه داشت
.
ما سر انجام عشاير لر شكست خوردند و لرستان و پشتكوه هر دو به تصرف قواي دولتي درآمدند با روي كار آمدن دودمان پهلوي اگر چه به ملوك الطوايفي و هرج ومرج لرستان تا اندازه اي پايان داده شد و منجر به پاره اي اصلاحات شد ، ولي از آنجا كه سياست دولت مبتني بر تمركز امكانات در تهران و چند شهر ديگر بود بسياري از مناطق ايران از جمله لرستان در وضع نا مساعد قرار گرفتند و قرباني تبعيضات نا خواسته شدند
.
معرفي استان لرستان
استان لرستان سرزميني زيبا با آب و هواي دلپذير و محصوردركوههاي مرتفع و صعب العبور است كه بين
46
درجه و51دقيقه تا 50 درجه و22 دقيقه عرض شمالي درسلسله جبال زاگرس مياني واقع شده است. اين استان از شمال به استانهاي مركزي و همدان ,از شرق به استان اصفهان ,از جنوب شرقي به چهار محال وبختياري ,از جنوب به استان خوزستان و از غرب به استان كرمانشاه و ايلام محدود است
.
استان لرستان با مساحت 28064 كيلومتر مربع در غرب كشور پهناور ايران واقع و7/1 درصد مساحت كشور را به خود اختصاص داده است . اين استان با بيش از 1600000 نفر جمعيت 6/2 درصد جمعيت كشور را دارا مي باشد . بنابراين استان لرستان از حيث مساحت و نيز جمعيت رتبه چهاردهم را بين استانهاي كشور حائز گرديده است
.
استان لرستان داراي 9 شهرستان ، 25 بخش ، 12 شهر ، 81 دهستان و 2842 آبادي مسكوني مي باشد
.
وضعيت مناسب اقليمي و آب و هوايي استان وضعيت مطلوبي جهت رشد و توسعه بخشهاي مختلف اقتصادي فراهم كرده است . وجود آثار متعدد باستاني كه مؤيد سابقة درخشان فرهنگي است همراه با جاذبه هاي فراوان گردشگري از جمله ويژگيهاي ممتاز لرستان مي باشند . اين استان با مردمي سخت كوش نه تنها در مرزهاي داخلي ، كه در دوره جنگ تحميلي نقش اصلي را در ايجاد امنيت براي كشور ايفا نموده است
.
به گونه اي اين استان عليرغم نداشتن مرز مشترك با عراق دومين استان خسارت ديده از جنگ تحميلي بوده و تقديم بيش از 22 هزار شهيد و ايثارگر به جمهوري مقدس اسلامي نيز خود به تنهايي مؤيد اين ادعا مي باشد
.
استان لرستان داراي اقاليم مختلف و متنوع بوده ، به طوريكه شمال آن با آب وهواي سرد شروع و جنوب آن به اقليم گرم ختم مي شود . تنوع وسيع آب و هوايي در استان شرايطي به وجود آورده كه در بسياري از متون از آن به عنوان شمايي از كشور پهناور ايران اسلامي منهاي مناطق كويري ياد كرده اند
.
ميانگين بارندگي استان 8/606 ميلي متر است
.
جاذبه هاي خرم اباد
قلعه فلك الافلاك
•
مناره اجري
•
سنگ نوشته
•
گرداب سنگي
•
پل شكسته
•
موزه فلك الافلاك
•
مقبره زيدبن علي
•
درياچه كيو
•
آبشارنوژيان
•
آبشار سه گانه گريت
•
بقعه شجاع الدين خورشيد
•
بقعه شاهزاده احمد
•
مسجد جامع
•
مقبره بابا طاهر
•
سراب چنگايي
•
بازار سرپوشيده
•
تنگه شبيخون
•
گردشگاه گوشه
جاذبه هاي تاريخي و باستاني لرستان
استان لرستان به لحاظ دارا بودن جاذبه هاي مختلف گردشگري از مناطق پربار كشور ميباشد. تاريخ كهن اين سرزمين و يادمانهاي بجاي مانده از آن مانند قلعه ها، پل ها، سنگ نوشته ها، غارهاي مسكوني پيش از تاريخ، غارهاي منقوش و
. . .
همگي جزء بهترين جاذبه هاي توريستي به شمار مي روند
موقعيت طبيعي و جغرافيايي
استان لرستان در غرب ايران بين 46 درجه و 51 تا 50 درجه و 3 دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ و 32 درجه و 37 دقيقه تا 34 درجه و 22 دقيقه و وسعت آن حدود 28559 کيلومتر مربع است.اين استان، از شمال به استان هاي مركزي و همدان، ازجنوب به استان خوزستان، از شرق به استان اصفهان و از غرب به استان هاي كرمانشاه و ايلام محدود است اشترانكوه با 4050 متر ارتفاع بلندترين نقطه استان لرستان است. پست ترين نقطه آن در جنوبي ترين ناحيه استان واقع شده و حدود 500 متر از سطح درياي آزاد ارتفاع دارد
.
بر اساس آخرين تقسيمات كشوري در سال 1375، استان لرستان، داراي 9 شهرستان، 10 شهر، 20 بخش، 81 دهستان و 2842 آبادي داراي سكنه بوده و مركز آن شهر خرم آباد است .شهرستان هاي استان عبارتند از:خرم آباد بروجرد، اليگودرز، دورود، ازنا، كوهدشت، دلفان، سلسله و پلدختر
.
جمعيت و نيروي انساني
استان لرستان با دارا بودن 7/1 درصد از مساحت كل كشور ، 6/2 درصد جمعيت كشور را در خود جاي داده است كه از نظر هر دو شاخص رتبه چهاردهم ميان استانهاي كشور مي باشد . اين استان بطور كلي 5/3 درصد كل شهرستانهاي كشور ، 2 درصد كل شهرها و 3/2 درصد از كل جمعيت شهري و 1/3 درصد از كل جمعيت روستايي را در خود جاي داده است
حصاره گرداب سنگی
:
این بنای مدوری شکل در داخل شهر خرم آباد دور چشمه آبی مشهور به گرداب سنگیبه پهنای
سه متر از سنگهای نسبتا بزرگی کشیده شده است. قطر دهانه آن18متر ومساحط آن256متر
می باشد از پایین این بنا آب از دریچه ای به ابعاد 160در 90سانتی متر توسط نهری به
طول 12 کیلومتر به سمت آسیاب باباعباس در غرب خرم آباد هدایت می شده
.
آثار باستانی لرستان
طاق پل شکسته
:
در قسمت جنوبی شهر خرم آباد شش چشمه طاقی از آثار پلی که یکی از
شاهکارهای معماری دوران ساسانیان است باقی مانده است. این پل در مسیر راه ارتباطی سیمره و طرهان به شاپورخواست با بیست و هشت چشمه طاقی ساخته شده بود
سطح هر پایه آن 5متر وفلصله بین دو پایه7/6متر وارتفاع آن16متر می باشد
.
مناره آجری
:
در قسمت جنوبی شهر خرم آباد بر کناره شهر تاریخی شاپورخواست مناره استوانه ای شکل
آجری قرار گرفته که برای هدایت کاروانیان استفاده می شده است. بلندی این مناره تا سطح زمین29/5متر وقطر آن5/5می باشد. در درون مناره99 پله مدوری شکل برای بالا رفتن ازبنا تعبیه شده است
پل دختر
:
این پل در مسیر راه اصلی لرستان به خوزستان در شمال شهر پلدختر واقع شده است
.
این بنای عظیم دوران ساسانی با طولی بالغ بر 270متر بر روی رودخانه کشکان زده شده
که اکنون فقط یک چشمه طاقی آن باقی مانده است. بلندی طاق 18متر از سطح جاده و
قریب به 30متر از سطح آب رودخانه می باشد
.
مفرغ لرستان
:
دوره مفرغ را دوره طلایی وشکوفایی هنر وتمدن لرستان می نامند
.
زیرا در این دوران کاسیان لرستان توانستند با آمیختن قلع روی وآرسنیک فلز جدیدی را که مفرغ می نامیدند به جهان معرفی کنند
.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست) /عنکبوت20