و حتی یک کلمه هم نگفت
چهارشنبه 15 تیر 1390 10:01 PM
هاینریش بل
حسین افشار
این داستان بعد از جنگ به صورت پاورقی در یک روزنامه چاپ می شده و بعد از اون به صورت کتاب در می یاد و با استقبال خوبی هم مواجه می شه .
کتاب زندگی پس از جنگ در اروپا را تصویر می کند . زن و شوهر جوانی که عاشق هم هستند و بسیار فقیر . مرد که نمی تواند فضای خفاقان آور فقر را در خانه تحمل کند همسر و فرزندان خود را ترک می کند و تنها گاهی همسر خود را در خارج از خانه ملاقات می کند . کتاب در حقیقت شرح یکی از همین ملاقت ها و از زبان زن و مرد به صورت توام می باشد .
این کتاب عالی بود واقعا شاهکار بود به نظرم خیلی خوشم اومد . فوق العاده بود .
قسمت های زیبایی از کتاب
او را به دقت نگاه کردم ، کسی را که بیش از هر انسان دیگری در دنیا به او وابسته هستم : نه فقط به این دلیل که ده سال طولانی بدون انقطاع با او خوابیده ام ، غذا خورده ام و حرف زده ام ، بل به دلایل دیگری که بیشتر از خوابیدن آدمها با یکدیگر اهمیت دارد : لحظاتی بوده است که با هم دعوا کرده ایم .
من آزارت می دهم ؟ آخ که تو مرا نمی فهمی ، حتی در خواب هم نمی خواهم آزارت بدهم .
برایم تنها چیز پرمعنی دوست داشتن توست .