نان و شراب/ اینیاتسیو سیلونه/ محمد قاضی/ انتشارات نگارستان کتاب
سه شنبه 14 تیر 1390 8:03 AM
بعضی کتابها هستند که فکر میکنم هر کسی توی زندگیش باید بخونه.نان و شراب یکی از این کتابهاست.کتابی که باید خواند.
با عنوان کتاب شروع می کنم.همونطور که می دونید نان و شراب یادآور مراسم عشاء ربانی کاتولیک ها و شام آخر عیسی مسیح هست. در صفحات پایانی کتاب این جمله تکرار میشه: بخورید و بیاشامید ، این نان او است و آن شراب او.البته منظور از او در این جمله یکی از شخصیتهای کتاب ( موریکا)هست که کشته شده و این ما رو به یاد مصائب مسیح میندازه. در ابتدای کتاب آمده: نان و شراب داستان ایثار است.داستان تکرار آن فدیه آسمانی است که عیسی مسیح بود.
داستان اینطور شروع میشه که دن بنه دتو که کشیش بوده و به تدریس می پرداخته از طرف پاپ اعظم از کار برکنار شده و به همراه خواهرش در آبادی روکادی مارسی زندگی میکنه.در جشن تولد هفتاد و پنج سالگی اش ،شاگردان قدیمیش قراره به دیدنش بیان.شاگردانی که در زمان تحصیل آرمانهای بزرگی داشتند اما در دنیای واقعی بر اساس آرمانهاشون نتونستن زندگی کنند.
تنها پیترو سپینا (قهرمان داستان) در برابر وضع موجود در کشورش سر خم نکرده و تبدیل به یک انقلابی البته خانه به دوش شده
داستان در زمان موسولینی اتفاق میفته.کلیسا طرفدار حکومت هست و نه ملت. و توده های مردم تحت تأثیر خرافات و تعصبات مذهبی هستند.
پیترو سپینا که میخواسته کشیش بشه حالا یک فرد سوسیالیست شده که در صدد راه اندازی انقلابی بر علیه فاشیسم هست.او به ایتالیا بر میگرده و در کسوت یک کشیش و با تغئیر نام سعی میکنه زمینه های انقلاب رو فراهم کنه، اما.....
داستان به صورت سوم شخص روایت میشه و چیزی که من رو خیلی تحت تأثیر قرار داد شخصیت پردازی های سیلونه بود.
اینیاتسیو سیلونه از نویسندگان بزرگ ایتالیا است که در سال 1900 به دنیا آمد.دوران کودکیش در فقر و تنگدستی بسر آمد و در زلزله 1915 پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد.پس از اتمام تحصیلات سوسیالیست شد.در سویس به فعالیتهای ضد فاشیستی و مبارزات غیر علنی خود با دستگاه دیکتاتوری موسولینی ادامه داد و در همانجا است که تقریباً همه آثار خود را به رشته تحریر درآورده است.
این کتاب پر از جمله های فوق العاده است ، نمونه هاشو براتون میزارم.
زمانی بود که راستگویی هم تا حدی پیشرفت داشت و کم و بیش قابل اغماض بود، اما امروز دیگر اصلاً بازار ندارد (ص.18)
بلای عصر ما فقدان صفا و صمیمیت بین انسانها است، نبودن اعتماد بین آدمهاست (ص.39)
ما خویشتن را برای مردن آماده می کنیم، مردن با این حسرت که زندگی نکردیم ( ص.58)
تو هیچ مترس چون بخشوده شده ای، اما برای جامعه فاسدی که تو را مجبور کرده است تا از بین مرگ و بی آبرویی یکی را انتخاب کنی، بخشایش وجود ندارد (ص.80)
باید زمام خود را به دست سکوت سپرد، همچنانکه مدهوش خویشتن را به دست جریان آبی عمیق رها می کند.فقط در آن موقع است که خدا با ما سخن می گوید (ص.130)
آدم اگر بخواهد کارش ثمر داشته باشد باید رنج بکشد و به جای عرق، خون بریزد (ص.141)
در هیچ عصر و زمانه ای مانند دوران ما کلمات را از هدف ساده و طبیعی خویش که مرتبط ساختن انسانها به یکدیگر است منحرف ننموده اند.حرف زدن و فریب دادن امروزه تقریباً مترادفند (ص.244)
چرا تمام انقلابات بدون استثنا به صورت نهضتهای آزادی بخش شروع شده ولی به استبداد انجامیده اند؟ (ص.276)
قریب به دو هزار سال است که به ایشان خبر داده شده و این جمله خطاب به ایشان است که: ( بسا کسان به نام خدا بیایند و ملتها را اغوا کنند) (ص.377)
نان و شراب 472 صفحه ست و در سال 1388 به چاپ هفدهم رسیده.
همین دیگه.نان و شراب فوق العاده است.بخونیدش.از ما گفتن!