0

مجله ادبیات

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله ادبیات
چهارشنبه 30 تیر 1389  11:36 AM

 

عراقى

شيخ فخرالدين ابراهيم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانى فراهانى و مشهور به عراقى از بزرگان تصوف و شاعران بلندپايه ٔ ايران در قرن هفتم هجرى است. در مأخذها به تاريخ ولادتش اشاره‌اى نشده است اما ظاهراً ولادت ابراهيم به سال ۶۱۰ هجرى در 'کومجان' و يا 'کُمجان' از توابع اراک کنونى اتفاق افتاد. خاندان عراقى اهل علم بوده‌اند. درباره ٔ کرامت‌هاى او روايت‌هاى مختلف ديده مى‌شود که مولود اعتقاد پيروان و مريدان به اوست. از آن جمله در احوال او نوشته‌اند که چون به هفده سالگى رسيد 'بر جمله ٔ دانش‌ها از معقول و منقول مطلع شده بود و مستفيد گشته تا چنان شد که در شهر همدان در مدرسه ٔ شهرستان به افادت و ديگران در خدمتش به استفادت مشغول بودند' (مقدمه ٔ ديوان عراقي، ص ۴ ). اما گمان نمى‌رود که عراقى به چنين جامعيتى در علوم و فنون رسيده بوده باشد. آنچه درباره ٔ کيفيت خروج عراقى از دنياى قال و ورود او به عالم حال و تجرد در غالب مأخذها آمده است و به هفده‌سالگى او برمى‌گردد نيز بايد افسانه‌اى باشد که بعدها به‌وسيله ٔ مريدان و پيروان او در توضيح و تفسير يکى از غزل‌هاى زيبا و فصيح او با مطلع :

پسرا ره قلندر سزد ار بما نمائى

که دراز و دور ديدم ره زهد و پارسائى

ساخته شده است . اما به‌هرحال اين‌گونه افسانه‌ها که در احوال کسانى از قبيل سنائى و عطار و مولوى و نظيرهاى آنان مى‌بينيم ما را به يک حقيقت راهبرى مى‌کند و آن اينکه عراقى در آغاز امر سرگرم تعلم و تعليم علوم بود و سپس رخت از مدرسه به خانقاه کشيد. اين تغيير حال در اوان شباب به او دست داد و بعد از آن به هندوستان رفت و در مولتان به خانقاه شيخ بهاءالدين زکرياى مولتانى ( ۶۶۶-۵۶۵ هـ) مؤسس سلسله ٔ سهرورديان مولتان راه جست. بعضى از تذکره‌نويسان عراقى را مريد مستقيم شهاب‌الدين عمر سهروردى شمرده‌اند اما جامع ديوان عراقى و نويسنده ٔ مقدمه ٔ آن که دوران زندگانيش نزديک به عهد زندگانى عراقى بود به اين امر اشاره‌اى نکرده است. عراقى خرقه از بهاءالدين زکريا گرفت و بدين طريق در جزو مشايخ سلسه ٔ سهرورديه (شعبه ٔ هند) درآمد و چندى در مولتان به‌سر برد و از آنجا از راه دريا به ديار روم رفت و در قونيه به خدمت شيخ صدرالدين قونوى و جلال‌الدين مولوى و جمعى ديگر از بزرگان صوفيه رسيد و به دعوت معين‌الدين پروانه وزير سلجوقيان روم به توقاة (از شهرهاى آسياى صغير، ميان قونيه و سيواس) رفت و شيخ خانقاه توقاة شد و تا سال ۶۷۵ که پروانه به‌دستور اَباقا به‌گونه‌اى دلخراش به قتل رسيد فخرالدين در توقاة ماند و پس از آن به مصر و از آنجا به شام رفت. وفات عراقى را در محرم ۶۸۶ يا ذى‌القعده ٔ ۶۸۸ نوشته‌اند و ظاهراً او را پشت مزار محبى‌الدين ابن‌العربى واقع در دامنه ٔ جبل صالحيه در دمشق به‌خاک سپردند ولى اکنون اثرى از گور او باقى نيست. ديوان عراقى حدود پنج‌هزار بيت از قصيده و غزل و ترکيب و ترجيع و ترانه و قطعه و مثنوى دارد و به اهتمام مرحوم سعيد نفيسى در سال ۱۳۳۵ به‌طبع رسيده است .

عشاق‌نامه ٔ عراقى مخلوطى است از مثنوى و غزل و مجموعاً شامل ۱۰۶۳ بيت است و به ' ده‌نامه' نيز معروف است که به‌نام شمس‌الدين محمد صاحبديوان جوينى بين سال‌هاى ۶۸۰-۶۸۳ و بر وزن حديقه ٔ سنائى سروده و به او تقديم نموده است . اين منظومه شامل ده فصل و هر فصل مشتمل بر مثنوى و غزل و درباره ٔ مبحثى از عرفان است و بعدها منشاء ايجاد منظومه‌هائى به‌نام 'ده‌نامه' گرديد .

اثر معروف ديگر عراقى 'لمعات' است که به ظن غالب در قونيه بعد از حضور در مجلس‌هاى درس صدرالدين قونيوى نگارش يافته ولى شيوه ٔ نگارش آن بيشتر از 'سوانح‌العشاق ' احمد غزالى متأثر است. هم‌چنين از عراقى رساله‌اى به‌نام 'مصطلحات ' باقى‌مانده است .

عراقى عاشق سوخته‌اى است که با سخنانش از سوز درون و شوق باطن و کمال نفس خويش حکايت مى‌کند. کلامش ساده و استوار و استادانه است. در بيشتر شعرهايش شور و شوقى بى‌مانند که نشانه ٔ التهاب درونى است ديده مى‌شود. مثنوى و قصيده‌هايش بيشتر رنگ 'تحقيق' دارد و فاقد لطافت غزل‌هاى او است .

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها