پدرو پارامو/ خوان رولفو/ ترجمه احمد گلشیری/ انتشارات نشر آفرینگان
شنبه 11 تیر 1390 11:54 AM
وقتی در یک مجله ادبی خوندم که مارکز ایده صد سال تنهایی را از کتابی به نام « پدروپارامو» گرفته، خیلی مشتاق شدم تا این کتاب را بخونم. خوان رولفوی مکزیکی این کتاب را 13 سال قبل از صد سال تنهایی نوشته و درست مثل مارکز فضایی اسطوره ای و وهم آلود آفریده که مملو از اتفاقات ما ورای طبیعت است.
« - واقعاً اونجا کومالاست؟
- بله آقا
- پس چرا مثل شهر ارواحه؟
- مردم اینجا روزگار بدی داشتن آقا» ( ص 20)
فضای داستان پر از ارواح سرگردان است و مردگان در کوچه و خیابان کومولا در حال رفت و آمد هستند.
«پدرو پارامو» داستان پسري است كه به مادر در حال مرگش قول مي دهد پدرگمشده اش (پدرو پارامو) را پيدا كند. پسر مي رود و به شهر مرده و ويراني پا مي گذارد كه ارواحي در آن سرگردانند.
پدرگمشده (پدرو پارامو) با شیادی و کلاه برداری غیر قابل وصفش همه چیز بدست آورده است. شیادی که گناه و آلودگی را به تسلسل ترویج می دهد.
« - ... با اینکه شب عروسیشون بود سعی کردم بهش حالی کنم که به حرف «اوسوری یو» اعتنایی نکنه ، چون دروغگو و کلاه برداره.
- گفت این کار از من بر نمی اد. تو به جای من برو. اصلاً متوجه نمی شه.
- البته من خیلی از اون جوان تر بودم و پوستم مثل اون خیلی گندمگون نبود، اما اون تو تاریکی نمی تونست تشخیص بده.
- و من رفتم.تو سال بعد به دنیا اومدی. من مامانت نبودم.اما مامانت به حساب می اومدم.» ( ص 39)
در مجموع اگر شما هم از جمله طرفداران سبك رئاليسم جادويي و بطور كلي ادبيات آمريكاي لاتين باشيد مطمئناً از خوندن اين كتاب لذتي وصف ناپذير خواهيد برد. جذابيت هاي روايي ، قلم گيراي نويسنده ، ترجمه قابل تحسين در كنار حجم كم كتاب باعث خواهد شد تا يك نفس كتاب را بخوانيد.
اين كتاب از نگاه ديگران:
كارلوس فوئنتس در گفتگو با خبرگزاري اسپانيا: رمان پدرو پارامو نوشته خوان رولفو بهترين رماني است كه تاكنون در مكزيك نوشته شده است.