تا كي ورق ورق كنم اين سر رسيد را تا كي ورق ورق كنم اين سر رسيد را
جمعه 13 اسفند 1389 1:50 AM
تا كي ورق ورق كنم اين سر رسيد را تا كي ورق ورق كنم اين سر رسيد را
چون كودكي رسيدن سال جديد را
با دست زير چانه تو را آه مي كشم
چون غنچه اي كه آخر اسفند، عيد را
برخيز و خاك را بنشان بر عزاي باد
كافي ست هر چه قدر كه رقصانده بيد را
با شعر مثل زورقي آشفته كرده ام
آرام روزهاي كران ناپديد را
بي شعر شاهي ام كه پس از سال ها نبرد
در پيشگاه قلعه نيابد كليد را
چشم ات اگر مجال دهد ترجمان شوم
با لهجه صريح تغزل شهيد را
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی