پاسخ به:مجله هنر / نقاشی
پنج شنبه 19 خرداد 1390 1:26 PM
مینیاتور
|
واژه ی ؛ مینیاتور ؛ كه مخفف شده ی كلمه ی فرانسوی ؛ مینی موم ناتورال ؛ و به معنی طبیعت كوچك و ظریف است و در نیمه ی اول قرن اخیر و حدودا از دوره ی قاجاریان و اردزبان فارسی شده، اصولا به هر نوع پدیده ی هنری ظریف( به هر شیوه یی كه ساخته شده باشد ) اطلاق می شود و در ایران برای شناسایی نوعی نقاشی كه دارای سابقه و قدمتی بسیار طولانی است به كار می رود. این هنر كه به اعتقاد اكثر محققان در ایران تولید یافته، بعد به چنین راه برده و از دوره ی مغول ها به صورتی تقریبا تكمیل تر به ایران برگشته و هنرمندان ایرانی تلاش بی شائبه یی را صرف تكمیل و توسعه ی آن كرده اند از جمله هنرهائی است كه قابلیت به تصویر در آوردن تمامی طبیعت را در قالبی كوچك دارد. اما نباید چنین پنداشت چون مقیاس تصاویر در مینیاتور سازی بسیار كوچك است، بنابراین تنها بخش كوچكی از طبیعت را می توان در این نوع تابلوها تصویر نمود، یا چون الهام بخش مینیاتوریست طبیعت است، وی ناچار می باشد فقط مناظری از طبیعت را ترسیم كند. بلكه كوشش در ایجاد والقای هرچه بیشتر زیبایی و تفهیم آن صفت ویژه یی است كه مینیاتورسازی را از سایر انواع نگارگری ایران جدا می كند و مینیاتوریست هنرمندی است كه آنچه را خود می اندیشد یا می پندارد كه بیننده علاقمند به دیدن آن است تجسم می بخشد و به هیچوجه تابع مقررات و قوانین حاكم برفضای نقاشی نیست. مینیاتورهای امروز ایران، همان نقاشی كلاسیك اروپا ( سبك امیرسیونیسم و به دنبال آن شیوه های مدرن نقاشی اروپائی ) است هرچند گروهی نوشته اند كه به هنگام ظهور اسلام، ایرانیان در هنر نقاشی دارای سنتی كهن بوده اند. اما هیچ سند معتبری كه این ادعا را ثابت كند در دست نیست و اصولا این گونه اظهار نظركردن بیشتر منطبق برواقعیت است كه مكاتب مینیاتورهای ایرانی، از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اولیه ی بعداز ظهور اسلام، هنر ایران با ابتكاراتی در خطوط عربی تداوم یافته و بهترین نسخه های قرآن كریم را هنرمندان مبتكر ایرانی نوشته اند و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداخته اند و طلاكاری حواشی و سرلوحه ی قرآن و طرح های اسلیمی و ختایی و گردش های تركیب بندی آن ها را به شیوه ی مخصوصی كه امروزه آنرا ؛ استیلیزه ؛ می نامیم ابداع كردند و در ادامه ی این ابداع و ابتكار، نقاشی براساس متن كتب و نوشته ها نیز رواج یافت كه مینیاتورهای مكتب بغداد سرآغاز آن است. مكتب بغداد، از آن جهت كه نوعی نقاشی بدوی است تا حدودی نشان از فقدان مهارت و قدرت هنری سازندگانش دارد و بیشتر در بردارنده ی قصه ها و روایات مذهبی است. هنرمندان مكتب بغداد، اكثرا ایرانی بوده اند و معمولا نیز به سفارش و دستور روسای قبایل عرب كتب خطی را با ذوق خود تزئین میكردند و رئش كار آنها به اكثر نقاط دورونزدیك ایران راه یافته بود و تا دوران سلجوقیان كه نقاشی ایران ترقی محسوسی كرد ادامه یافت. بعد از حمله ی چنگیز به ایران و از رونق افتادن بغداد كه مركز تجمع هنرمندان بود و از آنجا كه نخستین فرمانروایان مغول در شمال غربی ایران و در تبریز و مراغه مستقر شدند، خواه نا خواه هنرمندان در آن منطقه گردآمدند و به دلیل علاقه و تمایل مغولان به هنرچینی، جذب ذوق آزمایی در این زمینه شدند. ناگفته نباید گذاشت كه نقاشی به شیوه ی چینی ها، با هجوم مغولان به ایران نیامد، بلكه نقاشی ایران سال ها قبل از تهاجم چنگیز با اسلوب و روش های هنر چین در سراسر خاورمیانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامه ی فردوسی نیز به این مطلب اشاره شده و احتمال می رود كه تركان سلجوقی مروج این شیوه در ایران بوده باشند. منتهی ایرانیان شیوه ی نقاشی چینی را با دیدخاص هنری خود تلفیق كردند و كاشی هایی كه امروزه نمونه هایی از آن دردست است نشان می دهد كه سال ها پیش از حمله ی مغول به ایران، همان شبك و شیوه و رنگ آمیزی و طراحی كه بعدها به صورت نقاشی كتب مورد استفاده قرار گرفت، در ایران اعمال شده و اگر دست حوادث كتاب خانه های بزرگ ایران را معدوم نكرده بود امروز به راحتی می توانستیم نسخی را كه متعلق به دوران پیش از مغول بوده و همان ویژگی مینیاتورهای مكتب هرات یا مراغه و مكاتب دیگر بعد از مغول را داشته ببینیم. در ابتدای حمله مغولان به ایران، هنر نقاشی به واسطه ی قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد. ولی بعد از چند سال سران مغول به فكر ترویج هنر افتادند و برای عملی ساختن این منظور عده یی نقاش چینی را از راه مغولستان به ایران آوردند و كوشیدند تا نقاشی چینی را در ایران رایج سازند و هنرمندان ایرانی، اگرچه تحت تاثیر این مساله قرار گرفتند، اما برخلاف نقاشان چینی هرگز طبیعت را به عنوان نهایتی از احساسات و عواطف و به گونه یی مجرد و انتراعی مورد توجه قرار ندادند و بیشتر به انسان و تفكراتی در حالات انسانی پرداختند و به همین جهت است كه كمتر مینیاتور ایرانی را بی صورت و هیات انسانی می توان یافت. از سوی دیگر مینیاتور سازان ایرانی، هرگز پیوندهای خود را با شعر، فرهنگ و شیوه های تفكر بومی نبریده و افسانه ها، اساطیر، قهرمانان ملی، سنن و شیوه های زندگی ایرانی همواره نمودی آشكار در آثار آنان داشته و این وابستگی به زندگی و اعتقادات ملی تا جایی قوی است كه به مینیاتور ایرانی، علیرغم پیوندها و نقاط مشترك فراوانش با سایر مكاتب آسیایی ( از جمله شیوه های نقاشی هندی، چینی و ژاپنی ) وجهه ی خاصی می دهد و باعث تمایزش از هنر سایر ملت ها و ممالك می شود و این وضعیت تا دوران ایلخانیان و تیموریان ادامه داشت و به قدری مورد توجه بود كه یكی از شاهزادگان تیموری به نام ؛ بایسنفرمیرزا ؛ كه خطاطی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات به عهده گرفت. در آن زمان، شهر هرات مركز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است كه فقط در یك اموزشكده ی نقاشی، شصت استاد یه تعلیم هنرجویان و انجام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادكاران مكتب هرات ؛ كمال الدین بهزاد ؛ است كه كتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامه ی تیموری دارد و به جرات می توان آثار وی را از لحاظ حالت چهره ها، حركت قلم، انتخاب موضوع . نمایش دادن وقایع سرآمد تمام مینیاتور هایی دانست كه قبل یا بعد از او در ایران ساخته شده است. رویهمرفته آثار مینیاتور ایران در مكتب هرات، به علت سابقه ی ممتد و آزادی عمل قابل توجهی كه بعد از مكتب بغداد برای هنرمندان به وجود آمد، تا حدی پیشرفت نمود كه دوره هنرنقاشی و مینیاتور سازی ایران، بعد از دوره ی هرات، با همان شرایط تكمیل یافته ی خود به عصر صفویان منتقل شد و بعد از آنكه تبریز به عنوان پایتخت انتخاب گردید، استاد كمال الدین بهزاد به آنجا دعوت و عهده دار سمت ریاست كتابخانه ی سلطنتی شد و همواره با استادكاران بزرگ این دوره نظیر، آقا میرك، سلطان محمد، حسین پاكوب و عده یی دیگر كوشید تا این هنر را تعالی و تكامل بخشد. سبك و مكتب نقاشی دوره صفویه را در یك تقسیم بندی كلی می توان در دو بخش كاملا جدا از هم مورد بررسی قرار داد. ۱) مكتب تبریز كه تا وقتی پایتخت به قزوین منتقل شد به همان شیوه یی كه ذكر آن گذشت تداوم داشت. مینیاتورهای این دوره، همه در یك نوع و از لحاظ ظرافت كاری و حركت قلم و طرح و رنگ دنباله ی مكتب هرات است و فقط مختصری با آن تفاوت دارد. ۲) مكتب اصفهان كه بعد از انتقال پایتخت به اصفهان شكل گرفت و طی آن سبك و شیوه ی كار دچار دگرگونی هایی كاملا چشمگیر شد كه نمونه ی بارز و مشخص آن نقوش تزئینی مساجد اصفهان، كاخ چهل ستون و عمارت عالی قاپو است.معروفترین نقاش این دوره، رضا عباسی است كه در زمان شاه عباس دوم صفوی در اصفهان می زیست. شاه عباس چون نقاش بود و هم اینك نیز نمونه هایی از آثار هنری او در موزه ی گلستان موجود است توجه خاصی به گسترش هنر نقاشی داشت و به دلیل و تشویقی كه از هنرمندان به عمل می آورد مینیاتور سازی در دوره ی او از جهت توسعه و قدرت، مهارت و سرعت كار نقاشان ترقی فوق العاده یی كرد و هنرمندان توانستند در حدی وسیع تر از مكتب های هرات، تبریز و قزوین با هنر چینی و تاثیر پذیری از آن فاصله بگیرند و اصالت ایرانی به آثار شان بدهند و با ساده كردن نقوش و سرعت عمل بیشتر، نقاشی را از روی صفحه ی كاغذ به صورتی دیواری درآورند. اما ذكر این نكته نیز ضروری است كه آثار این دوره به هیچ وجه قابل مقایسه با مكتب هرات نیست و از نظر ظرافت ضعیف تر از مكتب هرات است و فقط در آن نقوش تزئینی و گردش های اسلیمی و ختایی و انواع ساقه ها و گلبرگ ها بسیار متنوع شده و اشكال آن كه قبلا از چند نوع گل و برگ و اسلیمی ریز تجاوز نمی كرد، به بیش از پنجاه نوع اسلیمی و گل ابتكاری بالغ گردیده است. موضوعی كه از اواخر دوره ی صفویه و بعد از آن در سبك نقاشی ایران خودنمایی كرد نفوذ سایه روشن است كه البته از روش نقاشی اروپائی اقتباس شده و در دوره ی زندیه ادامه یافته و باعث به وجود آمدن سبك شیراز شده است. سبك و شیوه ی آثار هنری دوره ی زندیه به استثنای نقوش شاخه ها و گل و برگ كه اختصاص به آن دوره دارد، در قسمت صورت سازی و سایه روشن ها و طراحی تصاویر و مناظر تفاوت چندانی با شیوه های دیگر رایج در ایران ندارد. البته از اواخر دوره ی صفویه نقاشی هایی دردست است كه نشان می دهد شیوه ی نقاشی به طریقه ی سایه روشن دار، در اواخر این دوره شروع به خود نمایی كرده است. مكتب نقاشی قاجار كه از زمان فتحعلی شاه قاجار رونق و رواج یافته تا حدودی متاثر از سبك شیراز و دارای پرسپكتیو است و به طور مساوی از نقاشی های ایرانی و اروپایی مایه گرفته است و در اواخر دوره، به تدریج نفوذ سبك اروپایی در نقاشی ایران به قدری زیاد شده كه هنرمندان با استفاده از گراورهای رنگی و كپیه ی آثار نقاشی اساتید دوره ی، رنسانس به كلی اصالت ایرانی خود را از دست داده وتابع سبك سیاق نقاشی كلاسیك اروپا شده اند و این نفوذ هنر غرب در هنر ایران تا جایی بود كه صنیع الملك نیز نتوانست از آن بر حذر بماند. به طور مثال تصاویری كه این استاد از رجال و بزرگان زمان خود با آبرنگ ترسیم كرده،با وجودی كه اصالت ایرانی خود راحفظ نموده،اما بسیار نزدیك به شیوه های نقاشی كلاسیك می باشد. آثار معروف، محمودخان ملك الشعرای صبا نیز مربوط به همین زمان است این استاد پیشرفت هنر اروپا را در نظر داشته و تابلوی معروف ؛ كاتب ؛ او نشان میدهد كه بیشتر آثارش سفارشی بوده است در حالیكه تابلوی ؛ مطالعه ؛ ی او بر خلاف شرایط محیط به میل خودش ترسیم شده و احتمالا مورد استقبال مردم نیز قرار نگرفته. كمال الملك نیز هنگامی كه جهت مطالعه به ایتالیا و فرانسه سفر كرده بود، به دلیل اینكه نمی توانست یا نمی خواست پذیرای سبك نقاشی امپرسیونیسم باشد به كپیه برداری از آثار استادكاران عصر رنسانس پرداخت و به همین جهت دربازگشت به ایران و تاسیس مدرسه ی صنایع مستظرفه ( كمال الملك ) درآخرین سال های حكومت قاجاریه، به تعلیم شیوه های نقاشی عصر رنسانس پرداخت و به این ترتیب، بعد از گذشت چند سال،شیوه های نقاشان عصر قاجاریه از بین رفت و بقایای هنرمندان آزاد به كپیه برداری، گراورو استفاده از باسمه های چاپ شده اروپا پرداختند و با تهیه ی آثاری از شاهنامه فردوسی و شمایل های مذهبی به كار خود ادامه دادند . بعد از سقوط قاجاریه، نقاشی ایران دو شكل كاملا جدا از هم پیدا كرد و هنرمندان در دو دسته ی مستقل به ادامه كار هنری خود پرداختند: ▪ گروه اول شاگردان كمال الملك بودند نظیر: حسنعلی وزیری، ابوالحسن صدیقی،محمد علی حیدریان،حسن شیخ و… كه همگی به شیوه ی خود استاد و اقتباس از طبیعت كار می كردندو دسته دوم را افرادی نظیر محمد ابراهیم نقاش باشی،آقا امامی ،هادی تجویدی،عل درودی،حسین بهزاد،حاج مصورالملكی، محمد علی تذهیب،میرزا احمد نقاش، محمد مدبر و… تشكیل می دادند كه با استفاده از تكنیك های مختلف و به وسیله ی استفاده از رنگ روغن یا آبرنگ، مینیاتورهای ریز یا تابلوهای بزرگ نقاشی میكردند و موضوعات تابلوهای آنان را نیز بیشتر مسایل و موضوعات ملی تشكیل میداد. در همین سال ها، علاوه بر مدرسه ی صنایع مستظرفه ی سابق، هنرستان هنرهای ملی نیز تاسیس شد و عده یی از هنرمندان قدیمی به تهران آمدند و مؤسسه ی صنایع قدیمه را تاسیس كردند. این سازمان هنری، بعد از چند سال كه زیر نظر وزارت پیشه و هنر سابق اداره می شد به نام های هنرستان عالی هنرهای باستانی و هنرستان عالی هنرهای نوین به كار خود ادامه داد. تا اینكه در سال ۱۳۳۹ كلیه ی موسسات هنری كه زیر نظر ادارات مختلف به كار اشتغال داشتند در سازمان واحدی متشكل شدند و به این ترتیب اداره ی كل هنرهای زیبای كشور تاسیس شد و چند سال بعد به صورت وزارت فرهنگ و هنر ( سابق ) درآمد. ▪ از میان استادان حاضر، افرادی نظیر: علی كریمی- محمود فرشچیان، محمد تجویدی- علی مطیع، محمدعلی زاویه، نصرت اله یوسفی، عبدالله باقری و… كه اكثرا نیز جزو آموزش دیدگان مدرسه ی صنایع قدیمه هستند و نزد كمال الملك، هادی تجویدی، احمد امامی یا علی درودی آموزش دیده اند، هنوز تلاشی صمیمانه در جهت حفظ و نگهداشت این هنر ارزنده دارند و هر یك شاگردان متعددی تربیت كرده اند كه در حد خود در حكم حیثیتی والا برای مینیاتور سازی ایران هستند و در پایان لازم به تذكر است كه هم اینك نبض مینیاتورسازی ایران در اصفهان می تپد و هنرمندان برجسته ی این رشته مهارت و كارآیی خود را در رابطه با ارزش های منبعث از انقلاب اسلامی صرف تجسم بخشیدن به نما دهایی روشن و صریح از اسلام، انقلاب، زندگی مردم، سنت های سالم و ادبیات انسانی این مرزوبوم می كنند و ظرافت، وسعت طرح، گوناگونی نقش و تنوع رنگی كه در كارهای آنان به چشم می خورد بیشتر از آنجا ناشی می شود كه هر كدامشان به سهم خود، پیوسته در فكر اعتلای هنر ارزشمندشان هستند. زیر بنای مینیاتور طراحی است و قدرت قلم طراح در انتقال مفاهیم ذهنی بر روی كاغذ می تواند نقش موثری دربافت اثر و ارزش های آن داشته باشد. طرح های مینیاتور ایران، با بهره گرفتن از واقعیات و به مدد اندیشه ی هنرمندان، پیوسته در جهت تكامل گسترش یافته و غنای این هنر بیشتر از هر چیز حاصل جستجو و تلاش هنرمندان در زمینه ی دستیابی به فضای تازه تر است. سیاه قلم یكی از انواع مینیاتور است. ویژگی این نوع مینیاتور، در مقایسه با دیگر انواع نگاره ها كه تنوع بیشتری دارند، سادگی و استفاده از رنگ كمتر است و این خصوصیت در مینیاتور سفید قلم نیز به چشم می خورد. در گونه ی دیگری از مینیاتورهای ساده كه به سیاه قلم رنگی موسوم است، قسمت هایی از طرح با رنگ های متنوع آراسته می شود. رنگ های روحی كه معمولا نقوش ظریف و نازك كاری های مینیاتور با آن ساخته و پرداخته می شود بازگو كننده ی احساسات رقیق و انسانی هنرمند بوده و از آن بیشتر برای تجسم بخشیدن به حالات درونی و بیان احساس هایی كه ریشه در پاكی سرشت انسان دارد استفاده می شود. گونه ی دیگر رنگ هایی كه در ساخت مینیاتور مورد استفاده قرار می گیرد رنگ های جسمی است. این نوع رنگ كه از غلظت و ثبات بیشتری برخوردار است برای ساخت تابلوهای پركار مصرف می شود و بازگوكننده ی آن دسته از خصوصیات و حالاتی است كه در تضاد با احساسات لطیف و انسانی می باشد. نقوش تمثیلی پرندگان و حیوانات گوناگون به همراه طرح های شاخه و گل و برگ و خطوط اسلیمی و ختایی، بخش مهمی از مینیاتور را تشكیل می دهد كه تذهیب تشعیر نام دارد و معمولا اطراف و كناره ی نگاره ها با آن تزئین می شود. در بسیاری موارد تشعیر و تذهیب مراحل نهایی ساخت یك اثر مینیاتوری است و با انجام آن كار تهیه ی نگاره نیز به پایان میرسد. |
منابع و مآخذ مورد استناد ۱- فیلم ؛ مینیاتور ؛ كارگردان حمید سهیلی – نویسنده : م.حسن بیگی- تهیه شده در سیمای جمهوری اسلامی ایران ۲- هنر نقاشی ایران- نوشته م.كیانمهر مجله تلاش- شماره ۶۱ – شهریور ماه ۱۳۵۵ ۳- تذهیب، هنری كه با اسلام رشد كرد نوشته ی . زرمی پور- مجله دستاورد- شماره ی هفتم- خرداد ماه ۱۳۵۷ ۴- استاد علی كریمی- نابغه یی از دودمان خط و نقش- گفتگو با استاد كریمی- مجله دستاورد- شماره ی سوم بهمن ماه ۱۳۵۶ |