پاسخ به:ليست شهداي دفاع مقدس (ف)
شنبه 16 بهمن 1389 3:52 PM
شهيد علي فتحي راد (گرگي فراش)

|
تاريخ تولد :1/1/1345
|
نام پدر :خدايار
|
تاریخ شهادت : 16/1/1364
|
محل تولد : /- /فراش
|
طول مدت حیات :19
|
محل شهادت :جبهه شرهاني
|
مزار شهید :گلزارشهداي صفي آباد |
جنگ شروع شده است مضطرب ايستادهايم همه نگران هستند ولي اميد، هنوز در چشمها برق ميزند چرا که با بودن امام(ره) از هيچکس ترسي به دل نداريم.
اينجا چيزي تو را جذب ميکند که نميتواني بگويي چيست، فقط حسي خوشايند و پيروزمندانه تو را فرا ميگيرد و تو به خود ميبالي که اينجايي؛ در مقابل خدا و هيچکس نميتواند مزاحم خلوتهاي شبانهي تو بشود. تو را خوب نميشناسم اما ميدانم دليري و مقاوم.
نامت را بارها از زبان بچهها شنيدهام: «علي فتحيراد» متولّد اولين روز بهار 1345 در روستاي فراش. شنيدهام خانوادهتان مذهبي و ساده است و تو دومين فرزند اين خانوادهي متديّن هستي. نگاهت کمي به اطراف ميچرخد انگار نگراني و مضطرب.
نميدانم شايد نگران اين هستي که لحظهي موعود کي فرا ميرسد. برايم تعريف کردهاند که در بسيج به نگهباني در سطح شهرک و حومهي آن ميپرداختي. دو بار به جبهه اعزام شدهاي و حالا نگاهم روي تو ثابت است.
تو نگهبان 19 سالهي خط خودي هستي؛ نميفهم چه ميشود که در يک لحظه ميافتي؛ گلولهي تيربار دوشکا در جبههي شرهاني در 16/1/1364 تو را به لقاي خداوند نايل ميکند.
ميگويند عاشق علياکبر (ع) بودهاي؛ شايد به اين خاطر است که همانند علياکبر (ع) پيکر مطهر تو هم پارهپاره ميشود و زخمهاي متعدّد در آن نمايان ميشود، به طوريکه تشخيص قامت رعناي تو را کمي مشکل ميکند.
حالا چندين سال است که آن واقعه گذشته است و من به مرور خاطرات آن روزها ميپردازم و تو در گلزار شهداي صفيآباد آرميدهاي و آنجا را با حضورت متبرّک کردهاي.

منبع:كتاب سبك بالان ساحل ها صفحه 77
|
|
|