0

معرفی کتاب از وبلاگ باشگاه کتاب

 
savin125125
savin125125
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 5409
محل سکونت : بوشهر

تکه های گمشده / جوی فیلدینگ / نشر شادان
شنبه 11 تیر 1390  11:57 AM

 

" ولی فکر می کنم اگر مجبور باشم یک لحظه را از بین همه لحظات انتخاب کنم ، باید آن صبح شنبه آخر اکتبر را برگزینم . وقتی که جولین و من پشت میز آشپز خانه نشسته بودیم ، استراحت می کردیم و از سومین فنجان قهوه خود لذت می بردیم. خواهرم روزنامه صبح را پایین گذاشت و به آرامی اطلاع داد که می خواهد با مردی که به جرم کشتن سیزده زن در دادگاه محاکمه می شود ، ازدواج کند. بله ، فکر می کنم باید از اینجا شروع کنم. "   ( بخشی از متن کتاب)

تکه های گمشده / جوی فیلدینگ / مترجم : شهناز مجیدی ( حمزه لو ) / نشر شادان / 425 صفحه / 3600 تومان

کیت – یک روانشناس ۵۵ ساله – به همراه شوهر و دو دختر نوجوانش زندگی آرامی دارند تا اینکه خواهر ناتنی اش (جولین) تصمیم می گیرد با کولین – مردی که متهم به قتل ۱۳ زن و دختر است – ازدواج کند. جولین در تمام جلسات دادگاه حضور می یابد و از او حمایت می کند. به تدریج زندگی کیت به هم می ریزد: مادرش دچار آلزایمر می شود، بطور تصادفی با عشق دوران دبیرستانش ملاقات می کند، دختر بزرگش سرکشی های خاص جوانان هم سن و سال خود را پیش می گیرد، با شوهرش به مشکل برمی خورد و.... در پایان کولین به کمک جولین از زندان می گریزد و کیت می داند که دختران نوجوانش قربانیان بعدی این قاتل بیرحم خواهند بود..

Wow!!!  یکی از  نفس گیر ترین کتابهایی بود که خوندم... 20 صفحه پایانیش جدا بینظیر بود.هرچند هم  که این نویسنده استعداد خاصی در ایجاد تعلیق و هیجان داشته باشه اما نمی شه این فضا سازی و شیوه روایت متقاطعش در لحظات حساس داستان رو نادیده گرفت.  فکر کن ، داستان شروع می شه ! حالا با هر شکل و شمایل و جذابیتی...   روال هموار خودش رو هم پیدا می کنه و خواننده به این شیوه جلو رفتن داستان خو می گیره بعد ناگهان !  صحنه ها موازی پیش می روند.  صحنه کابوس ها ، اوهام و تخیلات بیمار گونه، آنقدر خوب با پوست و خون خواننده یکی می شود که شک نمی کنی این تصاویر را قبلا دیدی یا حتما اونجا حضور داشتی....

صحنه کابوس عروسی ژولین معرکه بود. تداعی تلخ رفتار ناپدری با مادرش...  لحظه که "برندی"  -همسر معشوقش- برای مشاوره به مطبش اومده بود و چه تلخ از حقارت خودش در مقابل همسر خیانتکارش حرف می زد و شنیدن اونهمه حقایق سنگین و سرد ... تمام تردیدش و گرفتن تصمیم آخر ، توی همون چند لحظه ای که در لابی هتل منتظر رابرت بود تا به همسرش خیانت کنه..... طغیان ژولین و افشای رازش.... زمانی که خبر فرار کولین رو بین موجهای رادیو شنید... و تمــــــــــــــــــام 30 صفحه پایانی ...  

شخصیتها خوب پرداخت شدند . کاملا قابل باور و ملموس هستند، از خانم " وینچل"  مسئول محل نگهداری از سالخوردگان بگیر  تااااااااااااااا  "برندی" و  خود شخصیت اصلی "کیت". جالب اینجاست که این شکل دادن قوی به شخصیتها ، براحتی و در قالب توصیف ساده ای از لباس و مدل مو  یا حتی شیوه آرایش کردن صورت می گیره...    با توجه به آشنایی که با بقیه آثار این نویسنده دارم ، به جرات می تونم بگم  ؛ کتابهاش از پشتوانه روانشناسانه بسیار بسیار قوی برخورداره... هیچ رفتاری بی دلیل صورت نمی گیره ، تک تک حرکت ها و رفتارها پایه و اساسی منطفی دارند که با جلو رفتن داستان اونها هم روشن می شوند. در اینجا ما با "کیت" روانشناسی کار کشته روبرو هستیم که برای حل ساده ترین مشکلات زندگی خصوصی خودش ناتوان مونده.نویسنده حتی برای این سوال ساده ذهن مخاطب هم جوابی داره...یک جای داستان " کیت " به دخترش می گه :
- شاید صحبت کردن با یک روان شناس به تو کمک کنه
- شما روان شناس هستید.
-من مادر تو هم هستم. این دوتا با هم جور نیستند....
و این جور نبودن رو به خوبی هر چه تمام تر حس می کنیم... خوب می بینیم ، وقتی یه آدم داخل معرکه باشه ، هرگز نمی تونه از شعارهایی که همیشه می داده ، استفاده کنه . حتی نمی تونه مثل یه آدم عادی و نه روانشناس اون مشکلات رو ببینه و فکر کنه می تونن ریشه ای هم داشته باشند.

فصل بندی ها  کمک فراوانی به فضاسازی داستان کرده بودند... درست جایی و با جمله ای فصل تمام می شه که جرات نمی کنی کتاب رو ببندی.... " به اتاق نشیمن برگشتم ،  از جلوی میز صبحانه در گوشه ای که در کمتر از 8 ساعت دیگر غرق خون می شد ، گذشتم."و اما پایان....   علاوه بر موضوع اصلی ، جمع کردن خط داستانی و خرده داستانها توی ذوق نمی زنه و کاملا حرفه ای و دلنشین بسط پیدا می کنه.

به نظرم حالا دیگه فقط یکی از کتابهای ترجمه شده این نویسنده هست که نخوندم. احساس می کنم سبک نگارشش یجورایی اعتیاد آوره.  با اینکه توی تعطیلات عید ، کتاب " ژرفای زندگی" رو از این نویسنده خونده بودم و  علی رغم فضای پر از تعلیقش ، اصلا دوستش نداشتم  . اما باز هم دیدم یکی دیگه از کتابهاش توی دستمه.

وب سایت شخصی نویسنده

 

 

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد وآخر تابع له علی ذلک  اللهم العنهم جمیعا
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها