0

داستان کوتاه آیت الله

 
kaka22
kaka22
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 332
محل سکونت : بوشهر

داستان کوتاه گناه و اشتباه
یک شنبه 19 تیر 1390  5:52 PM

 دختری میره پیش مادربزرگش و به شوخی میگه : مادربزرگ من هر دفعه از جلوی آینه رد میشم ، به خودم میگم چقدر خوشگلم ، آیا من گناه می کنم؟
مادربزرگ  هم با لبخند می گه : نه دخترم شما گناه نمی کنی ، اشتباه می کنی! و هر اشتباهی هم گناه نیست.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها