كارنامه ي سپنج ( جلد 2) / دولت آبادی
دوشنبه 2 مرداد 1391 11:31 PM
محمود دولت آبادي
انتشارات بزرگمهر
آوسنه ي باباسبحان : بابا سبحان دو پسر دارد طاهر و مسيب . طاهر روي زمين كار مي كند و منتظر تولد بچه اش مي باشد اما مالك زمين كه بيوه زني است مي خواهد زمين را از او گرفته به كس ديگر اجاره دهد .
گاواره بان : هر ساله براي بردن جوان ها به سربازي به ده مي ريزند و امسال قنبر به روي بام مي رود تا همه را خبر كند براي گريختن .
باشبيرو : حله از همسرش طلاق گرفته و با خدو ازدواج كرده يك مرد سياسي و شبيرو كسي است كه در كنار دريا در انتظار نامزدش ديوانه شده .
مرد : پدر و مادر دائم دعوا دارند و پسرك حس مي كند از اين به بعد او مسئول خواهر و برادر كوچكش مي باشد .
از خم چمبر : صالح با دختر خاله اش ازدواج كرده اما مارو عاشق مدير مدرسه است و با صالح نمي سازد .
عقيل ، عقيل : وقتي زلزله همه چيز يك مرد را از او مي گيرد .
قشنگ بود خيلي خوشم اومد كلا كارهاي آقاي دولت آبادي به دلم مي شينه از روستا مي گه ولي تجربه اش را داره و جوري مي گه كه تصنعي نيست آدم حسش مي كنه باورش مي كنه به دلش مي شينه . خيلي روان مي نويسه و كلا خوشاينده.
كارنامه سپنج يك مجموعه 3جلدي هست اما جلد سوم جاي خالي سلوچ هست كه قبل خوندمش و ديگه معرفيش نمي كنم . به نظرم خيلي كتاب خوبي براي كتاب خونه شخصي آدم مي تونه باشه اين 3 جلد . مجموعه جامعي از نوشته هاي زيباي آقاي دولت آبادي .
قسمت هاي زيبايي از كتاب
آدم اگر پيش از بلا شروع به غصه خوردن كند ، بلا زودتر او را از پا مي اندازد .
در بعضي لحظه ها هيچ چيز به اندازه ي گفتن ، آدم را بي معني و جلف جلوه نمي دهد . مثل اين كه كلمه ها آدم را ساقط مي كنند . از درون نابودش مي كنند .
دامادش از همان اول به هندوانه بازي عشق داشت . اصلا هنداونه باز بود . هر آن كه بي كار مي شد ، مي توانستي او را توي دكان نجف بيابي . به يك نظر مي فهميد كه دل هندوانه چه رنگ است . قرمز ، خوني ، حنايي يا صابوني ؟ مي فهميد دانه ي دل هندوانه چه رنگ است ؟ سرخ ، سفيد يا قهوه اي . و قواره ي دانه ؟ پهن و كوتاه ، ميانه يا كشيده و ريز ، چاق است يا لاغر !همچنين مي توانست با يك ضربه ي كارد هنداونه يا خربزه را چنان به دو نيم كند كه دو طرفش بيش از چهار مثقال با هم تفاوت وزن نداشته باشد . چه بسا كه هم وزن مي بريد . بي جزيي تفاوت .
آسمان دل بزرگي دارد . شب هاي بسياري مي توان در آن غوطه خورد .