0

گناه کار

 
magam4u
magam4u
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 976
محل سکونت : اصفهان

گناه کار
پنج شنبه 10 دی 1388  1:28 PM

گناه کار

اسب مردی را دزدیده بودند. مرد حیران و سرگردان از این و آن سراغ اسب را می گرفت.
یکی گفت: “گناه تو بود که اسب را خود نبستی.”
دیگری گفت: “گناه غلام تو بود، که در طویله را باز گذاشته بود.”
مرد که درمانده شده بود، گفت : “راستی که همۀ گناهان را ما کردیم، و دزد بی گناه است!”

از شما دوستانِ عزیزم در راسخون استدعا دارم ، این اشعار رو بخونید و پخش کنید ، ان شاءالله در ثوابش شریک باشید

 

روزهٔ کودکانه . نماز کودکانه . قرآنِ کودکانه
 

وبلاگ مجموعه اشعار بنده حقیر :

http://delsoroodeha.rasekhoonblog.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها