0

مقدمات تشکيل حکومت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

مقدمات تشکيل حکومت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
جمعه 13 اسفند 1389  11:51 AM


مقدمات تشکيل حکومت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)

زماني که ظلم وبي عدالتي عرصه زمين را فرا گرفته وپشت انسانيت زير اين همه بار ومصيبت خم گشته است، هنوز در بين امتها وملتها سو سوي اميدي وجود دارد که مصلحي مي آيد وآنها را نجات مي دهد. وآن زمانيست که مستکبران جهان موج نا امني وجنگ را گسترش ، وبي ديني را در همه جا رواج داده اند. به طوريکه از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) نقل شده که مي‌فرمايند: «زمين چنان آکنده از ستم وبي داد مي شود که کسي جرات ندارد خدا را بخواند»[1] و نيز مي‌فرمايند: «دينداري صحيح چنان سخت مي شود که گويا آتش در کف دست نگه داشتن است»[2]. واين مطلب بدين معناست که بحران آخر الزمان حتي سرزمينهاي اسلام را رها نمي کند ومسلمانان را حتي در خانه هاي خويش راحت نمي گذارد. تا اين‌كه جنگ‌ها و درگيري‌ها به سرزمين‌هاي حجاز مي‌رسد و به ظاهر مسلمان‌هاي حجاز بر سر قدرت با هم به نبرد مي‌پردازند . ورود بحران حكومت در سرزمين حجاز مقدمه‌اي از مقدمات ظهور است.

1-1- بحران حکومت در حجاز

مهمترين بحران در سرزمينهاي اسلامي ، بحران در سرزمين‌هاي حجاز است که تاثير بسزايي بر کل عالم اسلام دارد. مخصوصا اينکه روايات، عدم حقانيت حکومتهاي آن زمان را در حجاز اثبات مي کند واين خود نور اميدي است براي مظلومان آن سرزمين ومنتظران عدالت در سرزمينهاي ديگر، چنانچه در حديثي از امام صادق (عليه‌السلام) وضعيت حکومت حجاز در دوره نزديک ظهور چنين بيان مي شود:
«من يضمن لي موت عبد الله اضمن له القائم ثم قال : اذا مات عبد الله لم يجتمع الناس بعده علي احد ولم يتناه هذا الامر دون صاحبکم انشاء الله ويذهب ملک السنين ويسير ملک الشهور والايام. فقلت : يطول ذلک ؟ قال: کلا؛ هر کس مرگ عبدالله را براي من تضمين کند من ظهور قائم را براي او ضمانت مي کنم . سپس فرمود: وقتي عبد الله در گذشت مردم بعد از او با کسي براي حکومت توافق نمي کنند اين اختلاف ودر گيري به خواست خدا تا ظهور صاحب الامر ادامه مي يابد وفرمانرواييهاي چند ساله پايان يافته وحکومت چند ماه وچندين روزه فرا ميرسد . سوال کردم آيا اين ماجرا بطول مي انجامد ؟ فرمود: هرگز.»[3]
يکي از مقدمات مهم ظهور حضرت مهدي (عليه‌السلام) پيدايش خلأ سياسي وکشمکش بر سر فرمانروايي در سرزمين حجاز است. واين کشمکش با مرگ پادشاه ويا خليفه اي رخ مي دهد که برخي از روايات وي را «عبد الله» مي نامند!
ظاهراً در زمان اين پادشاه امنيت ظاهري وجود داشته ولي در باطن وضع بر مردم مخصوصا آل محمد (صلي الله عليه و آله) بسيار گران بوده بطوريکه مردم بعد از او ديگر حاضر نيستند زير بار حاکم وپادشاهي بروند از اين رو سلطه و خفقان قبلي را کاملاً مطرود مي‌کنند . يعني با وجودي که حکومت در بحران قرار مي گيرد ولي مردم وضع مناسب تري نسبت به گذشته خواهند داشت.
امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند: «زماني که مردم در سرزمين عرفات در حال وقوف باشند سواري بر شتري سبک سير به آنجا وارد مي شود مرگ خليفه را خبر مي دهد وبا مرگ او فرج آل محمد (صلي الله عليه و آله) وگشايش کار تمام مردم فرا مي رسد» .[4]
شايد منظور از شتر سبک سير، وسايل پستي بسيار سريع باشد که نشان مي دهد اين خبر بسيار مهم است وخيلي زود به اطلاع همگان مي رسد.

2-1- اولين حضور علني حضرت مهدي(عليه‌السلام)

بحران موجود در حجاز، حکومت‌هاي فعلي را چنان تضعيف مي کند که حضرت مهدي(عليه ‌السلام) مي تواند نهضت خويش را به آساني شروع کند . چه محلي براي شروع مناسب است؟ سرزمين مکه در آن موقع پر از مخالفين اهل بيت(عليهم‌السلام) است وحتي کساني که بر سر حکومت نزاع وکشمکش دارند مقصد اصلي شان مکه است. پس آن‌جا نمي‌تواند محل مناسبي براي شروع باشد. بايد جايي باشد که اولاً: شيعيان وحاميان وي وجود داشته باشند وثانيا: از لحاظ استراتژيکي محل مناسبي براي اعلام حضور باشد، يعني هم دور افتاده وغير قابل دسترس نباشد وهم داراي اهميت براي جهان اسلام باشد.
مدينه، شهر رسول الله (صلي الله عليه و آله وسلم) واجد تمام شرايط است. از مدينه شروع مي کند ، وشيعيان را آگاه مي کند وخبر کم کم به بيرون راه پيدا مي کند .
حکومت ضعيف فعلي، خود را از مقابله با امام زمان (عليه‌السلام) آنهم در چنين مکاني ، حرم جدش رسول الله (صلي الله عليه و آله) عاجز مي بيند ودست به دامن دولتهاي بزرگتر مي شود کاري که معمولا دولتهاي ضعيف ودست نشانده انجام مي دهند.
اما دولتهاي بزرگتر چه مي کنند؟ مثل هميشه بدون دخالت مستقيم، يکي از مهره هاي خود را مسلح كرده به سمت حجاز مي‌فرستند؟ و او کسي جز سفياني نيست، فرزند ابو سفيان فرزند هند جگر خوار .
امير المومنين (عليه السلام): مي‌فرمايند: «فرزند هند جگر خوار از وادي يابس (دره خشک) خروج مي کند او مردي چهار شانه وبد قيافه ، داراي سري بزرگ ، بر صورت او اثر آبله پيداست وقتي او را مي‌بيني مي‌پنداري که يک چشم دارد نامش عثمان ونام پدرش عنبسه، او از فرزندان ابو سفيان است».[5]
اما چگونه است که دولتهاي بزرگ چنين کسي را که از خود اعراب است براي مبارزه انتخاب مي کنند؟
در کتاب غيبت شيخ طوسي(ره) از بشر بن غالب که از اصحاب امير المومنين (عليه‌السلام) است چنين روايت شده:
«سفياني در حاليکه رهبري گروهي را بر عهده دارد ومانند مسيحيان صليب به گردن آويخته از سرزمين روميان روي مي آورد»[6]
از اين حديث نتيجه مي‌گيريم كه سفياني فرهنگ وآموزش غربي دارد وچه بسا همانجا رشد ونمو کرده باشد. پر واضح است که مراد از روميان، سرزمينهاي غرب است که دين مسيحيت دارند که در آن زمان امپراطوري روم هم شامل همه آن کشور ها بوده است. يعني سفياني به عنوان مزدور غرب عمل مي کند.

لشگر سفياني به سمت مدينه حرکت مي کند

امام باقر (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: «سفياني وهمراهان وي ظاهر مي شوند و او هيچ غم وانديشه اي جز غلبه بر خاندان پيامبر(عليهم‌السلام) وپيروان آنها ندارد وسفياني گروهي را رهسپار مدينه مي کند وآنها مردي را در آنجا به قتل مي رسانند ومهدي(عليه‌السلام) و منصور از آنجا مي‌گريزند و آل پيامبر(عليهم‌السلام) از کوچک و بزرگ دستگير مي شوند کسي باقي نمي ماند مگر اينکه دستگير وزنداني مي شود سپاه سفياني به جستجوي آن دو مرد مي پردازد ومهدي بنا به روش موسي وبا اضطراب بيرون مي‌آيد تا آنکه وارد مکه مي شود».[7]

3-1- حضرت مهدي(عليه‌السلام) در مکه
1-3-1-. اولين نشانه ظهور

« وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ؛ اگر ميديدي آن لحظه اي را که فريادشان بلند مي شود اما نمي توانند بگريزند وآنها از جاي نزديکي گرفته مي شوند».[8]
از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در مورد اين آيه نقل شده كه: «منظور لشگريان سفياني هستند كه از مدينه به سمت مكه خروج مي‌كنند و در بين راه در صحراي بيداء زمين، آن‌ها را به درون خود مي‌كشاند».[9]
لشگريان فرستاده شده توسط سفياني به تعقيب حضرت مهدي(عليه‌السلام) به طرف مکه حرکت مي کنند وخود خبر ندارند که گرفتار وعده قطعي خداوند مي شوند كه اين وعده چيزي جز اين نيست كه زمين شكافته مي‌شود و آن‌ها را به كام خود فرو ميبرد.

2-3-1- دومين نشانه ظهور

« إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ؛ اگر ما اراده کنيم از آسمان براي آنان آيه اي نازل مي‌کنيم که گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد.» [10]
بعد از فرو رفتن لشكر سفياني نوبت به نداي آسماني مي رسد که اينهم از نشانه‌هاي قطعي ظهور است. که اين ندا را همه مردم جهان هر کسي به زبان خودش مي‌شنود وصدايي پر طنين که خواب غافلان را از هم بپاشد به ناچار اين سوال بر سر زبانها مي افتد که مهدي کيست؟ چه مي خواهد؟ الان کجاست؟ ...
امام صادق عليه السلام: «منادي از آسمان نام صاحب اين امر را بانگ مي زند که فرمانروايي از آن فلاني فرزند فلان است پس کشتار براي چيست؟»[11]
ونيز آن حضرت فرمود: «دو صيحه رخ مي دهد: "يکي در آغاز شب وديگري در پايان شب دوم" . هشام بن سالم گويد: پرسيدم چگونه است؟ فرمود: «صيحه اي از آسمان است وصيحه ديگر از سوي ابليس» . پرسيدم:چگونه اين يکي از ديگري باز شناخته ميشود؟ فرمود: «کسي که به آن گوش فرا دهد پيش از آنکه بوجود آيد آنرا تشخيص مي دهد.»[12]

3-3-1- اعلام ظهور

امام زين العابدين (عليه السلام): «حضرت مهدي(عليه‌السلام) از گردنه کوه طوي با سيصدو سيزده مرد به عدد رزمندگان جنگ بدر فرود مي آيد تا آنکه وارد مسجد الحرام شود ودر مقام ابراهيم چهار رکعت نماز مي گزارد وبه حجر الاسود تکيه مي دهد وپس از حمد وثناي خدا وياد پيامبر ودرود بر او لب به سخن مي گشايد بگونه اي که احدي چنان سخن نگفته باشد ونخستين کساني که با او دست بيعت مي دهند جبرئيل وميکايل مي باشند»[13]

4-1- شناسايي ظهور

امام صادق(عليه‌السلام) به مفضل فرمود: چرا گريه مي کني؟ عرض کردم: چگونه گريه نکنم، در حاليکه شما مي فرماييد دوازده پرچم بر افراشته مي شود که هيچ کدام از ديگري شناخته نمي شود، پس تکليف ما در آن زمان چيست؟ آنگاه امام صادق (عليه‌السلام) به خورشيد که داخل ايوان مي‌درخشيد نگريست وفرمود: اي ابو عبدالله اين خورشيد را مي بيني؟ عرض کردم : آري. فرمود:بخدا سوگند امر قائم ما از اين خورشيد روشن تر است.[14]
آري! اشتباهي در كار نيست، امر ظهور بسيار دقيق و لطيف است، اين ما هستيم كه بايد از خودمان به صورت صحيح نگه‌داري كنيم. و با يك يقين استوار در اين دايره باقي بمانيم، تا هنگام ظهور او را خوب درك كنيم و جان بر كف به سويش بشتابيم.
امام باقر(عليه‌السلام) فرمود:
«کسي که قائم ما را درک کند ودر کنارش شهيد شود اجر دوشهيد در حالت معمولي به او داده مي شود اما کسي که در کنار او يکي از دشمنانش را بکشد اجر بيست شهيد به او داده مي شود»[15]

پی نوشتها :

[1]- بحار الانوار، علامه مجلسي :51/68
[2]- بحار الانوار: 52/124
[3]- غيبت طوسي: ص 447
[4]- بحار الانوار : 52/240
[5]- بحار الانوار: 52/205
[6]- غيبت طوسي: ص463
[7] - بحارالانوار: ج 52، ص 222.
[8]- سوره سبا: 51
[9] - بحارالانوار: ج 52، ص 186.
[10]- سوره شعراء: 4
[11]- بحار الانوار: 52/296
[12]- بحار الانوار: 52/295
[13]- بحار الانوار: 52/307
[14]- بحار الانوار: 52/281
[15]- وسائل الشيعه: 27/168

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها