0

ارزشیابى قضایاى اخلاقى و حقوقى

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

ارزشیابى قضایاى اخلاقى و حقوقى
یک شنبه 1 خرداد 1390  7:26 PM

ارزشیابى قضایاى اخلاقى و حقوقى
شامل: ویژگى شناختهاى اخلاقى و حقوقى، ملاك صدق و كذب در قضایاى ارزشى، بررسى معروفترین نظریات تحقیق در مسئله، حل یك شبهه، نسبیت در اخلاق و حقوق، فرق بین قضایاى اخلاقى و حقوقى.
ویژگى شناختهاى اخلاقى و حقوقى
شناختهاى اخلاقى و حقوقى كه گاهى به نام معرفتهاى ارزشى نامیده مى‏شوند داراى ویژگیهایى هستند كه مى‏توان آنها را به دو دسته كلى تقسیم كرد یك دسته ویژگیهاى مربوط به مفاهیم تصورى خاصى است كه عبارات اخلاقى و حقوقى از آنها تشكیل مى‏یابند و دسته دیگر مربوط به شكل و هیئت عبارات ارزشى است‏یعنى معرفتهاى اخلاقى و حقوقى را به دو شكل مى‏توان بیان كرد یكى شكل انشائى و امر و نهى چنانكه در آیات قرآن كریم فراوان دیده مى‏شود و دیگرى شكل خبرى و به صورت قضیه منطقى كه داراى موضوع و محمول یا مقدم و تالى است چنانكه در موارد دیگرى در آیات و روایات بكار رفته است .
مى‏دانیم كه عبارت انشائى از قبیل قضایا و قابل صدق و كذب نیست و در باره آن نمى‏توان سؤال كرد كه آیا عبارت انشائى راست است‏یا دروغ و اگر چنین سؤالى بشود باید پاسخ داد كه نه این است و نه آن و فقط انشاء است بلى درباره امر و نهى مى‏توان گفت كه بالالتزام دلالت بر مطلوبیت متعلق امر براى امر كننده و مبغوضیت متعلق نهى براى نهى كننده دارد و به لحاظ همین دلالت التزامى مى‏توان صدق و كذبى براى آنها در نظر گرفت‏یعنى اگر متعلق امر واقعا مطلوب امر كننده و متعلق نهى واقعا مبغوض نهى كننده باشد عبارت انشائى به حسب این دلالت التزامى صادق و در غیر این صورت كاذب خواهد بود .
بعضى از اندیشمندان غربى پنداشته‏اند كه قوام قواعد اخلاقى و حقوقى به امر و نهى و الزام و تحذیر است و به عبارت دیگر ماهیت آنها ماهیت انشائى است و از این جهت‏شناختهاى اخلاقى و حقوقى را قابل صدق و كذب نمى‏دانند و طبعا معتقدند كه ملاكى هم براى صدق و كذب آنها نمى‏توان در نظر گرفت و معیارى هم براى باز شناسى حقیقت و خطاى آنها نمى‏توان ارائه داد .
ولى این پندارى نادرست است و بدون شك قواعد اخلاقى و حقوقى را در شكل قضایاى منطقى و عبارات اخبارى هم مى‏توان بیان كرد بدون اینكه متضمن معناى انشائى باشند و در واقع ریختن شناختهاى اخلاقى و حقوقى در قالب عبارات انشائى یا نوعى تفنن ذهنى است و یا براى تامین اهداف تربیتى خاصى انجام مى‏گیرد
ملاك صدق و كذب در قضایاى ارزشى
قضایاى اخلاقى و حقوقى به دو صورت بیان مى‏شود صورت اول براى حكایت از ثبوت قاعده خاصى در نظام ویژه‏اى است چنانكه گفته مى‏شود دروغ گفتن براى اصلاح ذات البین در اسلام جایز است‏یا بریدن دست دزد در اسلام واجب است و هنگامى كه فقیه یا حقوقدان مسلمانى بخواهد چنین احكامى را بیان كند نیازى به ذكر نظام اخلاقى یا حقوقى اسلام ندارد و از این روى معمولا قید در اسلام در كلام نمى‏آید .
ملاك صدق و كذب در چنین قضایایى مطابقت و عدم مطابقت آنها با مدارك و منابع اخلاقى و حقوقى است و راه شناختن آنها هم مراجعه به منابع مربوط به نظام معین است و مثلا راه شناختن قواعد اخلاقى و حقوقى اسلام مراجعه به كتاب و سنت مى‏باشد .
صورت دوم براى حكایت از ثبوت واقعى و نفس الامرى مفاد آنها است صرف نظر از اینكه در نظام ارزشى خاصى معتبر شمرده شده یا جامعه‏اى آن را پذیرفته باشد چنانكه درباره اصول كلى اخلاق و حقوق و از جمله حقوق فطرى گفته مى‏شود مانند این قضایاى اخلاقى دالت‏خوب است و به هیچ انسانى نباید ظلم كرد و مانند این قضایاى حقوقى هر انسانى حق حیات دارد و هیچ انسانى را به ناحق نباید كشت .
در اینجا است كه نظریات مختلفى داده شد و مخصوصا در فلسفه‏هاى اخلاق و حقوق غربى معركه آرائى بپا شده است
بررسى معروفترین نظریات
معروفترین نظریاتى كه در این باره اظهار شده بدین شرح است:
الف بعضى از فلاسفه اخلاق و حقوق غربى اساسا منكر چنین اصول كلى و ثابتى شده‏اند و مخصوصا پوزیتویستها بحث درباره این مسئله را لغو و بیهوده پنداشته‏اند و آنها را اندیشه‏هایى متافیزیكى و غیر علمى قلمداد كرده‏اند .
البته از طرفداران مكتب به اصطلاح تحققى كه چشمان خود را فقط به داده‏هاى حواس دوخته‏اند جز این نمى‏توان انتظارى داشت ولى درباره بعضى از اندیشمندان دیگر كه احیانا چنین سخنانى را ابراز كرده‏اند باید گفت منشا این پندار تحول ارزشهاى اخلاقى و حقوقى در جوامع مختلف و در زمانهاى متفاوت است كه موجب اعتقاد ایشان به نسبیت اخلاق و حقوق شده و اصول ثابت ارزشى را مورد تشكیك یا انكار قرار داده‏اند و با توضیحى كه درباره نسبیت اخلاق و حقوق خواهیم داد ریشه این پندار بر كنده مى‏شود .
ب بعضى دیگر از فلاسفه قضایاى ارزشى را از قبیل اعتباریات اجتماعى دانسته‏اند كه برخاسته از نیازهاى مردم و احساسات درونى آنها مى‏باشد و با تغییر آنها تحول مى‏پذیرد و از این روى آنها را از حوزه مباحث برهانى كه مبتنى بر مبادى یقینى و دائمى و ضرورى ست‏خارج دانسته‏اند بر این اساس ملاكى كه براى صدق و كذب این قضایا مى‏توان در نظر گرفت عبارت است از همان نیازها و رغبتهایى كه موجب اعتبار آنها شده است .
در برابر ایشان باید گفت‏شكى نیست كه همه شناختهاى عملى مربوط به رفتار اختیارى انسان است رفتارى كه از نوعى میل و رغبت درونى سرچشمه مى‏گیرد و به سوى هدف و غایت‏خاصى متوجه است و بر این اساس مفاهیم ویژه‏اى كه از سنخ مفاهیم ماهوى نیست‏شكل مى‏گیرد و قضایایى از آنها پدید مى‏آید ولى نقش شناختهاى عملى این است كه در مقام انتخاب و گزینش میلها و رغبتهاى متعارض راهى را نشان دهد كه به هدف اصلى و والاى انسانى منتهى گردد و او را به سوى سعادت و كمال مطلوب رهنمون سازد چنین راهى همواره با خواستهاى بسیارى از مردم كه در بند هواها و هوسهاى حیوانى و لذتهاى زودگذر مادى و دنیوى هستند وفق نمى‏دهد بلكه ایشان را به تعدیل خواستهاى غریزى و حیوانى و چشم‏پوشى از پاره‏اى از لذایذ مادى و دنیوى وادار مى‏كند .
بنا بر این اگر منظور از نیازها و رغبتهاى مردم مطلق نیازهاى شخصى و گروهى است كه همیشه مورد تعارض و تزاحم واقع مى‏شود و موجب فساد و تباهى جوامع مى‏گردد چنین چیزى مخالف با اهداف اساسى اخلاق و حقوق است و اگر منظور نیازهاى خاص و رغبتهاى والاى انسانى است كه در بسیارى از مردم خفته و غیر فعال و مغلوب هوسها و امیال حیوانى مى‏باشد منافاتى با ثبات و دوام و كلیت و ضرورت ندارد و موجب خروج اینگونه قضایا از حوزه شناختهاى برهانى نمى‏گردد چنانكه اعتبارى بودن مفاهیمى كه معمولا موضوعات اینگونه قضایا را تشكیل مى‏دهند و متضمن نوعى مجاز و استعاره هستند به معناى فقدان پایگاه عقلانى نیست.
ج نظریه سوم این است كه اصول اخلاق و حقوق از بدیهیات عقل عملى است و مانند بدیهیات عقل نظرى بر خاسته از فطرت عقل و بى‏نیاز از دلیل و برهان مى‏باشد و ملاك صدق و كذب آنها موافقت و مخالفت با وجدان انسانها است .
این نظریه كه ریشه در اندیشه‏هاى فلاسفه یونان باستان دارد و بسیارى از دیگر فلاسفه شرق و غرب هم آنرا پذیرفته‏اند و از جمله كانت بر آن تاكید كرده است از دیگر نظریات متین‏تر و به حقیقت نزدیكتر است ولى در عین حال قابل مناقشات ظریفى است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
1 ظاهر این نظریه تعدد عقل و انفكاك مدركات آنها از یكدیگر است كه قابل منع مى‏باشد .
2 اشكالى كه بر فطرى بودن مدركات عقل نظرى شد بر این نظریه هم وارد است .
3 اصول اخلاقى و حقوقى بدانگونه كه در این نظریه تصور شده بى‏نیاز از استدلال و غیر قابل تعلیل نیست و حتى كلى‏ترین آنها كه حس عدل و قبح ظلم است نیازمند به برهان مى‏باشد چنانكه اشاره خواهد شد
تحقیق در مسئله
براى روشن شدن حق در این مسئله چند مقدمه كوتاه را یادآور مى‏شویم و تفصیل آنها را به فلسفه اخلاق و حقوق وامى‏گذاریم:
1 قضایاى اخلاقى و حقوقى مربوط به رفتار اختیارى انسان‏اند رفتارهایى كه وسایلى براى رسیدن به اهداف مطلوب مى‏باشند و ارزشى بودن آنها به لحاظ همین مطلوبیت وسیله‏اى و مقدمى آنها است .
2 اهدافى كه انسانها براى تحقق بخشیدن به آنها تلاش مى‏كنند یا تامین نیازمندیهاى طبیعى و دنیوى و ارضاء غرایز حیوانى است‏یا تامین منافع و مصالح اجتماعى و جلو گیرى از فساد و هرج و مرج و یا رسیدن به سعادت ابدى و كمال معنوى و روحى اما هدفهاى طبیعى و حیوانى منشا ارزشى براى حركات مقدمى آنها نمى‏شوند و خود بخود ارتباط با اخلاق و حقوق پیدا نمى‏كنند اما تامین مصالح اجتماعى كه خواه ناخواه اصطكاك با منافع و لذتهاى فردى پیدا مى‏كند یكى از خاستگاههاى ارزش به شمار مى‏رود همچنین در نظر گرفتن سعادت ابدى كه مستلزم چشم‏پوشى از پاره‏اى خواستها و مطلوبهاى مادى و دنیوى است‏خاستگاه دیگرى براى ارزش مى‏باشد و بالاتر از همه این است كه انگیزه رفتار رسیدن به كمال حقیقى انسان باشد كه مصداق آن از نظر بینش اسلامى همان قرب خداى متعال است و بنا بر این مى‏توان گفت كه ارزش در همه موارد از صرف نظر كردن خواستى براى رسیدن به خواست بالاترى بر مى‏خیزد .
3 براى حقوق اهداف مختلفى بیان كرده‏اند كه كلى‏ترین و جامعترین آنها تامین مصالح اجتماعى است و به شاخه‏هاى گوناگونى منشعب مى‏شود از سوى دیگر براى اخلاق ایدآلهاى مختلفى ذكر كرده‏اند كه فوق همه آنها كمال نهائى در سایه قرب به خداى متعال است و هرگاه این هدف انگیزه رفتار انسان واقع شود خواه رفتار فردى باشد و خواه اجتماعى داراى ارزش اخلاقى خواهد شد بنا بر این رفتارهاى متعلق به حقوق هم مى‏تواند در زیر چتر اخلاق قرار بگیرد به شرط اینكه به انگیزه اخلاقى انجام پذیرد .
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد1

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها