0

نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی
چهارشنبه 22 تیر 1390  10:19 PM

 

نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی 5

این امر موجب اعتراض شدید امام خمینی و رهبران مذهبی شد كه در قالب سخنرانی علیه اسرائیل و مخالفت با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی ظهور پیدا كرد. از جمله مذاهب بی پایه و ساختگی در ایران، می توان به بهاییت اشاره نمود كه رژیم به شدت از آن حمایت می كرد. بسیاری از كارگزاران رژیم كه از مقامات ارشد محسوب می شدند، بهایی بودند.[1] از جمله این افراد هویدا، دكتر ایادی و صنیعی بودند. در كشوری كه قریب به اتفاق آن مسلمان و پیرو مذهب شیعی هستند، انتخاب افراد بهایی در مناصب مهم مفهومی جز تقویت آشكار مذاهب ساختگی ندارد. این امر خواه ناخواه احساس نارضایی فراوانی را علیه شاه پدید آورد: مردم احساس می كردند بی التفاتی شاه نسبت به اسلام و تحقیر آن، با ترجیح دادن خارجی‌ها و ایرانیان غیر مسلمان نزد وی همراه است.[2] 
بروز این نارضایتی‌ها ناشی از اعتقاد راسخ مردم ایران به مذهب تشیع و نظام اعتقادی آن و احترام خاصی بود كه آن‌ها برای مذهب و روحانیت قایل بودند. از این رو، در قالب اصل امر به معروف و نهی از منكر و تقلید و پیروی از روحانیت و مرجعیت، وارد عرصه مخالفت با رژیم شدند. 
ج. وابستگی به بیگانگان و سلطه پذیری: یكی از عواملی كه همواره، به ویژه در سده اخیر موجب نارضایتی علما و مردم و اقدام آن‌ها از حكومت شده، وابستگی نظام به بیگانگان و سلطه آن‌ها بر كشور بوده است. در هر مقطعی از زمان كه این وابستگی به نوعی بروز و ظهور پیدا كرده است، علما و به دنبال ایشان مردم به مخالفت برخاسته و نارضایتی خود را نسبت به این مسئله اعلام داشته اند. یكی از مواردی كه همواره توسط امام(قدس سره)به عنوان یكی از خواسته‌های اساسی مطرح می شد، از بین بردن وابستگی به بیگانگان بود: «ما خواهان قطع وابستگی‌های ایران به دول خارجی هستیم كه اكنون شاه، ایران را وابسته به آمریكا و سایر دول كرده است.»[3] 
یكی از مظاهر استكبارستیزی مردم ایران، جریان مخالفت با تصویب لایحه كاپیتولاسیون بود. در 21 مهرماه سال 1343 حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، قانونی را به كمك نمایندگان مجلس به تصویب رساند كه بر اساس آن نظامیان آمریكایی در ایران از مصونیت قضایی برخوردار می شدند. این مصوبه به قانون كاپیتولاسیون معروف شد. این قانون بی تردید با استقلال سیاسی و قضایی ایران مغایر بود و عملا این سرزمین كهن و ملت با فرهنگ آن را تحت نفوذ آمریكا قرار می داد. 
پس از طرح این قانون در مجلس، امام خمینی(قدس سره) به عنوان رهبر بلامنازع مردم ایران، این قانون را مغایر با استقلال ایران اعلام كرد. وی با تشكیل جلسات متعدد با علمای قم و فرستادن نمایندگانی به شهرهای مختلف و سازماندهی مردم برای اعتراض در مقابل این طرح، مجدداً رژیم را مورد تهاجم قرار داد. در روز 4 آبان مردم با شنیدن سخنرانی مهیّج و كوبنده امام به شدت گریستند. سخنرانی امام منجر به تبعید ایشان در 13 آبان 1343 شد.[4] جنبه مهم این مخالفت‌ها و نارضایتی ها، ناشی از نفوذ روح استكبارستیزی موجود در فرهنگ سیاسی شیعه در اعماق جان و دل مردم ایران بود. 
د. ظلم و بی عدالتی: از دیگر عوامل نارضایتی مردم از رژیم‌های سلطنتی، به ویژه رژیم پهلوی نارضایتی از ظلم و بی عدالتی و تلاش برای عدالت خواهی بود. مهم ترین نهضت ضداستبدادی و تا حدودی ضداستعماری در ایران نهضت مشروطیت بود كه پایه‌های آن در نهضت عدالتخانه ریخته شد كه با شعار عدالت خواهی آغاز شد. این روحیه عدالت خواهی در مردم شیعه ایران وجود داشته و در دوران‌های مختلف و به مناسبت‌های گوناگون بروز و ظهور پیدا كرده است. 
یكی از جنبه‌های مخالفت با كاپیتولاسیون، بحث ظلم و بی عدالتی بود. چون بر اساس این قانون نظامیان آمریكایی در ایران از مصونیت قضایی برخوردار می شدند و هرگونه جرم و جنایتی كه مرتكب می شدند، دادگاه‌های ایران صالح به رسیدگی آن نبودند! از این رو، دست آن‌ها برای انجام هرگونه جرم و جنایت باز می شد و این نهایت ظلم و بی عدالتی نسبت به مردم بود كه شخصی بیگانه نسبت به آن‌ها ظلم و جنایتی مرتكب شود، ولی آن‌ها نتوانند علیه او در ایران شكایت كنند. امام خمینی(قدس سره)علیه ظلم و بی عدالتی در این دوران موضع گرفتند و یكی از اشكالات اساسی حكومت پهلوی را همین مسئله می دانستند و مخالفت خود را به عدالت موجود در نظام ارزشی اسلام مستند می نمودند: «خدا می خواهد عدالت در بین مردم اجرا بشود، خدا می خواهد كه به حال این ضعفا و طبقه سوم یك فكری بشود، نه مثل حالا كه همه قدرت‌ها را روی هم گذاشتند، یك عده ای می خورند تا تخمه می كنند، یك عده ای از گرسنگی ریختند اطراف تهران...»[5] 
2. وجود رهبری و ساختارهای اجتماعی ـ سیاسی دارای نقش و بسیج گر 
یكی از مهم ترین علل وقوع انقلاب‌ها نقش بی بدیل رهبری و استفاده از ساختارهای اجتماعی در بسیج و سازماندهی انقلابیان در روند انقلاب است. در انقلاب اسلامی ایران پیوند دینی و تاریخی مردم با روحانیت موجب اعتماد خاص آن‌ها به این قشر و در نتیجه، رهبری بلامنازع و قاطع امام خمینی در جریان این نهضت شد. شعارهایی مانند «نهضت ما حسینی است، رهبر ما خمینی است»، «حزب فقط حزب اللّه، رهبر فقط روح اللّه» حاكی از رهبری مطلق امام خمینی(قدس سره)در طول نهضت است. این رهبری هدایت و استفاده از ساختارهای اجتماعی بسیج گر در مراحل گوناگون، بر اساس مؤلفه‌های فرهنگ سیاسی شیعه به خوبی تحقق پیدا كرد و انقلاب را به نتیجه مطلوب رساند. 
الف. اصل امر به معروف و نهی از منكر: امام در ابتدا با تكیه بر اصل امر به معروف و نهی از منكر، به اندرز و نصیحت شخص شاه پرداختند و به وی در مورد اقدامات ناشایست و ضد دینی اش هشدار دادند و خواستند كه از این كارهای نادرست دست بردارد. حضرت امام(قدس سره) با یادآوری رفتن فضاحت بار رضاشاه، او را از رسیدن به چنین عاقبتی بیم می دهند: «ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می كنم، دست بردار از این كارها، آقا اغفال دارند می كنند تو را، من میل ندارم كه یك روزی اگر بخواهند تو بروی همه شكر بكنند... خدا می داند كه مردم شاد بودند برای اینكه (رضاشاه) پهلوی رفت. من نمی خواهم تو این طور بشوی ... نصیحت مرا بشنو ... یك قدری تفكر كن، یك قدری تأمّل كن، یك قدری عواقب امور را ملاحظه بكن، یك قدری عبرت ببر، عبرت از پدرت ببر، آقا نكن این طور، بشنو از من، بشنو از روحانیون، بشنو از علمای مذهب، این‌ها صلاح ملت را می خواهند، این‌ها صلاح مملكت را می خواهند.»[6] 
زمانی كه از اندرز و نصیحت نتیجه نگرفتند، با حمله مستقیم و انتقادات بیواسطه از رژیم شاه، سنّت تقیه را شكسته و فتوای تاریخی خود مبنی بر تحریم تقیه را صادر كردند. از این زمان، امام چهره بارز رهبری سیاسی خود را آشكار نموده و با برخورد خاص، كه همانا قاطعیت و عدم سازش با دشمن بود، راه خود را از سایران جدا نمود.[7] 
ب. اجتهاد، تفقه و اصل ولایت فقیه: با تبعید امام به نجف اشرف، ایشان نقش ایدئولوگ انقلاب را به نحو شایسته بر عهده گرفتند و اجرا كردند. اگرچه ایدئولوژی انقلاب بر پایه مكتب اسلام بود، اما از آنجا كه چهارده قرن از زمان حكومت اسلامی پیامبر(صلی الله علیه وآله)می گذشت، نظام و قالب حكومتی كه مدعی اجرای احكام اسلامی بود و قرار بود بر خرابه‌های رژیم سلطنتی پایه ریزی شود، باید به طور شفاف و روشن برای مردم تبیین می شد. امام خمینی(قدس سره) هم در همان زمان با اقدامی شایسته و بر اساس اجتهاد و تفقهی كه داشتند این مسئله را روشن نمودند: مهم ترین اقدام امام در نجف، تدریس موضوع حكومت اسلامی یا ولایت فقیه بود كه از اول بهمن سال 1348 آغاز و تا بیستم بهمن همان سال جمعاً طی یازده جلسه درسی مطرح شد. بلافاصله پس از آن درس‌های یاده شده تدوین و تحت عنوان حكومت اسلامی به چاپ رسید.[8] 
این حركت امام در انسجام تفكر و اندیشه سیاسی مبارزان تأثیر بسیار زیادی گذاشت و پس از آن بسیاری از مبارزان از گروه‌های مختلف به نوعی به نجف رفتند و با ایشان دیدار و گفتوگو داشته و از رهنمودهای ایشان بهره مند می شدند. در سال‌های بعد نیز ایشان با طرح جمهوری اسلامی، نه یك كلمه كم و نه یك كلمه زیاد، حكومت اسلامی با تكیه بر آرای مردم و با قانون اساسی بر اساس مكتب تشیع ایجاد كردند. 
پایه و ركن اساسی این حكومت، اصل ولایت فقیه است كه برگرفته از فرهنگ سیاسی شیعه است و این اصل ضامن مشروعیت این نظام است. 
ج. استفاده از نظام ارزشی و نمادها: با شتاب گرفتن و شعلهور شدن جرقه‌های انقلاب در دی ماه 1356، امام نیز با تشخیص موقعیت مناسب و با بیداری و حركت مردم، تأمّل را جایز ندانسته و بدون هیچ گونه سازشی و با درك صحیح از خواسته و اراده و توان مردم، كه با شور و احساسات مذهبی و اعتقاد به ارزش هایی چون شهادت و ایثار جان همراه بود، عزم قاطع و خلل ناپذیر خود را در ادامه مبارزه بی امان تا سرنگونی رژیم دنبال كردند. ایشان همچنین برای رهبری و پیشبرد انقلاب از نمادهای فرهنگ سیاسی شیعه نیز استفاده كردند. از جمله این موارد می توان به تشبیه شهدای انقلاب به شهدای كربلا نام برد. 
د. استفاده از ساختار اجتماعی شبكه روحانیت و مساجد: ایشان همچنین از عناصر و مؤلفه‌های فرهنگ سیاسی شیعه مثل پتانسیل تبلیغی شبكه روحانیت و مراسم‌ها و مناسبت‌های مذهبی جهت سازماندهی و بسیج انقلابیان در راستای پیشبرد جریان انقلاب استفاده كردند.
[1] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلسله پهلوی، تهران، اطلاعات، 1368، ج 1، ص 41. 
[2] . نیكی آر كدی، پیشین، ص 412. 
[3] . امام خمینی، صحیفه نور، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1362، ج 4، ص 229. 
[4] . سیدحمید روحانی، پیشین، ج 1، ص 1012 و 1048. 
[5] . همان، ج 3، ص 112. 
[6] . امام خمینی، صحیفه نور، ج 1، ص 55 و 56. 
[7] . منوچهر محمّدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ص 112. 
[8] . رسول جعفریان، پیشین، ص 154. 
مهدي ابوطالبي

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها