0

پرسش و پاسخ در قلمرو ادیان

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:پرسش و پاسخ در قلمرو ادیان
شنبه 30 بهمن 1389  6:46 PM

پرسش :

آيا دروزيه داراي فقه خاصي مي باشد؟

پاسخ :

گرچه گفته شده كه دروزيان در فقه تابع مذهب حنفي مي باشند و علّت آن هم اينست كه حاكمان عثماني بعد از فتح سوريه و لبنان در سال 1516 ميلادي، اين مذهب فقهي را بر مردم آن منطقه به زور تحميل نمودند، ولكن عملاً پايبند به مذهب خاص نيستند.
جامعه دروزي از نگاه ساختار ديني به دو گروه عاقلان و جاهلان تقسيم مي شود. گروه عاقلان داراي دو رئيس ديني اند كه هر كدام از آنان شيخ عاقلان خوانده مي شود، عاقلان كساني اند كه به احكام عملي ديني يعني خود داري از مي گساري و استعمال دخانيات و نيز داشتن رفتار زاهدنه در غذا و پوشاك پايبندند، آنان لباس جدا از لباس جاهلان دارند و عمامه سفيد استوانه اي شكل بر سر مي گذارند و لباس ساده مي پوشند.
گروه جاهلان، ساير افراد جامعة دروزيان را تشكيل مي دهند و گاه شَراحيّن نيز خوانده مي شوند، زيرا حق دارند برخي از شرح هاي رساله هاي دروزيان را بخوانند و حق خواندن اصل رساله ها و تلاوت قرآن را ندارند و آنها مجازند از دخانيات و ساير لذت هاي دنيوي و رفاه در معيشت بهره مند شوند. و موظف به پوشيدن لباس خاص نيستند.[1]
دروزيان معتقدند كه پس از پنهان گشتن حاكم،شريعت برداشته شده و خداوند به جاي «سبع دعائم تكليفيه» هفت خصلت اخلاقي به عنوان «سبع خصال توحيديه» بدين شرح مقرر فرموده است:
1. به جاي نماز «صدق اللسان».
2. به جاي زكات «حفظ الاخوان».
3. به جاي روزه «ترك عبادة العدم و البهتان».
4. به جاي حج «برائت از طغيان».
5. به جاي شهادتين «توحيد و پرستش حاكم در هر عصر و زمان».
6. به جاي جهاد «رضا به فعل او كيفما كان»
7. عوق ولايت «تسليم أمر او در سرّ و حدتان».[2]
در مورد اسقاط فريضه حج مي گويند: به گفته علماي باطن، حرم دعوت است و بيت توحيد، پس حج خواسته شده، غير از آن چيزي است كه ميان پيروان ديگر مذاهب اسلامي به نام حج عمل مي شود، دروزيه معتقدند كه: روزه ماه رمضان نسخ شده است، لذا آن را ناروا شمرده اند و به جاي آن نه روز اول ذي حجه را روزه مي گيرند و عيد اعظم آنان عيد قربان است. هر چند برخي از معاصران آنان، روزه ماه رمضان را مستحب شمرده و تنها وجوب آن را انكار كرده اند[3]
احكام ازدواج و طلاق:
هر گاه مرد دروزي با يكي از زنان هم مذهب خود ازدواج كند، لازم است در تمام دارايي خود با او به مساوات رفتار كند و هنگام طلاق و جدايي اگر زن از اطاعت همسرش خارج شده و مرد با او به انصاف رفتار كرده باشد، مالك نيمي از دارايي هاي زن مي شود، ولي اگر مرد به همسرش ستم كرده باشد، زن تمام دارايي خود را از خانه همسر مي برد. كسي كه همسرش را طلاق مي دهد، براي او حرام ابدي مي شود و حتي با وجود محلل هم ازدواج دوباره با وي جايز نمي شود و از اين رو طلاق رجعي و باين نزد دروزيان يكسان است. مقصود از ازدواج نزد دروزيان تنها توليد نسل و حفظ بقاي آن است. از اين رو اگر ثروتمندي چهار فرزند آورد و يا تهيدستي به مقدار توان خويش اولاد دار شد، واجب است كه در بقية عمر خويش از همسرش دوري گزيده، با وي همبستر نشود. ازدواج دروزي با غير درزوي حرام است و همچنين چند همسري، حرام است و بايد به يك همسر از مذهب خويش اكتفا نمود. بنابراين كسي كه همسر دوم برگزيند، عقد ازدواج او باطل است.[4]
احكام وصيت در فقه دروز:
از ديدگه فقه دروزي هر كس مي تواند تمام دارايي هاي خويش را به كسي وصيت كند. تنها شرط وصيت آنست كه اموالي را وصيت كند كه با سعي و تلاش خود كسب كرده باشد. اما اموالي را كه از پدران خويش به ارث برده است، بايد ميان اولادش تقسيم گردد.
در كتاب مقدس دروزيان آمده است كه دروزيان بخشي از دارايي هاي خود را به ميزان يك دوازدهم براي طبقه عقّال و مستمندان وصيت كنند.[5]از ديدگاه اين فرقه ازدواج با زني كه داراي صفات ذيل باشد، شايسته نيست:
1. منّآنه (منت گذار بر همسر).
2. حدّاقه (چشم دوخته به زرق و برق دنيا).
3. برّاقه (تنها به آرايش خود اهتمام مي ورزد).
4. شدّاقه (پرسخن).[6]
تساهل در مذهب دروزيه :
در سال 398 نامه اي از «حاكم بأمرالله» صادر شد كه در آن فاطميان را از هرگونه اعمال تعصب مذهبي برحذر داشت. خلاصه آن نامه چنين است:
«از بندة خدا و ولي او ابوعلي، حاكم بأمرالله اميرالمؤمنين، به هر شهري و روستائي... من بر شما آية لا اكراه في الدين را تلاوت مي كنم. گذشته ها گذشت، امروزه بايد مقتضيات زمان را ديد. هر كس شهادتين به زبان آورد، بايد حرمتش را نگه داشت فرقي نمي كند كه مؤذنان در اذان خود «حي علي خير العمل» بگويند يا نگويند يا نماز ميّت را چهار ركعت و يا پنج ركعت بخوانند».[7]
اين تسامح و سهل گيري در جاي جاي فرايض و شعاير ديني آنان مشاهده مي شود . مثلاً در وضو تصريح مي كنند كه شستن دست ها از مرفق تا سر انگشتان يا به عكس فرق نمي كند. اگر آب براي وضو كافي باشد، پاها را مي شويند و گرنه به مسح اكتفا مي كنند و همچنين در نماز تصريح مي كنند كه دست باز يا دست بسته هر دو جايز است. و آنچه در نماز اهميّت دارد، توجه و نيّت است. كسانيكه به اخلاق پايبند نيستند و يا گناهي مرتكب شده، ولي توبه نكرده است، اجازة ادا نماز نمي دهند.[8]
گفته شده كه دروزيان در عهد فاطميان به دو گونه نماز مي خواندند: گروهي به شكل اهل سنت و گروهي به سبك شيعه، چون علماي مذهب به خطر اختلاف پي بردند، فتوا دادند كه اصل در نماز توجه و قلبي و نيّت پاك است و شكل ظاهري آن اهميتي ندارد.[9]
در نتيجه مي توان گفت كه احكام فقهي و رفتار عبادي آنها منحصر به خودشان بوده و سنخيّت كمي با اوامر و دستورات اسلامي دارد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تحقيق جديد در تاريخ و جامعه دروزيان، احمد نمايي.
2. تاريخ انديشه هاي كلامي در اسلام، ترجمه حسين صابري.
[1] . رباني، گلپايگاني، فرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني، چاپ اول ، 1377، ص314.
[2] . خطيت، محمد احمد، عقيده الدروز، رياض، دارالعالم الكتب . چاپ سوم، 1989م، ص199.
[3] . ايماني، عليرضا، اسماعيليه، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، چاپ اول . 1380ه‍ ، ص580.
[4] . همان.
[5] . مصحف الدروز، ص126، به نقل از اسماعيليه، ص585.
[6] . همان.
[7] . رسائل الحاكم لدي طائفة الموحدين، به نقل از اسماعيليه، ص581.
[8] . اسماعيليه، ص582.
[9] . همان. ص582.
 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها