پاسخ به:مجله هنر / نقاشی
پنج شنبه 19 خرداد 1390 5:34 PM
نقاشی و مینیاتور از آغاز دوران اسلامی تا عصر مغول
|
درباره سیر مینیاتور در ایران گفتگویی داشتیم و گفتیم که مینیاتورهای امروزی ایران با وجود پرسپکتیو و پردازش چهرهها نزدیک به واقعیت، از مینیاتورهای قدیمی فاصله گرفته است و بسیاری مینیاتور امروز ایران را همان نقاشیهای کلاسیک اروپا و شیوههای اروپایی به ویژه سبک امپرسیونیسم میدانند. از مینیاتورهای قدیمی ایران، از روشی که مانی و پیروانش داشتند هیچ گونه اثری در دست نیست و به قاطعیت نمیتوان حکمی بر آن نمود. اما مکاتب مینیاتورهای ایرانی که در قرون اولیه اسلام آغاز شده آثاری کمابیش هست و هنر نقاشی ایران با ابتکاراتی درخطوط عربی تداوم یافته و بهترین نسخههای قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانی نوشتهاند و تزئین و تذهیب کردهاند و طلاکاری حواشی و سرلوحهٔ قرآن و طرحهای اسلیمی و ختایی و گردشهای ترکیببندی آنها را به شیوهٔ مخصوصی که امروزه آن را استیلزه مینامیم ابداع کردند. در ادامه این ابداع و ابتکار، نقاشی براساس متن کتب و نوشتهها نیز رواج یافت که مینیاتورهای مکتب بغداد سرآغاز آن است. ● مکتب بغداد: از آن جهت که نوعی نقاشی ابتدایی است تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر دربردارندهٔ قصهها و روایات مذهبی است. هنرمندان مکتب بغداد، اکثراً ایرانی بودهاند و معمولاً نیز به سفارش و دستور رؤسای قبایل و حکام عرب، کتب خطی را با ذوق خود تزئین میکردند. و روش کار آنها به اکثر نقاط دور و نزدیک ایران راه یافته بود. و تا دوران سلجوقیان که نقاشی ایران ترقی محسوسی کرد ادامه یافت. ● مکتب سلجوقیان: در این مکتب هنرمندان کمابیش با نقاشیهای چینی آشنایی داشتند این اثرگذاری را حتی میتوان قبل از سلجوقیان نیز دریافت، در شاهنامهٔ فردوسی به این مطلب اشاره شده است احتمال قوی آن که سلجوقیان که بعد از غزنویان قدرت بلامنازع ممالک اسلامی بودند این روش را ترویج کردند. ایرانیان شیوهٔ نقاشی چینی را با دید خاص هنری خود تلفیق کردند و کاشیهایی که امروزه نمونههایی از آن در دست است نشان میدهد که سالها پیش از حمله مغول به ایران این سبک و شیوه و رنگآمیزی و طراحی که بعداً به صورت نقاشی به کتابها راه یافت در ایران رایج بوده است. و اگر دست حوادث کتابخانههای بزرگ ایران را معدوم نکرده بود، امروز به راحتی میتوانستیم نسخی را که متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان ویژگی مینیاتورهای مکتب هرات یا مراغه و مکاتب دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم. ● دورهٔ مغول بعد از حمله چنگیزخان به ایران مکتب بغداد به کلی از میان رفت و دیگر هنرمندی به پیروی از آن نپرداخت و برعکس مکتب دوران سلجوقی و خوارزمشاهیان با امکاناتی که در دوره مغول در دسترس بود، به تکامل رسید. در ابتدای حمله مغولها به ایران هنر نقاشی به واسطهٔ قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد ولی بعد از چندی سران مغول به فکر ترویج هنر افتادند و برای عملی ساختن این منظور عدهیی نقاش چینی را از راه مغولستان به ایران آوردند و کوشیدند تا نقاشی چینی را که با سلیقهٔ فرهنگ آنها هماهنگی داشت در ایران رایج سازند. هنرمندان ایرانی اگرچه تحت تأثیر این مسأله قرار گرفتند، اما برخلاف نقاشان چینی هرگز طبیعت را به عنوان نهایتی از احساسات و عواطف و به گونهیی مجرد و انتزاعی مورد توجه قرار ندادند و بیشتر به انسان و تفکراتی در حالات انسانی پرداختند. به همین جهت است که کمتر مینیاتور ایرانی را بیصورت و هیات انسانی میتوان یافت، از همه سطح درکار خود بهره بردند و دوست داشتند جزئیات را نیز به تماشاگر القاء کنند. هرگز پیوندهای خود را با شعر، فرهنگ و شیوههای تفکر بومی قطع نکردند، افسانهها، اساطیر، قهرمانان ملی، سنن و شیوههای زندگی ایرانی همواره نمودی آشکار در آثار آنان داشته است. این وابستگی به زندگی و اعتقادات ملی تا جایی قوی است که به مینیاتور ایرانی علی رغم پیوندها و نقاط مشترک فراوانش با سایر مکاتب آسیایی (از جمله شیوههای نقاشی هندی، چینی و ژاپنی) وجههیی خاص میدهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملتها و ممالک میشود و این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت. |
روزنامه اطلاعات |