0

معرفی و نقد فیلم

 
hamidrezaghaedamini
hamidrezaghaedamini
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 278
محل سکونت : اصفهان

معرفی و نقد فیلم
شنبه 3 اردیبهشت 1390  1:54 PM

آواتار

 

نويسنده و کارگردان: جیمز کامرون
تهیه کننده گان: جان لاندو، جیمز کامرون
بازیگران: سام ورتینگتون، زو سالدانا، استفن لانگ، میشل رودریگز، سیگورنی ویور، گیوانی ریبیسی و ژول دیوید مور
تاریخ انتشار: ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹
مدت زمان: ۱۶۲ دقیقه
کشور:  ایالات متحده آمریکا
توزیع کننده: فاکس قرن بیست
بودجه: ۲۳۷ میلیون دلار
فروش: 2،204،693،000 دلار

 

آواتار یک فیلم علمی-تخیلی سه بعدی است. این فیلم توسط جیمز کامرون نوشته و کارگردانی شده و در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹ به نمایش درآمد.
آواتار محصول کمپانی آمریکایی فاکس قرن بیستم است. آهنگساز موسیقی این فیلم جیمز هورنر (تایتانیک) می باشد. استین وینستن مسئول جلوه های ویژه فیلم نابودگر ۲ نیز تا قبل از مرگش به جیمز کامرون در زمینه طراحی این فیلم کمک می کرده است.
در سال ۱۹۹۵ کامرون نمایشنامه آواتار را یه اتمام رساند. این فیلم چندین سال در دست ساخت بوده است و در لس آنجلس، نیوزیلند و خلیج مکزیک فیلمبرداری شده است  

 

 

 

فضای فیلم


سال ۲۱۵۴ میلادیست، و زمینیان مشغول تشکیل مستعمرات در اقمار ستاره رجل قنطورس هستند. سیاره پندورا (
Pandora) یکی از این اقمار است که حاوی تنوع خارق العاده ای از حیات وحش فرازمینی است، و جوی غیر قابل استشمام برای انسانها دارد، و محیطی فیزیکی در تضاد با طبیعت فیزیکی انسان. نام سیاره لذا اشاره به وضع مصیبت وار آن (از دید انسان) دارد (که به اسطوره شناسی پاندورا باز می گردد). با اینحال انسانها بدلیل وجود منابع طبیعی این سیاره سخت متوجه آن شده اند.
از میان جانداران بومی این سیاره موجوداتی شبه انسان هستند بنام «ناوی»ها، که از نظر پیشرفت فنی دارای سطح بسیار پایین تری از زمینیان و ظاهرا نیمه متوحش هستند، اما دارای فرهنگی بسیار غنی و کل نگر هستند که کاملا با سیاره خود در حالت تعادل قرار دارند.
پندورا دارای سیستم حیات وحش نامتعارفیست، بطوریکه سیاره و تمام موجوداتش دارای یک شبکه عصبی مشترک بوده و با هم در ارتباطند (که یادآور مفهوم گایا در اسطوره شناسی و جنبش های محیط زیستی است). ناوی ها از طریق نقاط اتصالی نورونی (
neural interface) در گیسوان موهای خود، از نظر خودآگاهی با اسب های خود متصل می شوند، و درختان جنگل از طریق ریشه های خود اتصال عصبی با یکدیگر دارند. خلاصه اینکه محیط پاندورا محیطی است که دانشمندان بشری در فیلم را سخت تحت تاثیر قرار داده، و محیط منحصر به فرد این دنیا، مرزهای بین علم و عرفان را درهم می نوردد.
منابع طبیعی که بشر در این سیاره بدنبال آن است آن آبتینیوم (
unobtainium به معنی عنصر نایاب) نام دارد. این ماده نوعی سنگ کانی مرموزی است که دارای خواص میدانی عجیبی است، بطوریکه باعث ظهور آثار پادگرانشی و اختلال میادین الکترومغناطیسی می شود.

 داستان فیلم


«نیتیری»، شاه دخت قبیله ناوی ها، با «ایکران» (اسب اژدهایی پرنده) خود پیوند خودآگاهی برقرار می کند.
در داستان فیلم، زمینیان بمنظور تصرف منابع سرشار پندورا (سیاره ناوی ها)، آماده برای اشغال نظامی و استفاده از قوه قهریه می شوند که منجر به نابودی خانه و کاشانه ناوی ها و محیط زیستشان خواهد گشت. ناوی ها اکنون در معرض انقراض قرار دارند.
اما از سوی دیگر، گروهی از انسان های دانشمند مشغول آزمایش پروژه ای هستند بنام «آواتار» که در آن با علم ژنتیک بدن های ناوی مصنوعی در آزمایشگاه خلق کرده، و خودآگاهی انسانی را بعنوان رانندهٔ آن بدن بطور موقت درون آن بدن تزریق یا قالب کرده تا بتوانند از این طریق با فرستادن این ناوی های مصنوعی، داخل جماعت ناوی ها بطور ناشناس تجسس کرده تا بلکه فرهنگ و رسم و رسوم آنان را بشناسند. در واقع، این بدن های مصنوعی چیزی جز نوعی نفربر با کنترل از راه دور بسیار پیشرفته نیست.
جیک سالی (به بازیگری سام ورتینگتن)، سربازی جانباز بر روی ویلچر است که هنگام خدمت در تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا از ناحیه دو پا فلج شده است. هنگامی که او را برای پروژه آواتار بعنوان خلبان یکی از بدن ها بکار می گیرند، او طبق ماموریتش سعی در رخنه کردن در بومیان و کشف رموز و اطلاعات سری آنان می پردازد. اما تدریجا طی ماجراهایی با «نیتیری» (با صدای زویی سالدانا)، شاهزاده و دختر بزرگ قبیلهٔ ناوی ها تدریجا پیوند عاطفی برقرار می کند و رفته رفته پی به عمق زبیای فرهنگ بومیان برده، و سعی می کند به آنها کمک کند، تا جایی که مجبور است سرانجام در برابر نسل انسان های غاصب، یعنی نوع خودش، قرار گیرد...

برداشت های سیاسی


بالگرد تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا در حال پرواز میان کوه های معلق پندورا. این کو ها در اثر میدان های پادگرانشی «آن آبتینیوم» در آسمان ها معلق هستند.جیمز کمرون در این فیلم از گنجاندن اشاره های سیاسی هیچ ابایی از خود نشان نداده است. محور فیلم حول موضوع دستیابی به منابع طبیعی بسیار با ارزشی می چرخد بنام «آن آبتینیوم» (
unobtainium) که «نمادیست از حرص و طمع بشری» که نژاد انسانی را برای تصرف آن منابع وادار به جنگ با موجودات بومی سیاره پندورا کرده.
سرهنگ کواریچ، فرمانده عملیات نظامی در فیلم (به بازیگری استیون لنگ)، بومیان ناوی را (که شباهت واضحی با سرخپوستان آمریکایی دارند) را متوحش می نامد، و استفاده وی از واژگانی همچون «شوک و بهت» (
shock and awe)، «مبارزه با تروریسم»، و «حمله پیشگیرانه» (preemptive strike) یادآور وقایع جنگ عراق است.
فیلم همچنین در رساندن پیغامی در دفاع از محافظت از محیط زیست کاملا رسا است.

آواتار فيلم جديد جيمز كامرون، در حالي 28 آذر در سينماهاي جهان اكران شد كه كارشناسان و صاحب نظران عرصه سينما از مدت ها پيش آن را مطرح ترين فيلم سال 2010 معرفي كرده بودند.
اگرچه ايده ساخت آواتار به سال 1995 بازمي گردد، اما كامرون بايد سال ها صبر مي كرد تا فناوري هاي لازم براي تحقق روياهايش ساخته شوند. چراكه فيلم او تلفيقي از فيلم زنده و انيميشن رايانه اي است و غير از تكنيك هاي ويژه رايانه اي، فيلمبرداري آن هم به كمك دوربين هاي ويژه به صورت سه بعدي انجام شده است. صرف هزينه هاي بسيار زياد براي خلق جلوه هاي ويژه تصويري باعث شدند تا آواتار پر هزينه ترين فيلم تاريخ سينما لقب بگيرد.
البته به نظر مي رسد اين سرمايه گذاري خيلي بيشتر از آنچه قبلاتصور مي شد بازگشت داشته باشد، چراكه در هفته هاي اول اكران، سالن سينماهاي جهان به تسخير اين فيلم علمي- تخيلي درآمده است.
در اين فيلم، جيمز كامرون با بهره گيري از جديدترين و مدرن ترين فناوري هاي روز، جلوه هاي ويژه منحصر به فرد و برخورداري از تكنيك و شيوه نمايش سه بعدي، تماشاگران بسياري را به سال هايي مي برد كه هنوز آن را نديده اند.

 

تجربه اي جديد در سينما با استفاده از فناوري هاي نوين


براي آن كه صحنه هاي فيلم تا حد ممكن واقعي به نظر بيايند، كامرون همانند گذشته كه با فيلم هاي خود فناوري هاي جديدي را به سينما وارد مي كرد، اين بار از سيستم دوربين فيوژن استفاده كرده تا تصاوير را همانند آنچه چشم انسان دريافت مي كند ثبت كند. او در فيلمبرداري اين فيلم، در دنياي مجازي گام برداشته يا حتي پرواز كرده تا بتواند هر صحنه اي را كه بخواهد ثبت كند و با تصاوير واقعي هنرپيشگان تركيب نمايد و در كل در جريان تصويربرداري اين فيلم 5 گام متفاوت برداشته است.

طراحي و ساخت صحنه: براي تصويربرداري از هر يك از پلان ها 72 تا 96 دوربين استفاده شده و سپس رايانه تمام فضاي صحنه يعني ديوارها، سقف و كف صحنه را با ساختار و تصاوير سه بعدي جايگزين كرده است. براي اين كار يك سري از شبكه هاي رشته اي به عنوان نشانگر در فضاي صحنه قرار داده شد تا براحتي تصاوير سه بعدي با فضاي پشتي صحنه مورد نظر جايگزين شوند.

گرفتن تصوير از حركات: هنرپيشه ها، اسلحه ها و همه آنچه در صحنه وجود داشت با نقاط درخشان نشانه گذاري شدند تا شبكه دوربين ها فقط اين نقاط را تعقيب كنند. يك رايانه فقط حركات اين نقاط را ثبت مي كرد و سپس موقعيت هاي ثبت شده را سه بعدي كرده و اين داده ها را روي اسكلت سيمي كه در فيلم پس از بازسازي به بدن Navi مبدل مي شد انتقال مي داد.

تصويربرداري سه بعدي: كار بعدي كامرون اضافه كردن حجم در غالب گوشت و پوست براي اسكلت سيمي Navi بود. تكنيك هاي سه بعدي پيشين از 2 دوربين استفاده مي كردند كه درست در كنار هم قرار مي گرفتند و به اين ترتيب حجم در تصاوير ايجاد مي كردند البته براي اين كه بتوانند اين حجم را ايجاد كنند، فقط مي توانستند در راستاي يكديگر و در يك خط حركت كنند. اين در حالي است كه سيستم دوربين هاي فيوژن از 2 لنز كنار هم تشكيل شده و به كمك استفاده از حسگرهاي بسيار كوچكي كه تصاوير ديجيتال را با كيفيت بسيار بالادريافت مي كنند اين لنزها مي توانند حتي از مردمك هاي انسان هم به يكديگر نزديك تر شوند.
به اين ترتيب لنزها در فواصل نزديك، به يكديگر نزديك تر مي شوند. البته اين خصوصيت درباره فواصل دور نيز همانند چشم انسان چنان دقيق است كه تصاوير را با واقعي ترين حالت ممكن ضبط مي كنند.

پياده كردن و انطباق تصاوير: بعد از آن كه رايانه حركات ضبط شده را در محيط سه بعدي پياده كرد، كامرون از دوربين مجازي استفاده كرده است. اين دوربين كه صفحه نمايشگر آن در بخش هاي مختلف از دكمه ها و شاسي هايي همانند دسته هاي كنترل بازي هاي ويدئويي تشكيل شده، به محض حركت به كمك امواج راديويي و ردياب هاي چشمي موقعيت دوربين را به رايانه هاي خارج از صحنه كه تصاوير مجازي را ايجاد مي كنند منتقل كرده است.
اين موضوع به كامرون امكان داد تا در ميان صحنه هاي مجازي حركت و صحنه هاي مورد نظرش را ضبط كند. با وجود اين دوربين او حتي مي توانست صحنه هايي كه به جرثقيل يا هليكوپتر احتياج داشتند را هم ضبط كند. سپس صحنه هاي ضبط شده هنرپيشگان به آن اضافه شدند.

آماده كردن تصاوير براي نمايش: تصاوير سه بعدي براي آن كه هرچه واقعي تر باشند به صورت متناوب و پشت سرهم از چشم چپ و چشم راست نمايش داده مي شوند، البته اين كار بسيار سريع و با تناوبي حدود 144 مرتبه در ثانيه انجام مي شود. همين سرعت بسيار زياد باعث مي شود عينك هاي پولاريزه فقط تصوير مورد نظر براي يكي از چشم ها را نمايش دهند.

 

آنچه جديدترين فيلم علمي تخيلي سال را ديدني كرده است


كامرون براي فيلم جديدش به دوربين هاي پيشرفته
HD نياز داشت كه امكان تصويربرداري به صورت دوبعدي و سه بعدي را داشته باشند ضمن آن كه اين تصاوير بايد به گونه اي به نمايش درمي آمدند تا افراد هنگام تماشاي يك فيلم طولاني 3ساعته دچار سردرد نشوند. اجراي همه اين ضرورت ها باعث شدند تا مجله Wired در مطلب معرفي مراحل ساخت اين فيلم از آن به عنوان اختراع دوباره فيلمسازي ياد كند.
به طور كلي در تصاوير سه بعدي مغز انسان با دريافت 2تصوير توسط دو چشم از آنها يك تصوير بعددار و داراي عمق مي سازد. براي يك فيلم سه بعدي دوربيني با 2 عدسي جانبي لازم است كه هر كدام يك صحنه واحد را در زاويه هايي كه به مقدار بسيار كمي از يكديگر متفاوتند فيلمبرداري مي كند.
نمايش اين تصاوير سه بعدي هم به يك سالن با پروژكتور مناسب و يك سرور كه كپي ديجيتالي فيلم روي آن قرار مي گيرد نياز دارد و در نهايت عينك هاي
Real D براي تكميل اين فرآيند به كار مي رود.
به كمك اين عينك ها چشم راست يا چپ به طور متناوب اين اطلاعات بصري را دريافت كرده و احساس ديدن عمق به وجود مي آيد. ريتم اين عمل 144 مرتبه در ثانيه معادل سرعت تجزيه يا تشخيص مغز است. معمولابراي اين كه تمام زوايا در بر گرفته شوند از 2 صادركننده مادون قرمز در سالن استفاده مي شود.
در فناوري
Real D نور پلاريزه مي شود يعني نور منعكس روي پرده توسط عينك فيلتر شده و بسته به پلاريزاسيون امكان ديدن فقط براي چشم چپ يا چشم راست وجود دارد.
كامرون در جستجوي پيداكردن گزينه اي براي تحقق روياهايش مطلع شد كه شركت سوني چنين دوربيني را ساخته است، اما مشكل در اين بود كه اين دوربين 204 كيلوگرم وزن داشت و عملابراي پروژه آواتار قابل استفاده نبود. براي همين در سال 2000 به ژاپن سفر كرد و با سوني به توافق رسيد تا دوربين هايي مخصوص اين فيلم ساخته شود.
سوني اين كار را با تكه تكه كردن دوربين به قطعات مختلف و جدا كردن پردازشگرهاي بزرگ آن انجام داد به اين ترتيب موفق شد تا وزن كلي دوربين را به 20 كيلوگرم كاهش دهد. به كمك اين دوربين كامرون توانست در بخش هايي براي طبيعي جلوه داده شدن حركات موجودات غيرزميني، حركت بازيگران واقعي را ضبط و سپس به انيميشن تبديل كند.
كامرون همانند گذشته كه با فيلم هاي خود فناوري هاي جديدي را به سينما وارد مي كرد اين بار از سيستم دوربين فيوژن استفاده كرده تا تصاوير را همانند آنچه چشم انسان دريافت مي كند ثبت كند
در سال 1995 نمايشنامه آواتار را به اتمام رساند. اين فيلم چندين سال در دست ساخت بوده و در لس آنجلس، نيوزيلند و خليج مكزيك فيلمبرداري شده است.
در مراحل بعدي جلوه هاي ويژه و گرافيك هاي رايانه اي فيلم در 3 قاره و در كشورهايي چون آمريكا، نيوزلند و انگلستان انجام شده و البته در تمام اين مدت خود كامرون بر تمام كار كنترل داشته است. به عنوان مثال، تصاويري با حضور يك بازيگر جلوي پرده سبز به كمپاني فريمستور در لندن داده شده و آنها همه چيز از جمله وسايل صحنه و شخصيت هاي ديگر را روي تصاوير گذاشتند.

نكته جالب اين است كه تمام تصاوير به صورت استريو ضبط شده است؛ يعني براي هر چشم يك تصوير. سپس با استفاده از نرم افزاري به نام اوكولا (ocala) تبديل تصاوير به صورت سه بعدي تكميل شده است. بيل كاليس، مدير شركت سازنده اين نرم افزار مي گويد: نوآوري اين فيلم در آن است كه موجودات غيرزميني خيلي طبيعي به نظر مي رسند. به اين منظور تصاوير واقعي آواتار براي آن كه سه بعدي نشان داده شود توسط 2 دوربين فيلمبرداري شده است؛ يكي از چپ و يكي از راست. با استفاده از اوكولامي توان اين تصاوير را دستكاري كرد. مثلااگر 2 دوربين كاملابا هم، تراز نباشند، تصاوير فيلمبرداري شده، بيننده را دچار سرگيجه و چشمانش را اذيت مي كند.
وجود همه اين ويژگي ها در آواتار باعث شده اند تا دريچه جديدي در صنعت سينما گشوده شود. به طوري كه به اعتقاد بسياري از كارشناسان ومنتقدان صنعت سينما اگر شما هم اين فيلم را ببينيد، تمام تصوراتتان از جلوه هاي ويژه و فناوري متحول خواهد شد.

 

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها