پاسخ به:بانک جامع احادیث مهدوی
شنبه 23 بهمن 1389 8:27 PM
زیباترین روایت مهدوی از دیدگاه بنده
سدیر صیرفی می گوید:
من، مفضل بن عمر، داود بن کثیر رقی، ابوبصیر و ابان بن تغلب بر مولایمان امام صادق علیه السلام وارد شدیم; پس آن حضرت را در حالی بس عجیب دیدیم که بر روی خاک نشسته بود و لباسی پشمین بر دوش انداخته و بسان مادری جوان مرده با سوز تمام می گریست; به گونه ای که آثار حزن و اندوه سراسر وجود مبارکش را فرا گرفته بود و اشک بر پهنای صورتش جاری بود و چنین می فرمود: «سیدی غیبتک نفت رقادی، وضیقت علی مهادی وابتزت منی راحة فؤادی . سیدی غیبتک اوصلت مصائبی بفجایع الابد وفقد الواحد بعد الواحد بفناء الجمع والعدد فما احس بدمعة ترقا من عینی وانین یقشا من صدری (12) ; سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، خاطرم را پریشان ساخته، آرامش دلم را از من سلب نموده است . سرور من! غیبت تو مصیبتهای مرا به مصیبتهای دردناک همیشگی متصل ساخته و از دست دادن [یاران] ; یکی بعد از دیگری را به نابودی اجتماعات و افراد کشانده است . [بلاها و سختیها، رنجها و اندوهها آنچنان بر دلم سنگینی می کند که] دیگر اشک دیده و فریادهای سینه ام را احساس نمی کنم .»
همان جلد پنچاه و یک صفحه 219
شیخ طوسی، کتاب الغیبة، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ص 167
روايان اين روايت مثل مفضل بن عمر و ابان بن تغلب از بزرگان راويان
اهل بيت هستند و اين مفضل بن عمر همان كسي است كه توحيد مفضل را امام صادق به
ايشان تعليم كرد.
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب