0

حركت در جوهر(1)

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

حركت در جوهر(1)
یک شنبه 1 خرداد 1390  8:01 PM

حركت در جوهر(1)
شامل: مقدمه، شبهه منكرین حركت در جوهر، حل شبهه، دلایل وجود حركت در جوهر.
مقدمه
فلاسفه پیشین اعم از مشائى و اشراقى حركت را ویژه اعراض مى‏دانسته‏اند و نه تنها حركت در جوهر را اثبات نمى‏كرده‏اند بلكه آن را امرى محال مى‏پنداشته‏اند از فلاسفه یونان باستان هم كسى را نیافته‏ایم كه صریحا حركت در جوهر را مطرح و آن را اثبات كرده باشد تنها از هراكلیتوس سخنانى نقل شده كه قابل تطبیق بر حركت جوهریه است و حد اكثر به كسانى از فلاسفه و متكلمین اسلامى و غیر اسلامى كه قائل به آفرینش مستمر و نو به نو بوده‏اند نیز مى‏توان گرایش به حركت جوهریه را نسبت داد اما كسى كه صریحا این مسئله را عنوان كرد و بر خلاف فیلسوفان بنام جهان شجاعانه بر اثبات آن پاى فشرد فیلسوف عظیم اسلامى صدر المتالهین شیرازى بود .
ما در اینجا نخست به بیان شبهه منكرین حركت در جوهر و حل آن مى‏پردازیم سپس نظریه صدر المتالهین و دلایلى را كه وى براى اثبات آن اقامه كرده است بیان مى‏كنیم.
شبهه منكرین حركت در جوهر
سخنان كسانى كه حركت در جوهر را محال مى‏پنداشته‏اند بر این محور دور مى‏زند كه یكى از لوازم بلكه مقومات هر حركتى وجود متحرك و به اصطلاح موضوع حركت است چنانكه وقتى مى‏گوییم كره زمین به دور خودش و به دور خورشید مى‏چرخد یا سیب از سبزى به زردى و سرخى تحول مى‏یابد یا نهال درخت و نوزاد حیوان و انسان رشد و نمو مى‏كند در همه این موارد ذات ثابتى داریم كه صفات و حالات آن تدریجا دگرگون مى‏شود اما اگر بگوییم خود ذات هم ثباتى ندارد و همانگونه كه صفات و اعراض آن دگرگون مى‏شوند جوهر آن هم تحول مى‏یابد این دگرگونى را به چه چیزى نسبت بدهیم و به دیگر سخن حركت در جوهر حركتى بى متحرك و صفتى بى موصوف خواهد بود و چنین چیزى معقول نیست
حل شبهه
خاستگاه این شبهه نارسایى تحلیلى است كه در باره حركت انجام داده‏اند و در نتیجه بعضى مانند شیخ اشراق آگاهانه و بعضى دیگر ناخود آگاه آن را از اعراض خارجیه بشمار آورده‏اند و از این روى براى آن موضوع و موصوف عینى مستقلى را لازم دانسته‏اند كه در جریان حركت باقى و ثابت باشد و حركت و دگرگونى بعنوان عرض و صفتى به آن نسبت داده شود .
اما همچنانكه قبلا روشن شد حركت همان سیلان وجود جوهر و عرض است نه عرضى در كنار سایر اعراض و به دیگر سخن مفهوم حركت از قبیل مفاهیم ماهوى نیست بلكه از قبیل معقولات ثانیه فلسفى است و بعبارت سوم حركت از عوارض تحلیلیه وجود است نه از اعراض خارجیه موجودات و چنین مفهومى نیاز به موضوع به معنایى كه براى اعراض اثبات مى‏شود ندارد و تنها مى‏توان منشا انتزاع آن را كه همان وجود سیال جوهرى یا عرضى است موضوع آن بشمار آورد به معنایى كه موضوع به عوارض تحلیلیه نسبت داده مى‏شود یعنى موضوعى كه وجود خارجى آن عین عارض است و انفكاك بین آنها جز در ظرف تحلیل ذهن محال است .
بنا بر این هنگامى كه مى‏گوییم جوهرى دگرگون مى‏شود مانند آن است كه بگوئیم رنگ سیب و نه خود سیب تغییر مى‏یابد و روشن است كه در جریان تحول رنگ رنگ ثابتى وجود ندارد كه تحول به آن نسبت داده شود و حتى موضوع مستقلى كه به حركات عرضى نسبت داده مى‏شود به لحاظ عرض بودن است نه به لحاظ حركت بودن و از این روى اگر اعراض مورد حركت‏ساكن هم باشند نیازمند به موضوع خواهند بود چنانكه رنگ سیب خواه ثابت باشد و خواه در حال تغییر نیازمند به خود سیب مى‏باشد .
حاصل آنكه حركت و ثبات دو وصف تحلیلى براى وجود سیال و ثابت هستند و چنین اوصافى نیاز به موصوف عینى مستقل از وصف ندارند و همچنانكه وصف ثبات عرضى نیست كه در خارج عارض موجودى شود به گونه‏اى كه صرف نظر از عروض آن متصف به عدم ثبات باشد وصف حركت هم عرضى خارجى نیست كه بر وجود خاصى عارض شود به گونه‏اى كه صرف نظر از عروض آن متصف به ثبات و عدم حركت باشد و به تعبیر اصطلاحى عوارض تحلیلیه نیازى به موضوع مستقلى ندارند بلكه وجود آنها عین وجود معروضشان مى‏باشد .
شایسته است در اینجا به نكته ظریفى اشاره كنیم كه بنا بر اصالت وجود باید حركت را بعنوان عارض تحلیلى به وجود نسبت داد و نسبت دادن آن به ماهیت جوهر یا عرض نسبتى بالعرض مى‏باشد
دلایل وجود حركت در جوهر
مرحوم صدر المتالهین براى اثبات حركت جوهریه به سه صورت استدلال كرده است:
1 نخستین دلیل وى بر حركت جوهریه از دو مقدمه تشكیل مى‏شود یكى آنكه تحولات عرضى معلول طبیعت جوهرى آنها است و مقدمه دوم آنكه علت طبیعى حركت باید متحرك باشد نتیجه آنكه جوهرى كه علت براى حركات عرضى بشمار مى‏رود باید متحرك باشد .
اما مقدمه اول همان اصل معروفى است كه در مقاله قبلى به آن اشاره شد یعنى فاعل قریب و بى‏واسطه همه حركات طبیعت است و هیچ حركتى را مستقیما نمى‏توان به فاعل مجرد نسبت داد .
و اما مقدمه دوم به این صورت قابل توضیح و تبیین است كه اگر علت قریب و بى‏واسطه معلول امر ثابتى باشد نتیجه آن هم امر ثابتى خواهد بود و براى تقریب به ذهن مى‏توان از این مثال بهره گرفت كه اگر چراغى در مكانى ثابت باشد نورى كه از آن مى‏تابد تا شعاع خاصى را روشن مى‏كند اما اگر چراغ حركت كند روشنایى آن هم تدریجا گسترش مى‏یابد و به پیش مى‏رود پس جریان اعراض متحرك كه در گستره زمان پیش مى‏روند نشانه این است كه علت آنها همراه خود آنها جریان دارد .
ممكن است‏سؤال شود كه اگر طبیعت جوهرى ذاتا متحرك است پس چرا گاهى معلولات آن كه همان اعراض باشند ساكن و بى‏تحرك هستند و چرا نمى‏توان سكون اعراض را دلیل بر سكون طبیعت جوهرى دانست .
از این سؤال به این صورت مى‏توان پاسخ داد كه طبیعت جوهرى علت تامه حركت نیست بلكه تاثیر آن منوط به شرایط خاصى است كه با فراهم آمدن آنها حركات عرضى هم تحقق مى‏یابد و حركت فعلى است كه نیازمند به فاعل طبیعى مى‏باشد هر چند فاعل آن علت تامه براى انجام آن نباشد بر خلاف سكون كه امرى عدمى عدم ملكه حركت است و نمى‏توان آن را فعلى نیازمند به فاعل بحساب آورد .
از سوى دیگر ممكن است‏سؤال شود كه قائلین به حركت جوهریه هم ناچارند حركت در جوهر را به فاعل مجردى نسبت دهند كه ثابت و غیر قابل تغیر و حركت است پس چرا استناد حركات عرضى را به جوهر ثابت صحیح نمى‏دانند .
پاسخ این است كه حركت جوهریه عین وجود جوهر است و تنها نیازمند به فاعل الهى و هستى‏بخش مى‏باشد و ایجاد جوهر عینا همان ایجاد حركت جوهرى است ولى ایجاد جوهر عین ایجاد اعراض و حركات عرضى نیست و به همین جهت است كه به طبیعت جوهرى نسبت داده مى‏شود و فعلى براى آن بشمار مى‏رود و چنین فعلى است كه احتیاج به فاعل طبیعى دارد و تغیر آن نشانه تغیر فاعل مى‏باشد .
اما در باره این دلیل اشكال دقیق دیگرى را مى‏توان مطرح كرد كه پاسخ به آن به آسانى پاسخ به دو اشكال قبلى نیست و آن این است كه حركت همچنانكه خود صدر المتالهین تبیین فرموده است مابازاء عینى مستقلى از منشا انتزاعش یعنى وجود سیال جوهرى یا عرضى ندارد پس حركت چه در جوهر فرض شود و چه در عرض عین وجود آن خواهد بود و علت آن هم همان علت وجود جوهر یا عرض مى‏باشد بنا بر این چه مانعى دارد كه وجود سیال عرض را مستقیما به فاعل الهى و ماوراء طبیعى نسبت دهیم و نقش جوهر را در تحقق آن نظیر نقش ماده براى تحقق صورت بحساب آوریم نه بعنوان علت فاعلى و اگر چنین فرضى صحیح باشد دیگر از راه فاعلیت جوهر براى اعراض و حركات آنها نمى‏توان براى اثبات حركت در جوهر استدلال كرد و در واقع بازگشت این اشكال به تردید در مقدمه اول است ولى به هر حال این دلیل دست كم بعنوان یك بیان جدلى براى كسانى كه فاعلیت طبیعت جوهرى را براى اعراض و حركات آنها پذیرفته‏اند نافع خواهد بود .
2 دلیل دوم نیز از دو مقدمه تشكیل مى‏شود یكى آنكه اعراض وجود مستقلى از موضوعاتشان ندارند بلكه در واقع از شؤون وجود جوهر مى‏باشند و مقدمه دوم آنكه هر گونه تغیرى كه در شؤون یك موجودى روى دهد تغیرى براى خود آن و نشانه‏اى از تغیر درونى و ذاتى آن بشمار مى‏رود نتیجه آنكه حركات عرضى نشانه‏هایى از تغیر وجود جوهرى است .
صدر المتالهین در توضیح این دلیل مى‏گوید هر موجود جسمانى وجود واحدى دارد كه خود بخود متشخص و متعین است و اعراض هر موجودى نمودها یا پرتوهایى از وجود آن هستند كه مى‏توان آنها را علامات تشخص آن بشمار آورد و نه علت تشخص آن بنا بر این دگرگونى این علامات نشانه دگرگونى صاحب علامت مى‏باشد پس حركت اعراض نشانه‏اى از حركت وجود جوهرى خواهد بود .
در این دلیل چنانكه ملاحظه مى‏شود بر معلول بودن حركات عرضى نسبت به طبیعت جوهرى تكیه نشده بلكه اعراض بعنوان نمودها و شؤون وجود جوهر معرفى شده‏اند و این مطلب در مورد كمیتهاى متصل قابل قبول است زیرا ابعاد و امتدادات موجود جسمانى چیزى جز چهره‏هایى از آن نمى‏باشد و مى‏توان آن را در مورد كیفیتهاى مخصوص به كمیات مانند اشكال هندسى نیز جارى دانست اما مقولات نسبى چنانكه بارها گفته شده مفاهیم انتزاعى است و تنها منشا انتزاع بعضى از آنها مانند زمان و مكان را مى‏توان از شؤون وجود جوهر بشمار آورد كه بازگشت آنها هم به كمیات متصل است و اما كیفیاتى از قبیل كیفیات نفسانى كه بمعناى دقیق كلمه اعراض خارجیه مى‏باشند هر چند به یك معنى نمودها و جلوه‏هایى از نفس بشمار مى‏روند ولى وجود آنها عین وجود نفس نیست بلكه نوعى اتحاد و نه وحدت میان آنها با نفس برقرار است و از این روى جریان این دلیل در چنین اعراضى دشوار است .
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد2

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها