پاسخ به:مجله هنر / نقاشی
پنج شنبه 19 خرداد 1390 1:06 PM
مهرداد محب علی
|
تركیب و همجواری آزادانه صداها، كلمات، نقش ها و رنگ ها در پس زمینه ای از جنس روزنامه حاصل اندیشه ای پویاست كه برای مرئی شدن به دنبال بهانه می گردد. در نگاه اول با ساختاری دیالكتیكی مواجه می شوی، چیزی به شدت سهل و ممتنع كه ورود به آن بر حسب سابقه فكری و معرفت هنری مخاطب، معانی مختلفی را ممكن است رقم بزند. حتی هنگامی كه قادر به ارتباط با حال و هوای آثارش نیستی، جاذبه های بصری و نقاط مغناطیسی غیرقابل اجتناب در گوشه و كنار سطح تابلو، نوعی حس سمپاتیك و مبهم را در جانت به جا می گذارند تا بعد از یكی دو قدم كه از مقابل اثر عبور كردی، دوباره برگردی و دوباره باید تا در مكالمه ای خاموش و مبهم دل به دیدنی دوباره بسپاری. ایستادن در مقابل یكی از آثار او، مانند حضور در كنار آشنایی ناآشناست كه به دلایلی نامعلوم به او دل سپرده ای .... نوعی دیدار كه لبریز از ابهام و ایهام، فاصله و نزدیكی، جذبه و اشتیاق است. و مگر چنین دیداری همواره میسر است؟ و آدم ها در طول زندگی چندبار با تپش و ضربان جذبه ای نامعلوم و كششی مقاومت ناپذیر به سوی چیزی یا معنایی این چنین كشانده می شوند؟ اگر تجربه چنین جذبه ای در روابط میان آدم ها، گاه به جدایی و گاه به سردی می گراید، اما خیالتان راحت باشد كه اثر دست ساخته مهرداد محب علی وفادارانه و همیشه در مقابل تان قرار دارد، و هر بار جذبه حضور ناآشنا اما سخت آشنایش را ارزانی تان می كند. با این كه می توان او را نقاشی معناگرا به حساب آورد، اما وفاداری او به فرم و رعایت جذابیت های بصری در آثارش را نیز نمی توان دست كم گرفت. مهرداد محب علی در گرداگرد سرش یا احتمالاً بر شانه چپ اش (جایی كه به قلبش نزدیكتر است) یك فرشته الهام دارد. فرشته ای كه مهرداد مجال پرواز و دور شدن را به او نمی دهد، چرا كه به خوبی آموخته است كه فرشته الهام تنها زمانی بر شانه اش می نشیند كه او فضیلت شاق و شورانگیز كار را بر جسم و روان خود هموار كرده باشد. آثار مهرداد محب علی حاصل فضیلت های كوچكی هستند كه او سختكوشانه در عبور از زمان كوارتزی و با شیوه مدرن «دات كام» به چنگ آورده است. محب علی در آثار اخیرش سطح روزنامه را به مثابه «پس زمینه» به كار گرفته است. ریشه این تفكر به ریشه های تفكر مدرن در نقاشی برمی گردد، به دورانی كه بالاخره پس از چند قرن «اتمسفر» و «فضای طبیعی» اعتبار تاریخی اش را به مثابهBack ground از دست داد. به عبارت بهتر، تغییر كاربری «پس زمینه» از «اتمسفر طبیعی» به سطح انتزاعی، از جمله وجوه قاطعانه انشقاق میان نگرش مدرن درنقاشی با نگرش سنتی و ماقبل مدرن است. در نقاشی مدرن،«پس زمینه» بدل به سطحی انتزاعی یا Texture عمل آوری شده بنابر حساسیت و منطق دلخواه و كاملاً ذهنی هنرمند شده است. از چنین دیدگاهی، بی تردید مهرداد محب علی در صف هنرمندان نواندیش قرار می گیرد. استفاده از روزنامه به عنوان پس زمینه، آثار اخیر او را در ساحت متفاوتی قرار می دهد كه از باورهای مألوف نقاشانه عبور كرده و به نوعی سپهر رسانه ای و جهان لبریز از خبر، كلمه و data نزدیك می سازد. بودن در چنین پایگاهی موجب گردیده تا محب علی مضامین رایج در نقاشی را برای خود محدود دانسته و دایره مضامین اش را گاه تا سرحد نوعی گرافیك آرتیستیك نیز گسترده سازد. استمرار چنین دیدگاهی، می تواند در نهایت آثار او را به عنوان منابعی غنی برای تغذیه طراحان گرافیكی قرار دهد كه شیوه های «گرافیك مؤلف» و پردازش های هنرمندانه را جست وجو می كنند. جالب است كه حركت پاندولی دست و ذهن محب علی میان نوعی نقاشی شاعرانه و گرافیك هنرمندانه (و نه سفارشی)، او را در ردیف ایلوستراتورها (تصویرگران) قرار نمی دهد چرا كه بی تردید محب علی یك نقاش است. نقاشی كه انبار ذهنی اش بسیاری از رازها، نشانه ها و موتیف ها را در خود جا می دهد. این مسافر مشتاق راههای نرفته، البته هنوز بر سر هر پیچی و در عبور از هر خمی دچار حیرتی نگفتنی می شود؛ حیرتی نگفتنی، رازی سر به مهر، نشانی رازآلود كه هیچ مفری برای بیان نمی شناسد، جز نقاشی! اما نقاش در آخرین آثارش به گزینش كلمات در رود جاری روزنامه ها دست می زند و همچون غریقی در رودی بی رحم هر بار كه سرش را بیرون می آورد، بریده بریده واژه ای از حلقوم اش بیرون می زند و در نظمی اتفاقی تبدیل به كلمه یا جمله هایی غیر منتظره، چند پهلو و كنایی می شود. سهم پدیده ای نوظهور همچون دنیای انفورماتیك و مبادله اطلاعات در زیبایی شناسی یك اثر نقاشی، آثار مهرداد محب علی را به شدت جهانشمول و انسان محور ساخته و فراتر از محدوده ها و مرزهای قراردادی، در جایگاهی بین المللی قرار می دهد. بررسی آثار این هنرمند از آنجا اهمیت بیشتری می یابد كه علی رغم همه نكات یاد شده، اما عنصر «اتفاق» و حركت سیال ذهن نیز به طرز شهودی در لایه لایه آثارش موج می زند، به طوری كه می توان در یك محدوده مستطیلی شكل، چیزی از جنس واقعیات نحیف روزانه، اعماق تاریك ضمیر، بكارت یك خیال خام كه هنوز در حال جوانه زدن است و... و مهارت یك نقاش را دید كه در عصر رواج بی رویه تصویر و تكثیر بی شناسنامه «ایماژ» در مجاری بی صاحب اینترنت، شأن تصویر و ارج تخیل و حریم فن و آداب نقاشی را وفادارانه مراعات می كند. |
روزنامه ایران |