0

سیر تفكر فلسفى در دو قرن اخیر

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

سیر تفكر فلسفى در دو قرن اخیر
یک شنبه 1 خرداد 1390  4:58 PM

سیر تفكر فلسفى در دو قرن اخیر
شامل: ایدآلیسم عینى، پوزیتویسم عقل گرایى و حس گرایى، اگزیستانسیالیسم، ماتریالیسم، دیالكتیك، پراگماتیسم مقایسه‏اى اجمالى .
ایدآلیسم عینى
بعد از رنسانس نظام فلسفى پایدارى در مغرب زمین به وجود نیامد بلكه همواره نظریات و مكاتب مختلف فلسفى در حال زایش و مرگ بوده و هستند تعدد و تنوع مكتبها و ایسمها از قرن نوزدهم رو به افزایش نهاد و در این نگاه گذرا مجال اشاره‏اى هم به همه آنها نیست و تنها به بعضى از آنها اشاره سریعى خواهیم كرد.
بعد از كانت از اواخر قرن هیجدهم تا اواسط قرن نوزدهم چند تن از فلاسفه آلمانى شهرت یافتند كه اندیشه‏هاى ایشان كمابیش از افكار كانت‏سرچشمه مى‏گرفت و مى‏كوشیدند كه نقطه ضعف فلسفه وى را با بهره‏گیرى از مایه‏هاى عرفانى جبران كنند و با اینكه اختلافاتى در میان نظریات ایشان وجود داشت در این جهت‏شریك بودند كه از یك دیدگاه شخصى شروع مى‏كردند و با بیانى شاعرانه به تبیین هستى و پیدایش كثرت از وحدت مى‏پرداختند و بنام فلاسفه رومانتیك موسوم شدند .
از جمله ایشان فیخته شاگرد بى‏واسطه كانت است كه سخت علاقمند به اراده آزاد بود و در بین نظریات كانت بر اصالت اخلاق و عقل عملى تاكید مى‏كرد وى مى‏گفت عقل نظرى نظام طبیعت را بسان یك نظام ضرورى مى‏نگرد ولى ما در خودمان آزادى و میل به فعالیت اختیارى را مى‏یابیم و وجدان ما نظامى را ترسیم مى‏كند كه باید براى تحقق بخشیدن به آن تلاش كنیم پس باید طبیعت را تابع من و نه امرى مستقل و بى‏ارتباط با آن تلقى نماییم.
همین گرایش به آزادى بود كه او و سایر رومانتیكها مانند شلینگ را به اصالت روح كه ویژگى آن را آزادى مى‏شمردند و نوعى آیدآلیسم سوق داد مكتبى كه به دست هگل سامان یافت و به صورت یك نظام فلسفى نسبتا منسجم در آمد و بنام ایدآلیسم عینى نامیده شد .
هگل كه معاصر شلینگ بود جهان را به عنوان افكار و اندیشه‏هایى براى روح مطلق تصور مى‏كرد كه میان آنها روابط منطقى حكمفرما است نه روابط على و معلولى به گونه‏اى كه دیگر فلاسفه قائل هستند .
به نظر وى سیر پیدایش ایده‏ها از وحدت به كثرت و از عام به خاص است در مرتبه نخست عامترین ایده‏ها یعنى ایده هستى قرار دارد كه مقابل آن یعنى ایده نیستى از درون آن پدید مى‏آید و سپس با آن تركیب شده به صورت ایده شدن در مى‏آید شدن كه جامع سنتز هستى تز و نیستى آنتى‏تز است به نوبه خود در موقعیت تز قرار مى‏گیرد و مقابل آن از درونش ظاهر مى‏شود و با تركیب شدن با آن سنتز جدیدى تحقق مى‏یابد و این جریان همچنان ادامه پیدا مى‏كند تا به خاصترین مفاهیم بینجامد .
هگل این سیر سه حدى تریاد را دیالكتیك مى‏نامید و آن را قانونى كلى براى پیدایش همه پدیده‏هاى ذهنى و عینى مى‏پنداشت.
پوزیتویسم
در اوائل قرن نوزدهم میلادى اگوست كنت فرانسوى كه پدر جامعه‏شناسى لقب یافته است‏یك مكتب تجربى افراطى را به نام پوزیتویسم (ل‏اثباتى تحصلى تحققى) بنیاد نهاد (
[1]) كه اساس آن را اكتفاء به داده‏هاى بى‏واسطه حواس تشكیل مى‏داد و از یك نظر نقطه مقابل ایدآلیسم بشمار مى‏رفت .
كنت‏حتى مفاهیم انتزاعى علوم را كه از مشاهده مستقیم به دست نمى‏آید متافیزیكى و غیر علمى مى‏شمرد و كار به جایى رسید كه اصولا قضایاى متافیزیكى الفاظى پوچ و بى‏معنى به حساب آمد .
اگوست كنت براى فكر بشر سه مرحله قائل شد (
[2]) : نخست مرحله الهى و دینى كه حوادث را به علل ماورائى نسبت مى‏دهد دوم مرحله فلسفى كه علت‏حوادث را در جوهر نامرئى و طبیعت اشیاء مى‏جوید و سوم مرحله علمى كه به جاى جستجو از چرایى پدیده‏ها به چگونگى پیدایش و روابط آنها با یكدیگر مى‏پردازد و این همان مرحله اثباتى و تحققى است.
شگفت‏آور این است كه وى سرانجام به ضرورت دین براى بشر اعتراف كرد ولى معبود آنرا انسانیت قرار داد و خودش عهده‏دار رسالت این آیین شد و مراسمى براى پرستش فردى و گروهى تعیین كرد .
آیین انسان پرستى كه نمونه كامل اومانیسم است در فرانسه و انگلستان و سوئد و آمریكاى شمالى و جنوبى پیروانى پیدا كرد كه رسما به آن گرویدند و معابدى براى پرستش انسان بنا نهادند ولى تاثیرات غیر مستقیمى در دیگران هم بجاى گذاشت كه در اینجا مجال ذكر آنها نیست.
عقل گرایى و حس گرایى
مكاتب فلسفى مغرب زمین به دو دسته كلى تقسیم مى‏شوند عقل‏گرایان و حس‏گرایان نمونه بارز دسته اول در قرن نوزدهم ایدآلیسم هگل بود كه حتى در انگلستان هم طرفدارانى پیدا كرد و نمونه بارز دسته دوم پوزیتویسم بود كه تا امروز هم رواج دارد و ویتگنشتاین و كارناپ و راسل از طرفداران این مكتب‏اند .
غالب فلاسفه الهى از عقل‏گرایان و غالب ملحدان از حس‏گرایان هستند و در میان موارد غیر غالب مى‏توان از مك‏تاگارت فیلسوف هگلى انگلیسى نام برد كه گرایش الحادى داشت.
تناسب حس گرایى با انكار و دست كم شك در ماوراء طبیعت روشن است و چنین بود كه پیشرفت فلسفه‏هاى حسى و پوزیتویستى گرایشهاى مادى و الحادى را به دنبال مى‏آورد و نبودن رقیب نیرومند در جناح عقل گرایان زمینه را براى رواج آنها فراهم مى‏كرد .
چنانكه اشاره شد مشهورترین مكتب عقل گراى قرن نوزدهم ایدآلیسم هگل بود كه على رغم جاذبه ناشى از نظام نسبتا منسجم و وسعت مسائل و دیدگاهها فاقد منطق قوى و استدلالهاى متقن بود و طولى نكشید كه حتى از طرف علاقه‏مندان هم مورد انتقاد و معارضه واقع شد و از جمله دو نوع واكنش همزمان ولى مختلف در برابر آن پدید آمد كه یكى از طرف سون كى‏یركگارد كشیش دانماركى و بنیانگذار مكتب اگزیستانسیالیسم و دیگرى از طرف كارل ماركس یهودى زاده آلمانى و مؤسس ماتریالیسم دیالكتیك انجام گرفت .
اگزیستانسیالیسم
گرایش رومانتیكى كه به منظور توجیه آزادى انسان پدید آمده بود سرانجام در ایدآلیسم هگل به صورت یك نظام فلسفى جامع در آمد و تاریخ را به عنوان جریان اصیل و عظیمى معرفى كرد كه بر اساس اصول دیالكتیك پیش مى‏رود و تكامل مى‏یابد .
و بدین ترتیب از مسیر اصلى منحرف گردید زیرا در این نگرش اراده‏هاى فردى نقش اصیل خود را از دست مى‏داد و از این روى مورد انتقادات زیادى قرار گرفت .
یكى از كسانى كه منطق و فلسفه تاریخ هگل را شدیدا مورد انتقاد قرار داد كى یركگارد بود كه بر مسئولیت فردى انسان و اراده آزاد وى در سازندگى خویش تاكید مى‏كرد و انسانیت انسان را در گرو آگاهى از مسئولیت فردى به خصوص مسئولیت در برابر خدا مى‏دانست و مى‏گفت نزدیكى و پیوند و ارتباط با خدا است كه آدمى را انسان مى‏سازد .
این گرایش كه با فلسفه پدیدار شناسى فنومنولژى ادموند هوسرل تقویت مى‏شد به پیدایش اگزیستانسیالیسم انجامید و اندیشمندانى مانند هایدگر و یاسپرس در آلمان و مارسل و ژان پل سارتر در فرانسه با دیدگاههاى مختلف الهى و الحادى به آن گرویدند
ماتریالیسم دیالكتیك
بعد از رنسانس كه فلسفه و دین در اروپا دچار بحران شدند الحاد و مادیگرى كمابیش رواج یافت و در قرن نوزدهم چند تن از زیست‏شناسان و پزشكان مانند فوگت و بوخنر و ارنست هگل بر اصالت ماده و نفى ماوراء طبیعت تاكید كردند ولى مهمترین مكتب فلسفى ماتریالیسم به وسیله كارل ماركس و انگلس پى‏ریزى گردید ماركس منطق دیالكتیك و اصالت تاریخ را از هگل و مادیگرى را از فویرباخ گرفت و عامل اصلى تحولات جامعه و تاریخ را كه به گمان وى طبق اصول دیالكتیك و مخصوصا بر اساس تضاد و تناقض صورت مى‏گیرد عامل اقتصادى دانست و آن را زیربناى همه شؤون انسانى معرفى كرد و سایر شؤون اجتماعى و فرهنگى را تابع آن شمرد .
وى براى تاریخ انسان مراحلى قائل بود كه از مرحله اشتراكى نخستین آغاز مى‏شود و به ترتیب از مراحل برده‏دارى و فئودالیسم و سرمایه‏دارى مى‏گذرد و به سوسیالیسم و حكومت كارگرى مى‏رسد و سرانجام به كمونیسم ختم مى‏شود یعنى مرحله‏اى كه مالكیت به طور كلى لغو مى‏گردد و نیازى به دولت و حكومت هم نخواهد بود
پراگماتیسم
در پایان این مرور سریع نگاهى بیفكنیم بر تنها مكتب فلسفى كه به وسیله اندیشمندان آمریكائى در آستانه قرن بیستم به وجود آمد و مشهورترین ایشان ویلیام جیمز روانشناس و فیلسوف معروف است .
این مكتب كه به نام پراگماتیسم اصالت عمل نامیده مى‏شود قضیه‏اى را حقیقت مى‏داند كه داراى فایده عملى باشد و به دیگر سخن حقیقت عبارت است از معنایى كه ذهن مى‏سازد تا به وسیله آن به نتایج عملى بیشتر و بهترى دست‏یابد و این نكته‏اى است كه در هیچ مكتب فلسفى دیگرى صریحا مطرح نشده است گو اینكه ریشه آن را در سخنان هیوم مى‏توان یافت در آنجا كه عقل را خادم رغبتهاى انسان مى‏نامد و ارزش معرفت را به جنبه عملى منحصر مى‏كند .
اصالت عمل به معنایى كه گفته شد نخستین بار توسط شارل پیرس آمریكائى مطرح شد و بعد به صورت عنوانى براى مشرب فلسفى ویلیام جیمز در آمد مشربى كه طرفدارانى در آمریكا و اروپا پیدا كرد .
جیمز كه روش خود را تجربى خالص مى‏نامید در تعیین قلمرو تجربه با دیگر تجربه‏گرایان اختلاف نظر داشت و آن را علاوه بر تجربه حسى و ظاهرى شامل تجربه روانى و تجربه دینى هم مى‏شمرد و عقائد مذهبى مخصوصا اعتقاد به قدرت و رحمت الهى را براى سلامت روانى مفید و به همین دلیل حقیقت مى‏دانست و خود وى كه در بیست و نه سالگى دچار یك بحران روحى شده بود با توجه به خدا و رحمت و قدرت او بر تغییر سرنوشت انسان بهبود یافت و از این روى بر نماز و نیایش تاكید مى‏كرد ولى خدا را هم كامل مطلق و نامتناهى نمى‏دانست بلكه براى او هم تكامل قائل بود و اساسا عدم تكامل را مساوى با سكون و دلیل نقص مى‏پنداشت .

[1] . قبلا كنت دوسن سیمون چنین مكتبى را پیشنهاد كرده بود و ریشه آن را در افكار كانت مى‏توان یافت.
[2] . گویند: اگوست كنت این مراحل سه‏گانه را از پزشكى بنام دكتر بوردان گرفته بود.
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد1

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها