0

هر روز با یک فال از حافظ

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

پاسخ به:هر روز با یک فال از حافظ
شنبه 4 تیر 1390  10:17 PM

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت   به قصد جان من زار ناتوان انداخت
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود   زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت
به يک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد   فريب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت
شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن   که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم   چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت
بنفشه طره مفتول خود گره می‌زد   صبا حکايت زلف تو در ميان انداخت
ز شرم آن که به روی تو نسبتش کردم   سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت
من از ورع می و مطرب نديدمی زين پيش   هوای مغبچگانم در اين و آن انداخت
کنون به آب می لعل خرقه می‌شويم   نصيبه ازل از خود نمی‌توان انداخت
مگر گشايش حافظ در اين خرابی بود   که بخشش ازلش در می مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان   مرا به بندگی خواجه جهان انداخت


تعبیر:از روزگار و سرنوشت خود شکایت می کنی اما غم نخور. روزگار همیشه به یک منوال نمی چرخد.
وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها