0

بچه هاي محله

 
vbolandi
vbolandi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 421
محل سکونت : تبریز

پاسخ به:بچه هاي محله
پنج شنبه 6 اسفند 1388  6:47 AM

قسمت سوم: سرور و ياور مستضعفان

در شماره قبل گفتم كه با بچه هاي محله مان يك تيم فوتبال تشكيل داديم. تيم ما باعث شد كه اتحادمان در هيئت محله هم بيشتر شود.

هر هفته جمع مي شديم خانه آقاي پوراسد كه پسرهايش داود، مسعود، مهدي و بهروز از دوستانمان بودند.

توي اتاق 12 متري مي نشستيم و آقاي مهرباني كه الآن نامش را در خاطرم ندارم مي آمد و برايمان داستان مي گفت. قرآن ياد مي داد و بعضي وقت ها هم برايمان فيلم پخش مي كرد.

در يكي از شب هاي انقلاب توي هيئت نشسته بوديم كه يك دفعه ديديم يك نفر دارد تندتند در مي زند. وقتي در باز شد، ديديم مادر احمد پورپيرعلي است. نگراني از چهره اش پيدا بود گفت: زود باشيد... نيروهاي امنيتي شاه آمده اند و دارند محله به محله مي گردند و هر كس در كوچه باشد را مي گيرند.

آن وقت ها حكومت نظامي بود و در ساعات خاصي كسي حق عبور و مرور نداشت.

حالا اگر نيروهاي شاه مي آمدند و تجمع ما را توي هيئت مي ديدند، خيلي برايمان گران تمام مي شد.

همه زود پراكنده شديم. من آمدم جلوي در هر چه در مي زدم كسي در را باز نمي كرد. در خانه قديمي مان تا اتاق هايمان فاصله زيادي داشت و از در كه رد مي شدي بايد وارد دالاني مي شدي كه اول به سمت چپ و بعد به سمت راست مي پيچيدي تا به حياط برسي.

همه رفته بودند و من پشت در داشتم در مي زدم هر لحظه احساس مي كردم الآن يكي از كوچه نزديك خانه مان بيرون مي آيد و فرياد مي زند ايست... ايست.

بالاخره يكي از خانواده مان آمد و به دادم رسيد و در را باز كرد. وقتي مي خواستم در را ببندم باز اين ترس به همراهم بود كه الآن است كه يك نفر برسد و باتوم خود را لاي در بگذارد و من نتوانم در را ببندم يا لنگه در باز شود و...

هراس آن روزها با نوعي اميدواري همراه بود. يك شب دسته اي از خانم ها از سر خيابانمان رد مي شدند كه داشتند مي خواندند:

سحر مي شه، سحر مي شه

سياهي ها به در مي شه...

روزهاي عجيبي بود. من كه كلاس دوم ابتدايي بودم همه اش دلم مي خواست به همراه برادرم علي كه اول راهنمايي بود به راه پيمايي بروم.

يك روز برادرم اصرار مرا كه ديد قبول كرد و من به همراه او راه افتادم. با دسته اي كوچك رفتيم و به دسته اي ديگر رسيديم. كم كم دسته ها با هم تشكيل يك دسته بزرگ از راه پيمايان را دادند.

او فرستاده صاحب زمان(عج) است ، آيت الله خميني

سرور و ياور مستضعفان است ، آيت الله خميني...

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها