0

مجله هنر / نقاشی

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله هنر / نقاشی
پنج شنبه 19 خرداد 1390  6:27 PM

 

ونگوگ ،هنرمندی آرمانگرا و رنج کشیده
ونگوگ ،هنرمندی آرمانگرا و رنج کشیدهوین سنت ویلیام ونگوگ در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ میلادی در "زوندرت " واقع در استان برابانت شمالی ، در جنوب هلند متولد شد . مادر او "آناكورنلیا كاربنتوس " و پدرش "تئودورس ونگوگ " كشیش پروتستان بود . نام او از نام برادر بزرگش كه درست یكسال قبل از تولد او به دنیا آمده و چند ساعت پس از تولد مرده بود ، گرفته شد . برخی مفسران بر این باورند كه گذاشتن نام برادر مرده روی او احتمالا اثر روان شناختی عمیقی بر وین سنت جوان گذاشت .
ویژگی های خاص هنر او ، می تواند ریشه در این موضوع داشته باشد . استفاده دوباره از یك اسم آن هم بدین شكل رسم غیر عادی نبود. از نام "وین سنت" بارها در خانواده ونگوگ استفاده می شد. نام پدربزرگش هم وین سنت ونگوگ بود (۱۸۷۴-۱۷۸۹). وین سنت پدربزرگ ،مدرك خود را در رشته الهیات از دانشگاه " لیدن " در سال ۱۸۱۱ میلادی گرفت . او شش پسر داشت كه نام یكی از آنها هم "وین سنت " بود . سه پسرش فروشنده هنری بودند . وین سنت پدربزرگ بعد از عموی پدرش وین سنت ونگوگ (۱۸۰۲-۱۷۲۹) كه تندیس گری موفق بود ، نامگذاری شده بود .
هنر و دین ، دو حرفه ای بودند كه خانواده ونگوگ به آن گرایش داشتند .
چهارسال پس از تولد وین سنت ، برادرش تئو در اول ماه می ۱۸۵۷ میلادی متولد شد . او برادر دیگری به اسم "كور" و سه خواهر به نام های "الیزابت" ، "آنا" و "ویل" داشت. او در كودكی استعداد هنری آشكاری از خود بروز نمی داد و فردی كم حرف ، احساساتی و متفكر بود و اعتماد به نفس هم نداشت .
او در محیط مذهبی و سخت گیرانه ای بزرگ شد. یك بار مادربزرگش او را به شدت تنبیه كرد.
وین سنت شدیداً به برادر كوچكش ، تئو، دلبستگی داشت. تئو نقشی محوری در زندگی وین سنت داشت و مكرراً از او حمایت مالی می کرد. دوستی دیرپای آن ها در نامه هایی كه از اوت ۱۸۷۲ به بعد با هم رد و بدل می كردند مستند هستند . این نامه ها در سال ۱۹۱۴ برای اطلاع عموم به چاپ رسیدند.
وین سنت ونگوگ در سال ۱۸۶۰ به مدرسه دهكده زوندرت كه دویست دانش آموز ، یك معلم و یك كلیسا داشت ، رفت از سال ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۴ او و خواهرش "آنا" در خانه با معلم درس خواندند. او در اول اكتبر ۱۸۶۴ از خانواده اش جدا شد و به دبستان شبانه روزی در "زونبرگ" هلند رفت كه از خانه شان ۲۰ مایل فاصله داشت. او از ترك خانه و خانواده اش بسیار ناراحت و دلتنگ بود و این موضوع را حتی در بزرگسالی نیز یادآور شد. در ۱۵ سپتامبر ۱۸۶۶ به مدرسه راهنمایی واقع در "تیلبرگ" هلند رفت . " كنستانتین هیوسمانس" كه هنرمندی حرفه ای بود در پاریس موفقیت بی چون و چرایی به دست آورده بود به ونگوگ در مدرسه ، اصول و مبانی نقاشی را آموخت. درماه مارس ۱۸۶۸ ، ونگوگ به طور غیر منتظره ای ترك تحصیل كرد و به خانه بازگشت . عقیده او در مورد سال های ابتدایی زندگی اش این بود:" دوران جوانی من دلگیر، بی روح، غم انگیز و پوچ بود..."
وین سنت ونگوگ در سالهای ۱۸۷۳-۱۸۶۹ به عنوان فروشنده در زمینه هنر كاركرد . سپس تا سال ۱۸۷۶ در لندن و پاریس به كار مشغول شد اما به دلیل رفتار نامناسب با مشتریان ، اخراج شد . ونگوگ به عنوان دستیار كشیش به انگلستان رفت و سپس در دانشگاه آمستردام ، در رشته الهیات به تحصیل پرداخت اما پس از یكسال ترك تحصیل كرد . او تصمیم گرفت راه پدرش را انتخاب كند ، بنابراین در بلژیك به عنوان مبلغ مشغول به كار شد اما پس از یكسال به دلیل تعصب شدید و از خودگذشتگی نامتعارفش در برابر فقر ، او را از كار بركنار كردند . در سالهای ۱۸۸۰و۱۸۸۱ به مدت شش ماه در بروكسل و در دانشكده هنر رویال به تحصیل پرداخت .
ونگوگ در تابستان ۱۸۸۱ به یكی از خویشاوندانش به نام " كی وس " كه زنی بیوه بود علاقمند شد ، اما تقاضای ازدواجش رد شد . پدر ونگوگ كه كشیشی مخلص بود وقتی فهمید پسرش به یكی از خویشاوندانش علاقمند شده و از عقاید مذهبی اش منحرف شده است با او شدیدا جرو بحث كرد كه این امر باعث قطع طولانی مدت رابطه پدر و پسر شد. در پاییز ۱۸۸۴ ، "مارگت"، دختر همسایه كه ده سال بزرگتر از وین سنت بود و دایماً در فعالیت های هنری او را همراهی می كرد، به وین سنت علاقمند شد. این علاقه دو طرفه بود اما شور و اشتیاق وین سنت كمتر از مارگت بود . آن دو موافقت كردند كه با هم ازدواج كنند اما با مخالفت هر دو خانواده روبرو شدند. مارگت سعی كرد خود را با "استریكنین" بكشد اما وین سنت او را سریعاً به بیمارستان رساند . شكست در عشق و نیز مرگ پدر ونگوگ در ۲۶ مارس ۱۸۸۵ باعت افسردگی وی شد. در آن زمان ونگوگ، اولین اثر مهم و اصلی خود را به پایان رساند .
او در سپتامبر ۱۸۸۵ ، متهم به داشتن روابط نامشروع با یكی از مدل هایش كه دختری جوان بود ، شد .
كلیسای محلی او را طرد كرد . او به شهر " آنت ورپ " ( در شمال بلژیك) نقل مكان كرد . در ژانویه ۱۸۸۶ در مدرسه آنت ورپ نام نویسی كرد و در زمینه تئوری رنگها و نقاشی به تحصیل پرداخت . در مدتی كه ونگوگ دور از خانه بود ، مادر و خواهرش نیز نقل مكان كردند . آنها تقریبا تمام نقاشی های ونگوگ را در محل سكونت قبلی خود جا گذاشتند . كه ۷۰ نقاشی او توسط سمساری فروخته شد و بقیه آنها سوزانده شدند .
ونگوگ از ماه مارس ۱۸۸۶ تا فوریه ۱۸۸۸ در پاریس زندگی كرد و در آنجا نقاشان سبك امپرسیونیستی زیادی را ملاقات كرد كه می توان به كلودمونه ، پیراگوست دو نوار ، ادگاردگا ، ژرژ سورا ، كامیل پیسارو و ... اشاره كرد .
سبك كار امپرسیونیست ها باعث شد كه ونگوگ در روش خود تغییراتی بدهد . در دورانی كه در پاریس بود ، از رنگهای روشن تر و براق تر در تركیب رنگهای كارهایش استفاده كرد . او همچنین از رنگهای مكمل در مجاورت هم استفاده كرد كه باعث ایجاد تاثیرات زمینی چشمگیری در كارهایش شد .
او در جایی نوشت :" من می خواهم از رنگ هایی استفاده كنم كه مكمل یكدیگر باشند این كار باعث درخشش بی نظیر رنگ ها می شود و رنگ ها همدیگر را مانند زن و مرد كامل می كنند."
ونگوگ همچنین از ایده پوانتیلیسم ( سبك گذاشتن نقطه های رنگین روی زمینه سفید ) تأثیر پذیرفت اما روش و تكنیك خودش را پرورش داد . روش او شامل ضربات قوی تر قلم نقاشی‌، تركیب بندی دقیق و آرایش رنگ مخصوص به خودش یعنی استفاده از رنگ های مكمل بود.
در دو سالی كه در پاریس بود ، دویست نقاشی رنگ روغن از او به جای ماند .
ونگوگ در فوریه ۱۸۸۸ به قصد یافتن گروهی هنری به شهر " آرل " نقل مكان كرد . دوستش ، پال گوگن ، كه نقاشی فرانسوی بود ، نیز در اكتبر همان سال به او پیوست . ونگوگ به او چندین نقاشی گل آفتابگردان هدیه داد اما همكاری آنها فقط دوماه طول كشید .
وضعیت روانی ونگوگ چیزی بین افسردگی و سلامت عقل بود . بعضی وقتها او منجر به رفتارهای پرخاشگرانه می شد . در دسامبر ۱۸۸۸ او با تیغ به پال گوگن حمله كرد اما جلوی او را گرفتند و در نهایت او قسمتی از گوش خود را برید . پال گوگن یادداشتی به برادر ونگوگ ، تئو نوشت و برای همیشه آنجا را ترك كرد . تئو بلافاصله برای كمك آمد . وین سنت یكسال در بیمارستان روانی بستری بود و برخی از بهترین آثار خود را در آنجا خلق كرد آثاری از قبیل شب پرستاره ، اتاق خواب وین سنت و ...
ونگوگ در ماه می ۱۸۹۰ از بیمارستان روانی مرخص شد و به شهر " آورس" فرانسه نقل مكان كرد . وی در آنجا زیر "نظر دكتر گوشه" بود . او به حد كافی بهبودی پیدا كرده بود كه برای انجام فعالیتهای فشرده به او انرژی بدهد . او در آورس و در مدت ۹ ماه ، نود اثر ممتاز و عالی كشید كه از جمله می توان به پرتره دكتر گوشه اشاره كرد كه در سال ۱۹۹۰ میلادی به قیمت ۵/۸۲ میلیون دلار فروخته شد . ونگوگ در ۲۷ جولای ۱۸۹۰ به گندم زار رفت و گلوله ای به سینه خود شلیك كرد . دو روز بعد در حالیكه برادرش تئو كنارش بود از دنیا رفت و در گورستان شهر آورس به خاك سپرده شد .
با اینكه ونگوگ امروزه هنرمندی مشهور در تمام دنیاست اما در زمان حیاتش آنچنان شناخته شده نبود و فقط یكی از تابلو های خود را با نام " تاكستان قرمزآرل" فروخت . او بیشتر عمر خود را در فقر سپری كرد و اغلب به جای اینكه پول خود را خرج خورد و خوراك خود كند، خرج تهیه اسباب مورد نیاز برای هنر ، می كرد . او بین مردم مظهر هنرمندی آرمان گرا و رنج كشیده است . برخی می گویند خودكشی ونگوگ به علت عدم شناخت او از استعدادش بوده. در شش ماه آخر عمرش از او تكریم و تمجید به عمل آمد كه باعث ناراحتی و آشفتگی او شد .
او در سال های اولیه كار هنری اش از رنگ های تیره استفاده كرد . رویارویی او با سبك امپرسیونیسم در پاریس باعث تسریع رشد هنری اش شد . عدم پیروی از اصول متداول در نقاشی‌ ، خلاقیت او را به افق جدیدی سوق داد . با وجودیكه ونگوگ در زمره نقاشان پست امپرسیونیسم قرار گرفته ، اما پیشگام سبك اكسپرسیونیسم است . اكسپرسیونیسم در هنر قرن بیستم تأثیر داشت . ونگوگ بر جنبش هنری و آثار بسیاری از هنرمندان تاثیر گذاشت كه از جمله می توان به هانری ماتیس و نقاش فرانسوی سبك فاویسم، ارنست لودویك و اكسپرسیونیستهای آلمانی و فرانسیس بیكن و هنرمندان دیگر اشاره كرد .
 
منبع : خانواده سبز
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها