0

معرفی ونقد کتاب از وبلاگ بست بوک

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

چه کسی در دریا مین کاشت؟
پنج شنبه 16 تیر 1390  6:34 PM

 چه کسی در دریا مین کاشت؟

 

 ایتالو کالوینو

اعظم رسولی

 

 انتشارات کتاب خورشید

  کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه کالوینو است که به مسائل اجتماعی مانند مشکلات زندگی پس از جنگ ، دوران جنگ و ..... می پردازد . اصولا به نظر من موضوعات فردی و احساسی برای داستان کوتاه قشنگ ترند اما از این قضیه که بگذریم داستان های مجموعه ، داستان های زیبا و روانی هستند . کتاب خوبیه . توی زمینه اجتماعی موضوعات جالبی را انتخاب کرده و قشنگ هم از آب در اومدند . به خصوص فقر و ترس را خیلی خوب تصویر کرده

 سپیده دم بر شاخه برهنه : پیرمرد و پیرزن خسیسی که باغ خرمالو دارند و همیشه مراقبش هستند

از پدر به پسر : پدر و پسری که خرج خود را با گاو بارکششان در می آورند

خانه کندوها : مردی که در خانه ای دور از جامعه انسانی زندگی می کند

همخونی : جریان دو برادر در زمان جنگ

در یک هتل به انتظار مرگ : سربازانی که در هتلی زندانی هستند و هر روز عده ای یا آزاد یا کشته می شوند

اضطراب پادگان : در مورد مرد اسیری در پادگان

گرسنگی در بورا: موقع جنگ ، نبود نان در یک روستا و داوطلب شدن پیرمردی برای آوردن نان

دیدار در غذاخوری :دیدار یک ثروتمند گذشته و ثروتمند فعلی در یک غذاخوری

آرزو در ماه نوامبر : مردی که به دنبال لباس برای خود می گردد

اعدام یک قاضی : یک قاضی که همیشه ایتالیایی ها را تحقیر می کند

چه کسی در دریا مین کاشت ؟ : ماهیگیری که در دریا مینی خنثی نشده پیدا می کند و به دنبال صاحب آن است

  همه داستانهاش قشنگن نمی تونم بگم کدوم بهتر بود اما شاید " در یک هتل به انتظار مرگ " و " اعدام یک قاضی" به سلیقه ام نزدیکتر بودند . " سپیده دم بر شاخه برهنه " هم پایان زیبایی داره . کلا کتاب خوبیه .

ولی چه هنرمندی بوده کالوینو هم طنز هم رئال هم فانتزی هم داستان کوتاه ..... توی همه موارد هم اثار باارزش داره.جالبه بدونید ایتالو کالوینو مدتی هم عضو حزب کمونیست بوده و توی روزنامه های کمونیستی کار می کرده اما بعد به صورت ناگهانی از این حذب جدا می شه .

 قسمت های زیبایی از کتاب

 هیچ انسانی به خانه من نزدیک نمی شود ، از من می ترسند و حق هم دارند . اینکه می گویم حق دارند نه به خاطر اینکه بعضی داستان هایی که درباره من تعریف می کنند راست باشند ، همه دروغ اند و لایق خودشان اما کار خوبی می کنند که از من می ترسند . این همان چیزی است که من می خواهم .

 

 من هم مثل شما گاهی وحشت می کنم که نکند در اشتباهم اما باز مثل شما به زندگی ام ادامه می دهم .

 

 در آن لحظه چیزی که بیشتر به اضطرابشان دامن می زد این فکر بود : فردا از خواب بیدار می شدند و آنچه را که امروز اتفاق افتاده بود به یاد می آوردند .

 

 دردی که این نشانه ها به جانش می زدند ، راه جنون را به رویش می گشود.

 

در کوه ها مردانی دیگرند و صحبت هایی دیگر . مردانی که گرسنگی می کشند و شلیک می کنند اما نه از روی اجبار و نه به خاطر پول و یا به خاطر لذتی که از این کار می برند . مردانی که به خاطر خوب بودن بد شده اند .

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها