پاسخ به:مراسم محلي مازندران
جمعه 15 بهمن 1389 2:49 PM
آفتاب خواهی
اگر بارندگی زیاد باشد برای این باران بند بیاید نام هفت یا چهل کچل را بر کاغذ مینویسند و آن به بندی آویزان میکنند تا باد بخورد و باران قطع شود یا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و در آمدن خورشید میکنند.
در روستای کرات کیاسر از توابع ساری، اگر باران ببارد و مانع فعالیت کشاورزی شود، زنهای روستا به طور جمعی شعر زیر را میخوانند: باران کو، باران بی پایان کو، گندم که زیر خاکه، از تشنگی هلاکه، یا سلیمان، روز آفتاب و شب باران.
در روستا ولویه کیاسر ساری هنگامی که باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد برای بند آمدن آن بچههای روستا قوطیهای حلبی را به نخی میبندند و دو سر نخ را میگیرند و در کوچههای محل راه میروند و دسته جمعی شعر زیر را میخوانند: قوطی قوطی افتاب کن، یک مشت برنج تو ابا کن، ما بچههای گرگیم، از سرمایی بَمِردیم، یا قرا، یا کتاب فردا بشه آفتاب.
در روستای کلیج کلا دودانگه در هنگام بارش زیاد باران، بچههای محل لباس کهنه میپوشند و با جارو و گل و لای کوچهها را به هم میزنند و میخ وانند بابروم بابروم، امروز آفتاب فردا آفتاب پیرا (پس فردا(آفتاب آنگاه افراد هر خانواده به بچهها مواد غذایی و یا شیرینی میدهند.در روستای علی اباد منطقه سواد کوه، وقت بارش زیاد باران اهالی محل پارچهای را از امامزاده شاهزاده حسین میربایند پس از آفتابی شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه دیگر به امامزاده پس میدهند.