0

مناظرات علما و بزرگان شيعه فارسي

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مناظرات علما و بزرگان شيعه فارسي
یک شنبه 1 خرداد 1390  9:46 PM

امامت امام علی‌(ع) و رسالت پیامبر(ص)

مناظره عالم شيعي با نويسنده وهابي


یكی از كالاهای ارزان كه در عربستان سعودی از چپ و راست شنیده‌‌ می‌شود، لفظ «شرك» است، «هیئت آمرین به معروف» آن كشور، با كوچكترین دستاویزی، اتّهام شرك را بر مؤمنان روا می‌دارند، كه گوئی در «قوطی» آن‌ها،‌ جز شرك فروشی و اتّهام به شرك چیز دیگری وجود ندارد، آن‌ها تنها به لفظ و درگیری لفظی به افراد، اكتفا نمی‌كنند، بلكه كتاب‌های شیعه را كه محقّقین اسلام نوشته‌اند نیز آماج تیرهای تهمت خود قرار می‌دهند، به عنوان نمونه:
در یكی از كتاب‌های استاد فقید شیخ محمّد‌حسین مظفّر(ره) (از محققین و علمای شیعه) این عبارت آمده است:
«فَكانت الدَّعْوَهُ لَلتَّشیّع لاَبِی‌الحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلامُ مِنْ صاحِبِ‌ الرِّسالَهِ تَمْشی مِنْهُ جَنباً لِجَنْبٍ مَعَ الدَّعْوهِ لَلشَّهادَتَیْنِ : دعوت به پیروی از ابوالحسن‌ علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ دوشادوش دعوت به توحید خدا و رسالت پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ پیش می‌رفت».
یكی از نویسندگان وهّابی در كتابی به نام «الشّیعه و التَّشیّع» كه در عربستان سعودی، چاپ و منتشر شده، بر اثر كج‌فهمی (یا خود را به كج‌فهمی زدن) از عبارت فوق چنین نتیجه گرفته و می‌گوید:
«ان النبیّ حسب دعوی المظفّری كان یجعل علیاً شریكاً لَهُ فی نبوّته و رسالته : پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ مطابق گفتار مظفّر، علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ را شریك نبوّت و رسالت خود قرار می‌داد»
[1].
مناظره ما با نویسنده مذكور:
اگر این نویسنده وهّابی،‌ اسیر هوی و هوس نبود و خود را به وهّابیان نمی‌فروخت، و اگر از الفبای عقائد شیعه آگاه بود، چنین اعتراض خنده‌آور و مغرضانه‌ای، به نویسنده محقّق شیعه (استاد مظفّر) نمی‌كرد.
اگر چنین عبارتی، دعوت به شرك یا شركت در رسالت است، قبل از او خود قرآن این كار را انجام نمی‌داد،‌زیرا در قرآن آیه 5 سوره نساء می‌خوانیم:
«اَطِیْعُوا اللهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الاْمْرِ مِنْكُمْ : اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید رسول خدا و صاحبان امر از خودتان را»
در این آیه جمله «اُولِی الاَمْرِ» در كنار اطاعت خدا و رسولش، آورده شده است، با توجّه به این‌كه به اعتراف همگان، علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ از مصادیق روشن «اولی الامر» است.
حال آیا ممكن است كه بگوئیم: رسول خداـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ با خواندن این آیه به جای دعوت به توحید، دعوت به شرك و دوگانگی نموده است؟!
امّا در مورد، دوش به دوش بودن دعوت به رسالت با دعوت به امامت امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ، این یك موضوع قطعی است و معنی آن‌، ابلاغ مقام امامت حضرت علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ بعد از پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ است، و پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ در فرصت‌های مناسب، همان‌گونه كه مردم را به توحید و رسالت خود، دعوت می‌نمود، موضوع امامت علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ بعد از خود را نیز به مردم ابلاغ می‌كرد، و این هیچ ربطی به شرك با شركت در رسالت ندارد.
توضیح این‌كه: هنگامی آیه 214 شعراء نازل شد كه:
«وَ اَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الاقْرَبِینَ : خویشاوندان نزدیكت را انذار كن»
پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ بستگان خود را به مجلس خود دعوت كرد، و در آن مجلس، نبوّت خود را اعلام نمود، آن‌گاه افزود:
«فَاَیُّكُمْ یُوازِرنی عَلی هذا الاَمْرِ عَلی اَنْ یَكُونَ اَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِیكُمْ : كدام یك از شما مرا بر این كار كمك می‌كند، تا برادر و وصی و جانشین من در میان شما باشد».
در این هنگام كسی، جز علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ برنخاست و پیامبر ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ پس از دو بار تكرار و نشنیدن پاسخ از كسی، جز از علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ فرمود:
«اِنَّ هذا اَخِی وَ وَصِیّی وَ خَلِیفَتِی فِیكُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ اَطِیعُوهْ : این برادر و وصیّ و جانشین من در میان شما است، سخن او را بشنوید، و از او اطاعت كنید».
[2]
شیعه به حكم این تاریخ می‌گوید، پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ در همان هنگام كه مأمور دعوت به توحید و دعوت به رسالت خود گردید، مأمور دعوت به خلافت علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ نیز شد.
آیا در این صورت صحیح است كه بگوئیم؛ شیعه می‌گوید:
پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ مأمور بود، كه علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ را شریك نبوّت و رسالت خود سازد؟ آیا دعوت به خلافت علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ آن هم پس از مرگ، به معنی دعوت به نبوّت و رسالت است؟
[3] آیا دوش به دوش بودن دعوت به نبوّت، با دعوت به امامت علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ بعد از رحلت پیامبر ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ، یعنی شركت دادن علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ در اصل رسالت و نبوّت؟!!
[1] . الشیّعه والتشیّع، ص 20.
[2] . این حدیث كه به حدیث «یوم‌الانذار» معروف است، مدارك متعددی دارد از جمله: تاریخ طبری، ج 2، ص 63 ـ تاریخ ابن اثیر، ج 2 ـ تاریخ ابوالفداء، ج 1 و ... (توضیح بیشتر در كتاب احقاق‌الحقّ، ج 4، ص 62 به بعد).
[3] . اقتباس از كتاب آئین وهّابیت، ص 12 تا‌ 14.

الوهابية في الميزان، نشر جامعه مدرسين ص 20

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها