پاسخ به:دامغان
شنبه 4 تیر 1390 9:56 PM
چشمه علی
چشمه علی در دره با صفايي واقع شده است و تا شهر دامغان 35 کيلومتر فاصله دارد در قسمت جنوبی مجموعه چشمه علی ساختمانی قرار دارد که توسط آغا محمد خان قاجارساخته شده است. در سمت شمالی و در داخل درياچه به فاصله قريب پانصد متر از تپه های آبده، ساختمانی است دو طبقه و دارای ايوان و محصور در آب که توسط فتحعلی شاه قاجار ساخته شده است. طبقه فوقانی و تحتانی از دو طرف باز است و هر کس در آن بنشيند می تواند دو طرف آن را ببيند در اطراف و در اطراف درياچه چشمه های زيادی است که از آنها آب خارج می شود. و يکی از آنها که در پای درختی کهن است و آب با فشار از آن می آيند می گويند؛ سم اسب حضرت علی(ع) در اينجا فرو رفته و آب بيرون آمده و قطعه سنگ بزرگی که روی آن نقشی دارد کنار اين چشمه است و درختان چنار کهنی که زائران چشمه علی به شاخه های آن قطعه های پارچه گره زده اند و به اصطلاح دخيل بسته اند. و علت اينکه به اين چشمه ، چشمه علی می گويند را همين موضوع می دانند. اما در واقع اسم اين چشمه ترکی است و «الی بلاغ» است نه علی. و دانسته نيست اين نام ترکی «الی بلاغ» (پنجاه چشمه) از کجا آمده است. در هر صورت اين مکان زيارتی و تفريحی مکان مناسبی برای مسافران به خصوص مسافرينی که از شمال خود را به اين منطقه می رسانند می باشد.
تاريک خانه دامغان جلوه ای از هنر ايرانيان
ايالت پرآوازه قومس (کومش) با سابقه ديرينه و افتخارآميز خود ابنيه و آثار متعدد و ارزشمندی از دورانهای مختلف قبل و بعد از اسلام به يادگار دارد که هر يک از آنها، سند هويت و گواه اهميت اين منطقه محسوب می شود. در بين بناهای تاريخی اين ايالت، مسجد تاريخانه دامغان از شاخصيت ويژه ای برخوردار و شهرت جهانی دارد و قبل از آن که ساير ابنيه تاريخ قومس مطرح و مورد توجه قرار گيرد، اين مسجد بواسطه بعضی ويژگی های معماری آن، از ميراثهای گرانقدر فرهنگی کشور معرفی و به ثبت رسيده است. در رابطه با خصوصيات منحصر به فرد اين بنای عظيم ايرانی و اسلامی، «مسيو گدار» فرانسوی رسالة نسبتاًمفصلی نوشته که ترجمه آن در شماره 1 و 2 سال اول مجله «مهر» مورخ خرداد و تير سال 1312 شمسی درج و در کتب مختلف تاريخ و جغرافيای دامغان نقل گرديده که علاقمندان برای استفاده از متن کامل و آگاهی از جزئيات فنی اين بنای ارجمند، بايستی به منابع ياد شده مراجعه نمايند و در اينجا برای اجتناب از اطاله کلام، قسمتی از رساله مزبور را که حاوی نکات ويژه مقاله می باشد نقل می کنيم:
«نقشه اين مسجد ساده ترين و خالص ترين و حتی می توان گفت علمی ترين نقشه های مساجد صدر اسلام است. تصادف بسيار خوبيست که اين مسجد در ايران واقع شده و مخصوصاً از دوره ايست که بناهای اسلامی هنوز در تحت نفوذ سبک های ايرانی در نيامده و در ضمن بر ما معلوم می کند که مساجد ايران، گذشته از نقشه چه چيزهاي ديگر از اعراب پذيرفته است. بنابراين چنين به نظر می آيد که مساجد ايران فقط اثر مختصریاز نقشه های مساجد عرب پذيرفته باشد. در بنای تاريخانه يعنی در اشکال معماری که در آن به کار برده اند و در شکل ساختمان، هيچ چيز نيست که ايرانی خالص نباشد. حتی می توان گفت در اين بنا هيچ شکل و هيچ جزئی از ساختمان نيست که از بناهای ديگر ناحيه ای که اين مسجد در آن ساخته شده است تقليد کرده باشند. ستونهای تاريخانه دارای طاقهای ضربی وسيعی است که موازی با نماهاست و در تمام طول خود از طرف بيرون يعنی از طرف مسجد باز است و مانند ايوانهای واقعی بنهای ساسانيانست. اين طرز ساختمان به کلی ايرانيست. بقيه بنا با قسمت های ديگر آن متناسب است. طاقهای آن رومی نيست و حتی از آن طاقهای منکسر هم نيست که آنها را طق ايرانی می نامند و استعمال آن در ايران و اطراف ايران در زمان «بنی عباس» به بعد معمول شده، ولی طاقهای کامل دوره ساسانيان است که زنجيره دار می ساختند و مرکب از دو پايه مرتفع است. تعداد و اشکال پايه های طاقهای اين بنا در کمال وضوح ثابت می کند که آنرا مکرر تعمير کرده اند. ولی قسمت عمومی نقشه آن کاملاً متعلق به بنای اصلی است.نقشه اين بنا با رواقهای وسيع آن به همان حال اصلی بدوی خود نيست. زينت های معماری آن در بعضی ستون ها مخصوصاً طاقهای آن ايرانی نيست و منسر و جرزهای تاريخانه نيست.»
ضمناًآقای گدار پس از شرح و بسط جزئيات سبک بنای اين مسجد و قياس آن با قصر سامانی مکشوفه در «تپه حصار» دامغان، به زمان ساخت آن پرداخته و می نويسد: «طاقهای مقصوره اين مسجد هنوز کاملاً ساسانی است. معذالک اندک تمايلی در آن ديده می شود که در قله آن انکساری توليد کنند و طاقهای رواق آن حالتی از شکل مخصوص طاقهای ايران دارد. از طرف ديگر معلوم است که تبديل طاقهای ساسانی به طاقهای منکسر «بين النهرين» در ظرف قرن هشتم ميلادی پيش آمده، انحنای درگاه های دروازه بغداد که بازمانده قصری است که «هارو الرشيد» در «رقه» در سال 174 هجری بنا کرده، همان انحنايي است که بخصوص معماری اسلام می شود. اگر ما در اين دوره تصادف تکامل معماری ايرانی را در ايران و در بين النهرين محتمل بدانيم، می توان تصور کرد که تاريخانه در ميان قديمی ترين زمان ممکن يعنی جلوس اولين خليفه عباسی «سفاح» در132 هجری و سلطنت هارون الرشيد (170-193 هجری) ساخته شده، يعنی در حدود اواسط قرن دوم هجری»
آری، مسجد تاريخانه دامغان با دارا بودن چنين سابقه ديرپای و هنر معماری اصيل آن است که مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی و علمای باستانشناسی و معماری بوده و همه ساله گروه بسياری را برای ديدار و عکس برداری به سوی خود می کشاند. نگارنده در مسافرت اخير به دامغان، با فصت بيشتر، ضمن تهيه بليط ورودی از قسمت های مختلف مسجد ديدار و عکسبرداری کرده و متاسفانه با وضعيتی مواجه شدم که تصديع و تنظيم اين مقاله را در پی داشته و لازم است اوليای محترم ميراث فرهنگی به اين سطور عنايت خاص مبذول و اقدام عاج معمول و غفلت روا نداشته و اين اثر ارجمند اسلامی را از خطر انهدام مصون نگاه دارند، در سقف رواق ها، هم قسمت شمال و هم ناحيه جنوبی بالاخص ترک های فاحشی ايجاد شده و به احتمال قوی موجب فرو ريختن سقف ها و ديوار ناحيه جنوبی مسجد خواهد شد.
البته مسئولين برای پيشگيری از چنين پيش آمدی با نصب تير چوبی بصورت خيلی ابتدايي و غير فنی، ظاهراًخطر را مهار کرده اند، ولی اين عملکرد از مهندسين و کارشناسان ارجمند ميراث فرهنگی دور از انتظار بوده و در حاليکه مشاهده می شود در ساير نقاط و در مکان های دور دست منطقه، برای تعمير و يا بازسازی مدفن «شاعر» و يا عارفی ميليونها تومان هزينه کرده و آن مکان را از يک ويرانه خشت و گلی، با استفاده از مصالح مرغوب، به بنايي با شکوه و آبرومند تبديل و نگاهداری می کنند، آيا سزاوار است که تاريخانه (خانه ای از خانه های خداوند) با اين سابقه درخشان تاريخی و اينکه مورد توجه خاص صاحبان ذوق و هنر می باشد، اين چنين مورد کم توجهی قرار گرفته و در اثر تاخير در تعميرات اساسی، هزينه های بسيار سنگينی را بر بودجه ميراث فرهنگی کشور تحميل نمايد؟ البته نمی گوييم که چرا برای فلان عارف و يا فلان شاعر چنين هزينه شده است، زياد بايستی شود، چون شاعران و عارفان از هر نقطه که باشند از مفاخر فرهنگی کشور محسوب و هر چه که در مورد بزرگداشت آنان صورت گيرد، موجب مسرت و سرافرازی و افتخار است، ولی حرف بر سر اين است که چرا برای تاريخانه آنچنان که شايسته اين اثر گرامی و الهی می باشد، اقدام بنيادی صورت نگرفته؟ شايد به اين سبب که در دامغان قرار گرفته؟ بطور قطع چنين است، زيرا اگر تاريخانه در اصفهان يا مراکز ديگر استانها واقع شده بود، اين سان بی مهری درباره آن روا نمی داشتند و چون گوهری گرانبها از آن محافظت می کردند.
به هر حال اگر غير از اين است، چه بهتر که اوليای محترم ميراث فرهنگی، عکس اين استنباط را ثابت کنند تا نگارنده ضمن ندامت از نوشته خود، عذر تقصير بخواهد. ضمناض نبايد ناگفته گذاشت که در چند سال اخير تعميراتی در قسمت های مختلف انجام شده و مسجد را از وضعيت نا به سامان گذشته خارج کرده و ظاهر را آراسته اند و بنا به اظهار متصدی فروش بليط، مقرر است که زمين و خانه های اطراف را خريداری و فضا سازی نمايند، که لازم است به اين تصميم شايسته و پسنديده آفرين گفته و توفيق کامل مسئولين محترم را در اجرای اين نيت پاک از درگاه خداوند متعال خواستار شديم، ولی موضوعی که در اولويت قرار دارد همانا نجات سقف مسجد است که هر لحظه خطر در کمين بوده و اميد است با اين يادآوری، از وقوع حادثه ای ناگوار جلوگيری شده و با انجام عمليات اساسی، يکی از ميراث های ارجمند و با شکوه اسلامی اين ايالت (استان سمنان) را به صورت مناسبو مطابق شئونات آن تعمير و محفوض نگاه دارند و دعای خير همگان را برای خود تامين نمايند. ان شاء ا...
******