0

اذان گفتن دسته جمعي

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

اذان گفتن دسته جمعي
چهارشنبه 13 بهمن 1389  3:23 PM

عنوان : اذان گفتن دسته جمعي
نوع اصطلاح :
آداب و رسوم
مثل گذشتگان صالح ما اذان گفتن بعد از داخل شدن در وقت بر بالاي بلندي، در مسجد و مزرعه و مدرسه، سنت حسنه بچه هاي جبهه بود. قبل از اذان، بعضي از گردان ها همه با هم - يعني بيش از سيصد رزمنده - در نمازخانه جمع مي شدند و به محض داخل شدن وقت، شروع مي كردند به الله اكبر گفتن. اذان گفتن اختصاص به نمازخانه نداشت. بعد از مانور هم وقتي رزمندگان به صورت ستوني به سمت اردوگاه مي رفتند و وقت نماز مي رسيد، به طور خودكار و هماهنگ با هم شروع مي كردند به اذان گفتن. حتي موقع جابه جايي و در اتوبوس، وقت اذان كه مي شد صداي اذان دسته جمعي بلند بود. اذان گفتن انفرادي هم لطف خاص خودش را داشت. وقت اذان و نماز كه مي شد، هر كس هر جا بود صداي اذانش را بلند مي كرد؛ آن وقت بود كه از هر گوشه صدايي به گوش مي رسيد. اذان گفتن نيروها در خط مقدم هم ترك نمي شد. گاهي اوقات هم يكي از نيروهاي چادر تبليغات لشكر اذان مي گفت و بقيه از روي استحباب عبارات او را با او تكرار و زمزمه مي كردند. در گردان تخريب اذان گفتن رايج تر از ساير گردان ها بود، مخصوصاً در اوقات نماز ظهر و مغرب. اذان صبح را اغلب نماز شب خوان ها مي گفتند. بودند كساني كه حين اذان گفتن و اداي كلمات، آشكارا مي گريستند و عواطفشان برانگيخته مي شد. در نماز جماعت با مؤ ذن زمزمه مي كردند و بعد از هر الله اكبر، «كبيراً كبيراً و الحمدالله بكره و اصيلاً» و بعد از عبارت اشهد ان لااله الا الله دوباره همه با هم مي گفتند: «جل جلاله و عظم شأنه» و پس از نام پيامبر(ص) بلند و با شكوه صلوات مي فرستادند و بعد از نام وصي او علي(ع) «صلوات الله و سلامه عليه» مي گفتند. بعد از شنيدن اذان از زبان بچه ها يا بلندگوي تبليغات، هر كس هر كاري داشت زمين مي گذاشت و سعي مي كرد با دعوت ديگران و به صورت دسته جمعي به نماز بايستد.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها