رحلت پيامبر (ص) به روايت امير مؤمنان (ع)
چهارشنبه 21 بهمن 1388 11:04 PM
پيامبر اكرم (ص) طبق روايات و مستندات در ديد و توصيف امام علي (ع) آن ياور
و همراه هميشگي نبي خدا اينگونه بيان شده است:
*«لَمّا وُلِدَ رَسُولُ اللّهِ صَلّىَ اللّهُ عَلَيهِ وَ آله القِيَتِ
الاَصنامُ فِى الكَعبَةِ عَلى وُجُوهِها فَلَمّا اَمسى سُمِعَ صَيحَةٌ
مِنَ السَّماء: جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الباطِلُ اِنَّ الباطِلَ كان
زَهُوقاً» (بحار، ج 15،ص 274)
هنگامى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله متولّد شد، بتهاى خانه كعبه به
رو در افتادند و چون شب فرا رسيد فريادى از آسمان شنيده شد كه: حق آمد و
باطل برفت، همانا باطل رفتنى است.
* «انّ الصبر لجميل الاّ عنك و ان الجزع لقبيح اِلاّ عليك و انّ المصاب
بك لجليل و انّه قبلك و بعدك لَجَلَلٌ» (نهجالبلاغه، قصار الحكم، 292)
همانا كه شكيبايى بس زيباست جز در مرگ تو و بيتابى بس زشت است مگر بر
رحلت تو، اندوهى كه از دورى تو بر دل نشسته بس سنگين است و غمهاى پيش از
در گذشت و پس از وفات تو بسيار آسان و سبك.
*«فَاِنَّ اللّهَ تَعالى بَعَثَ مُحَمَّداً (صلى اللّه عليه و آله)
لِيُخرِجَ عِبادَهُ مِن عِبادَة عِبادِهِ اِلى عِبادَتِهِ وَ مِن عُهُودِ
عِبادِهِ اِلى عُهُوده وَ مِن طاعَةِ عِبادِهِ اِلى طاعَتِهِ» (وافى، ج 3، ص
22)
همانا خداوند محمد صلّى اللّه عليه و آله را برانگيخت تا بندگانش را از
بندگى بندگان به بندگى خداى كشاند و از پيمان بندگان به پيمان خداى در
آورد و از فرمانبرى بندگان به فرمانبرى خدايش وا دارد.
* «كانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) دائِمُ البشر، سَهل الخُلقِ» (مكارم
الاخلاق، ص 14)
پيامبر خدا(ص) پيوسته خندان و خوشرو و خوشبو بود.
* «كانَ لا يَجلِسُ وَ لا يَقُومُ اِلاّ عَلى ذِكرِ اللّهِ» (سنن
النبى، ص 16)
پيامبر، جز با ياد خدا نمىنشست و برنمىخاست.
* «ما رُئى مُقَدِّماً رِجلَهُ بَينَ يَدَى جَليسٍ لَهُ قَطُّ»
(بحارالانوار، ج 16، ص 236)
هرگز ديده نشد كه پيامبر، پاى خود را پيش كسى از همنشينان دراز كند.
* «فَهُوَ اِمامُ مَنِ اتّقى وَ بَصيرَةُ مَنِ اهتَدى، سِراجٌ لَمَعَ
ضوءُهُ... صيرَتُهُ القَصدُ وَ سُنَّته الرُّشدُ وَ كَلامُهُ الفَصلُ وَ
حُكمُهُ العَدلُ» (نهج البلاغه، خطبه 94)
او (پيامبر خدا) پيشواى كسى است كه راه پرهيزگارى پويد، و بينش براى آن
كه راهنمايى جويد، چراغى است كه پرتو آن دميد... رفتار او ميانه روى در
كار است. و شريعت او راه حق را نمودار، سخنش جدا كننده حق از باطل است، و
داورى او عدالت.
* «طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد اَحكَمَ مَراهِمَهُ وَ اَحمى
مَواسِمَهُ يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَة اِلَيهِ مِن قُلُوبٍ عُمىٍ و آذانٍ
صُمٍ وَ اَلسَنَةٍ بُكم». (نهج البلاغه، خطبه 108)
پيامبر طبيبى است كه با مهارت خود در ميان مردم مىگردد، مرهمهاى
شفابخش خويش را فراهم ساخته و ابزار درمان خود را آماده كرده تا هرجا دلهاى
كور باطن و گوشهاى ناشنوا و زبانهاى گنگ را بدان نيازى باشد مداوا كند.
* «اِنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أدَّبَ نَبيّهُ فَاَحسَنَ أَدَبَهُ
فَلَمّا اَكمَلَ لَهُ الاَدَبَ قالَ (وَ اِنَّكَ لَعَلى خُلقٍ عَظيمٍ ثُمَّ
فَوَّضَ اِلَيهِ اَمرَ الدّينِ وَ الاُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبادَهُ فَقالَ
عَزَّ وَ جَلَّ (ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فُخُذُوهُ وَ مانَهاكُم عَنهُ
فَانتَهُوا) وَ اِنّ رَسُولَ اللّهِ صَلَى اللّهِ عَلَيه وَ آلِه كانَ
مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ القُدُسِ لايَزالُ وَ لايُخطِى
فى شَىءٍ مِمّا يَسُوسُ بِه الخَلقَ». (بحارالانوار، ج 17، ص 4)
خداى عزّ وجلّ پيامبرش را تربيت كرد و چه نيكو تربيت كرد، پس هنگامى كه
مراتب ادب را براى آن حضرت تكميل كرد، فرمود: همانا تو بر اخلاقى والا
استوار هستى، سپس امر امّت و دين را به او واگذار كرد تا بر بندگانش حكومت
كند و فرمود: آنچه پيامبر براى شما آورد، بگيريد و از آنچه شما را نهى كرد،
اجتناب ورزيد و همانا پيامبر كه درود خدا بر او و آلش باد. موفّق بود و با
تأييدات روح القدس مؤيّد بود كه هرگز راه خطا نمىپيمود و در اداره امور
مردم هيچ اشتباه نمىكرد.
منبع: مجله پاسدار اسلام شماره 273
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه