در جستجوی آب حیات
چهارشنبه 4 اسفند 1389 7:50 PM
در جستجوی آب حیات در بعضی از روایات از «امام» به «آب» تشبیه شده است و مقاله حاضر با عنوان «در جستجوی آب حیات» به قلم حجتالاسلام والمسلمین مهدی یوسفیان مسئول بخش پژوهش مرکز تخصصی مهدویت به بررسی شباهتهای موجود میان آب و وجود حیاتبخش امام مهدی(عج) پرداخته است.
«معرفت و شناخت» از مسائل اساسى حیات بشرى است[۱]؛ چرا که مقدمه حرکت آدمى است و او بر اساس شناخت خویش از مبدأ و معاد و زندگى و حقیقت و هدف آن، برنامه ریزى کرده و طبق آن عمل مىکند. پس از معرفت خداوند ـ به عنوان مبدأ همه موجودات ـ معرفت حجت هاى پروردگار ـ که مظهر اسما و صفات پروردگار و آینه جمال و جلال الهى اند ـ بر همه معارف مقدّم است و حیات معنوى بشر، به همین معرفت وابسته است. در روایات شیعه و سنى[۲] آمده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«مَنْ ماتَ و لَمْ یَعرِف امامَ زمانِه ماتَ مِیتَةً جاهِلیّةً»؛[۳]
هر کسى بمیرد در حالى که امام زمان خویش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
بنابراین، بر همگان واجب است که براى شناخت امام زمان خود تلاش کنند و از بهترین و مستحکم ترین منابع معرفتى بهره گیرند.
براى شناخت امام، منابع گوناگونى وجود دارد که یکى از آنها ادله عقلى است که در اینجا مجال بحث از آن نیست. منبع معرفتى دیگر، روایات است که آن نیز در آینده، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
در این گفتار از منبع معرفتى قرآن استفاده مىشود که اساسى ترین منبع براى شناخت انسان از حقایق جهان هستى است. قرآن تنها منبع مطمئنى است که از وحى الهى، سرچشمه گرفته و هیچ گونه انحراف و کجى در آن راه ندارد و مورد اتفاق همه فرقه هاى مسلمین است. امام على(ع) فرمود:
«اِعلَمُوا أنَّه لَیسَ عَلى اَحَد بَعدَ القرآن مِن فاقَة و لا لِاَحَد قَبلَ القرآن مِنْ غنِىً، فَاسْتَشْفُوه مِن اَدوائِکُم و اسْتَعینُوا بِه على لاَوائِکُم»؛[۴]
بدانید که هیچ کس را پس از آموختن قرآن، نیازمند نیست و هیچ کس را پیش از آموختن آن توانگرى و بى نیازى نیست. پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بخواهید و در گرفتارى هایتان، از آن کمک بخواهید.
بنابراین بایسته است مسأله معرفت امام از نگاه قرآن کریم مورد بررسى قرار گیرد.
تفسیر و تأویل
یکى از مهم ترین ابزارى که مىتوان به واسطه آن به درک واقعى و عمیق مضامین و مفاهیم آیات الهى نایل شد و از معارف ارزشمند آن بهره مند گردید، همان «تفسیر» صحیح آیات نورانى قرآن است. مراد از «تفسیر» مطالبى است که از الفاظ و ظواهر کلام الهى و با اندیشه و ژرف نگرى در آنها به دست مىآید و نشانگر مراد و منظور ظاهرى آیات قرآن است.
اما گاهى آیات الهى حاوى حقایقى وراى الفاظ و ظواهر آن است که در مطالعه ابتدایى و اولیه به دست نمى آید و تأمّل و دقت آدمى در آنها نیز کارساز نیست؛ بلکه تنها روایات و گفتار معصومین(علیهم السلام) است که از آنها پرده برمى دارد و اسرار آنها را آشکار مىسازد. به این مرحله از فهم آیات ـ که دلالت به باطن قرآن دارد ـ «تأویل» گفته مىشود. بنابراین براى بهره مندى جامع و شایسته، هم باید به ظاهر قرآن و «تفسیر» آن توجه کرد و هم از باطن آن (تأویل) استمداد جست.
شکى نیست که کلام وحى و معارف بى کران الهى، اقیانوسى است که عقل و دانش ناقص و محدود بشرى، توانایى درک و تحلیل تعالیم و مفاهیم بلند و آسمانى آن را به تنهایى، به صورت کامل و صحیح ندارد و ناگزیر از یارى افرادى است که خود از سرچشمه وحى و علم الهى بهره مند شده و توانایى لازم براى بیان حقایق آن را داشته باشند. این فضیلت در وجود پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت معصومین(علیهم السلام)جلوه گر و متبلور شده است.
خداوند در این باره خطاب به رسول گرامى اسلام(ص) مىفرماید:
«وَ اَنزَلنا اِلَیکَ الذِکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ مانُزِّل َ اِلَیهم»؛[۵] «و ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبیین کنى». نبى گرامى اسلام(ص) نیز پس از خود، خاندان و اهل بیت عصمت خویش را عهده دار این وظیفه سنگین و امر خطیر معرفى مىفرماید؛ چنان که در حدیث معروف ثقلین آمده است؛ «اِنّى تارک فِیکُم الثَّقلَینِ کِتابَ اللّهِ وَ عِترَتِى أهل بَیتى...»[۶]؛ «من در میان شما دو چیز گران بها و ارزشمند باقى مىگذارم، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم. و اگر به این دو ثقل چنگ بزنید و تمسک بجویید هرگز گمراه نمى شوید و این دو هیچ گاه از هم جدا نمى شوند تا در روز قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»
بنابراین توجه به دیدگاه و بیانات امامان معصوم(علیهم السلام) در فهم و کشف مقصود آیات نقش کلیدى ایفا مىکند.
ما در این نوشتار می¬خواهیم غیبت امام مهدی (علیه السلام) را از بیان قرآن بررسی کنیم.
امام غایب و آب حیات
«قُلْ أَرَءَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکمُْ غَوْرًا فَمَن یَأْتِیکمُ بِمَاءٍ مَّعِینِ؛ بگو: «به من خبر دهید، اگر آب [آشامیدنى] شما [به زمین] فرو رود، چه کسى آب روان برایتان خواهد آورد؟» (ملک/۳۰)
بیان آیه
واژه «أرأیتم» یک واژه ترکیبى از همزه استفهام و فعل «رأیتم» است. این ترکیب و ترکیب¬هایى مانند آن، بیش از سى بار در قرآن آمده و در مواردى به کار رفته که نیاز به دقت، اندیشه و توجه دادن مخاطب باشد (و به معناى) «اخبرونى» (خبر دهید مرا) است. واژه «معین» اگر از ماده «مَعَن» باشد، به معناى جارى است. اما اگر از ماده «عین» باشد، به معناى ظاهر و نمایان است.
زمین از دو پوشه تشکیل شده است: یکى «قشر نفوذپذیر» که آب را در خود فرو مىبرد و دیگرى «قشر نفوذناپذیر» که آب را در آنجا نگاه مىدارد. تمام چشمه¬ها، چاهها و قناتها از برکت این ترکیب ویژه به وجود آمده¬اند؛ زیرا اگر زمین تا اعماق زیاد نفوذپذیر بود، آبها در زمین فرو مىرفتند و دست کسى به آن¬ها نمى¬رسید و همچنین اگر همه سطح زمین «نفوذناپذیر» بود، آبها روى زمین مىماندند و باتلاقى بزرگ درست مىشد یا به دریاها مىریختند و چیزى به نام ذخایر آب زیرزمینى به وجود نمى¬آید.
این نمونه کوچکى از رحمت عام خداوند است که مرگ و زندگى انسان، سخت با آن گره خورده است. (تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۳۵۸)
تشبیه امام به آب
در روایاتی که در ذیل این آیه شریفه وارد شده است «امام» به «آب» تشبیه شده است و یکی از مفاهیم و پیام¬های آیه کریمه جایگاه بی نظیر امام در زندگی انسانی انسان است. در روایتی نقل شده است: سُئِلَ الرِّضَا (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ»؟ فَقَالَ (علیه السلام): مَاؤُکُمْ أَبْوَابُکُمْ أَیِ الْأَئِمَّةُ وَ الْأَئِمَّةُ أَبْوَابُ اللَّهِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ، «فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یَعْنِی یَأْتِیکُمْ بِعِلْمِ الْإِمَامِ؛ از امام رضا (علیه السّلام) راجع به آیه «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» پرسیده شد. فرمود: ماؤکم یعنى ابواب شما که منظور ائمه (علیهم السّلام) است که ابواب اللَّه بین خدا و خلقند «فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یعنى چه کسى براى شما علم امام را مىآورد. (بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۰۰)
خداوند در قرآن از انسان¬هایی یاد می¬کند که به علت غفلت و دوری از خدا به عالم حیوانیت سقوط کرده¬اند و آتش جهنم را برای خود خریده¬اند «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون؛ به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم آنها دلها [عقلها] یى دارند که با آن (اندیشه نمىکنند، و) نمىفهمند و چشمانى که با آن نمىبینند و گوش¬هایى که با آن نمىشنوند آن¬ها همچون چهارپایانند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همهگونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!» (اعراف/۱۷۹) و در منابع دینی می¬خوانیم که اهل بیت راه خداپرستی و توحیدند؛ و اگر کسی بخواهد با خداپرستی، از ورطه حیوانیت جدا شده و در زمره انسان¬ها قرار گیرد باید همراه پیامبر و ائمه (صلوات الله علیهم) باشد «وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاکُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ هَلَکَ إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ وَ إِلَى سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَحْکُمُون....مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ إِلَیْکُم» (مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره)
بنابر این، حیات واقعی انسان با ارتباط با خدا تحقق پیدا می¬کند و امام عامل و واسطه این حیات است و لذا از آنان تعبیر به باب خدا شده و تشبیه به آب حیات بخش شده¬اند.
آب پنهان، امام غایب
در روایات متعدد در ذیل آیه، سخن از امام غایب شده است و بین غیبت امام و از دسترس خارج شدن آب رابطه برقرار شده است. علی بن جعفر برادر امام موسی کاظم (علیه اسلام) می¬گوید: قُلْتُ لَهُ: مَا تَأْوِیلُ قَوْلِ اللَّهِ «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ»؟ فَقَالَ: إِذَا فَقَدْتُمْ إِمَامَکُمْ فَلَمْ تَرَوْهُ فَمَا ذَا تَصْنَعُونَ؟؛ از برادر خود موسى بن جعفر (علیهما السّلام) تأویل آیه «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» را پرسیدم؟ فرمود: زمانى که امام خویش را از دست دادید و از دیدن او عاجز شدید، پس چه خواهید کرد؟! (بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۰۰، ح۲)
و در روایت دیگر از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» قَالَ: إِنْ غَابَ إِمَامُکُمْ َمَنْ یَأْتِیکُمْ بِإِمَامٍ جَدِیدٍ؛ اگر امام شما غائب شد چه کسى امامى جدید براى شما مىآورد. (همان، ح۳)
و امام باقر (علیه السلام) مصداق امام غایب را حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) معرفی کرده است. فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» فَقَالَ: هَذِهِ نَزَلَتْ فِی الْقَائِمِ یَقُولُ إِنْ أَصْبَحَ إِمَامُکُمْ غَائِباً عَنْکُمْ لَا تَدْرُونَ أَیْنَ هُوَ فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِإِمَامٍ ظَاهِرٍ یَأْتِیکُمْ بِأَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ حَلَالِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ حَرَامِهِ؟ ثُمَّ قَالَ: وَ اللَّهِ مَا جَاءَ تَأْوِیلُ الْآیَةِ وَ لَا بُدَّ أَنْ یَجِیءَ تَأْوِیلُهَا؛ این آیه درباره امام قائم (علیه السلام) نازل شده است. مىفرماید: اگر امامتان غایب شود و ندانید که او کجاست، چه کسى امام ظاهرى براى شما خواهد آورد تا اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام خداوند را براى شما بیاورد؟ سپس فرمود: به خدا سوگند! تأویل این آیه هنوز نیامده است و ناگزیر خواهد آمد. (کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، باب۳۲، ح۳)
و در روایتی زیبا از عمار چنین نقل شده است: در برخى از غزوات رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) با آن حضرت بودم، و على (علیه السّلام) علمداران لشکر دشمن را کشت و صف آن¬ها را درید و هم چنین عمرو بنعبداللَّه جمحى و شیبة بن نافع (دو تن از پهلوانان آن¬ها را) کشت، من (در این هنگام) نزد رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) آمده عرض کردم: اى رسول خدا به راستى على در راه خدا حق جهاد را ادا کرد. فرمود: «لِأَنّه منّی و أَنا مِنه، وَ أِنَّه وارثً عَلمِی وَ قاضی دَینِی وَ مُنجز وَعدی و الخَلیفة مِن بعدِی، وَ لولاه لَم یَعرفٍ المؤمنونَ المَحضَ بَعدِی، حَربَه حَربِی و حَربی حربُ اللّه، و سِلمُه سِلمِی و سِلمِی سِلمُ اللّه»؛ او از من است و من از اویم، و او وارث علم من و ادا کننده دین من و وفا کننده وعده من و جانشین پس از من است؛ و اگر او نبود مؤمنین خالص پس از من شناخته نمىشدند، جنگش جنگ من و جنگ من جنگ خداست، و سازشش سازش من و سازش من سازش خداست؛ هر آینه او پدر دو سبط من است و امامان پس از من از صلب اویند، و خداى تعالى (از صلبش) امامان راشدین را بیرون آورد، و از ایشان است مهدى این امت. عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت این مهدى کیست؟ فرمود: یا عمّار « إنّ اللّه تبارک و تعالى عهد إلیّ أنّه یَخرَج مِن صُلب الحُسَین (علیه السّلام) أَئمَّة تِسعَة و التّاسِعُ مِن ولده یَغیبُ عَنهُم و ذلک قوله عزّ و جلّ «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یَکوُن لَهُ غیبةَ طویلةً یَرجِعُ عَنهَا قومً وَ یَثبِتَ علیها آخرُون، فإذا کان فِی آخرالزّمان یَخرُج فَیَملأ الدّنیا قِسطاً و عَدلاً کَما مُلِئَت جَوراً و ظُلماً، و یُقاتِل على التَّأویلَ کَما قاتَلت عَلى التّنزیل؛ اى عمار به درستى که خداى تبارک و تعالى به من عهد فرموده که از صلب حسین امامان نهگانه را بیرون آورد، و نهمین فرزندش از دیدگان پنهان شود، و همین است گفتار خداى تعالى: «بگو اگر بامداد کند آبى که شما (از آن بهرهمند شوید) فرو رفته پس کیست که بیاورد شما را به آبى نمایان. ملک/۳۰» براى او غیبتى است طولانى که برگردند از آن جمعى و پایدار بمانند در آن دستهاى دیگر، چون آخر الزمان شود بیرون آید و دنیا را پر از عدل و داد کند، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد، و بر تأویل جنگ کند چنانچه من بر تنزیل جنگ کردم. (تفسیر برهان، ج۵، ص۴۴۸)
در تفسیر نمونه بیان شده است: در روایاتى که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده، آیه اخیر به ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه) و عدل جهانگستر او تفسیر شده است، از جمله در حدیثى از امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه مىخوانیم:
نَزلت فِى الامام القائِم یَقولُ اَن اَصبح اِمامَکم غائباً عَنکُم، لَا تَدرون اَین هُو؟ فَمَن یاتیکُم بِامامِ ظاهرِ یَاتِیکم بِاَخبار السماواتِ و الارض، وَ حَلال اللَّه و حَرامُه، ثم قَال: و اللَّه مَا جَاء تاویلُ هذَه الایة، وَ لا بُد أن یجیء تَاویلُها»؛ این آیه درباره امامى نازل شده است که قیام به عدل الهى مىکند (حضرت مهدى) مىگوید: اگر امام شما پنهان گردد، و نمىدانید کجاست؟ چه کسى براى شما امامى مىفرستد که اخبار آسمان¬ها و زمین، و حلال و حرام خدا را براى شما شرح دهد. سپس فرمود: به خدا سوگند تاویل این آیه نیامد و سرانجام خواهد آمد.
روایات در این زمینه فراوان است و باید توجه داشت که همه از باب «تطبیق» است، و به تعبیر دیگر ظاهر آیه مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است، و باطن آیه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهانگستر او است که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى است.
بارها گفتهایم که آیات قرآن معانى متعدد، و ظاهر و باطن دارد، ولى این نکته را نیز مؤکدا تکرار مىکنیم که پى بردن به بطون آیات جز براى پیامبر و امام معصوم ممکن نیست و هیچکس حق ندارد چیزى به عنوان باطن آیه از پیش خود مطرح کند، آنچه ما مىگوئیم مربوط به ظواهر آیات است، و آنچه مربوط به بطون آیات است فقط باید از معصومین بشنویم. (ج۴، ص۳۵۹)
نکات
در تشبیه امام به آب نکات لطیف و مهمی قابل استفاده و برداشت است که به برخی از آن¬ها اشاره می¬کنیم:
الف) عامل حیات؛ آب عامل حیات و زندگی است. این مطلب را هم قرآن مورد توجه قرار داده است «جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَی؛ و هر چیز زندهاى را از آب پدید آوردیم» (انبیاء/۳۰) و هم انسان به روشنی مشاهده می¬کند. نکته¬ای که نباید از نظر دور داشت اینکه آب هم عامل اصلی پیدایش و حیات است و هم ادامه حیات به آن بستگی دارد، و لذا اگر آب نباشد حیات و آبادانی نیز از بین می¬رود. در تشبیه امام به آب فهمیده می¬شود که امام نیز عامل حیات دل و روح و تجلی انسانیت در وجود آدمی است. کسی که با امام رابطه برقرار کرده زنده است و کسی که از امام دور است دل و روحش مرده است هر چند بدن مادی و حیوانی او زنده باشد. و امام نیز مانند آب هم علت اصل حیات انسانی برای آدم است و هم بقای حیات آدمی به بقای این ارتباط است، و لذا اگر کسی از امام دور شد حیات انسانی خویش را نیز از دست می¬دهد.
ب) آب آسمانی؛ هر آبی عامل حیات نیست، بلکه آبی که از آسمان نازل شود و ناخالصی نداشته باشد حیات موجود را نتیجه می¬دهد «ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّة؛ و [همچنین] آبى که خدا از آسمان فرو فرستاده، و با آن، زمین را پس از مردنش زنده گردانیده، و در آن هر گونه جنبندهاى پراکنده کرد» (بقره/۱۶۴). هر امامی نیز نمی¬تواند باعث حیات معنوی باشد، بلکه کسی که پاک و معصوم بوده و از طرف خداوند انتخاب شده است هدایت¬گر و حیات بخش است. «قَالَ إِنىِّ جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِین؛ [خدا به او] فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم.» [ابراهیم] پرسید: «از دودمانم [چطور]؟» فرمود: «پیمان من به بیدادگران نمىرسد.» (بقره/۱۲۴) و «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا؛ و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مىکردند.» (انبیاء/۷۳)
ج) عامل تطهیر؛ از ویژگی¬های آب، پاک کننده بودن آن است. انسان آلودگی¬های لباس و بدن و محیط را با آب پاک و نظیف می¬کند؛ و این ویژگی به خاطر آن است که آب طاهر و پاک است و لذا مطهّر و پاک کننده می¬باشد «أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُورا؛ و از آسمان، آبى پاک فرود آوردیم» (فرقان/۴۸). امام نیز باعث پاک شدن انسان از آلودگی¬های روحی است و دل آدمی را شستشو می¬دهد خَلَقَکُمْ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا فَجَعَلَکُمُ اللَّهُ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلَاتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا... یَا ولیی [وَلِیَّ اللَّهِ [یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ] إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ ذُنُوباً لَا یَأْتِی عَلَیْهَا إِلَّا رِضَاکُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاکُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَکُمْ بِطَاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِی وَ کُنْتُمْ شُفَعَائِی إِنِّی لَکُمْ مُطِیعٌ مَنْ أَطَاعَکُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه...(زیارت جامعه کبیره، مفایح الجنان) و این به خاطر آن است که اینان پاک از هر پلیدی و به دور از هر گناه هستند «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُْ تَطْهِیرًا؛ خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.» (احزاب/۳۳) و در زیارت جامعه کبیره می¬خوانیم عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیرا. (مفاتیح الجنان)
د) عامل نشاط و شادابی؛ یکی دیگر از ویژگی¬های آب، نشاط آور بودن آن است. انسان زمانی که خسته است با پاشیدن مقداری آب به دست و صورت، از خود رفع خستگی می¬کند «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکا؛ و از آسمان، آبى پر برکت فرود آوردیم» (ق/۹). دنیا و فراز و نشیب، و اقبال و ادبار آن، روح انسان را خسته و افسرده و نسبت به ادامه زندگی بیزار می¬کند. ارتباط با امام و حضور در مشاهد مشرفه، غبار خستگی را از روح و جان انسان می¬زداید و برای ادامه راه زندگی، نیرویی تازه می¬بخشد.
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی