پرونده ی پدر..
دوشنبه 21 بهمن 1387 11:16 PM
نامت چه بود؟
آدم
فرزند؟ من را نه مادری نه پدر، بنویس اول
یتیم عالم خلقت محل تولد؟ بهشت پاک اینک محل سکونت؟ زمین
خاک آن چیست بر گرده نهادی؟ امانت
است قدت؟ روزی چنان بلند که همسایه خدا اینک
به قدر سایه بختم به روی خاک اعضای خانواده؟ حوای خوب و پاک، قابیل
خشمناک، هابیل زیر خاک روز تولدت؟ در روز جمعه ای به گمانم که
روز عشق رنگت؟ اینک فقط سیاه ز شرم چنان
گناه چشمت؟ رنگی به رنگ بارش باران که ببارد ز
آسمان وزنت؟ نه آنچنان سبک که پرم در هوای
دوست، نه آنچنان وزین که نشینم بر این زمین جنست؟ نیمی مرا ز خاک، نیم دگر
خدا شغلت؟ در کار کشت امیدم، به روی
خاک شاکی تو؟ خدا نام وکیل؟ آن هم فقط
خدا جرمت؟ یک سیب از درخت
وسوسه تنها همین؟ همین!!! حکمت؟ تبعید در
زمین همدست در گناه؟ حوای
آشنا ترسیده ای؟ کمی ز چه؟ که شوم من اسیر
خاک آیا کسی به ملاقاتت آمده است؟
بلی که؟ گاهی فقط خدا داری گلایه ای؟ دیگر گلایه نه، ولی
... ولی که چه؟ حکمی چنین آن هم به یک
گناه!؟ دلتنگ گشته ای؟
زیاد برای که؟ تنها فقط
خدا آورده ای سند؟ بلی چه؟ دو قطره اشک داری تو ضامنی؟ بلی چه کس؟ تنها کسم
خدا
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت، چه بیخیال نشستیم؛ نه کوششی نه وفایی!
فقط نشسته و گفتیم :
خدا کند که بيايي!