0

این بخش حاوی خاطرات پزشکان دلاور ایران اسلامی در خطوط مقدم جبهه است

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:این بخش حاوی خاطرات پزشکان دلاور ایران اسلامی در خطوط مقدم جبهه است
چهارشنبه 13 بهمن 1389  3:14 PM

سرباز عراقي

آن روز، تعداد زيادي مجروح آوردند و اعمال جراحي ما از ساعت 9 صبح شروع شد. چند جراح بوديم كه پشت سر هم اعمال مختلف جراحي را انجام مي‌داديم. مشكل عمده‌‌اي كه داشتيم كمبود خون بود. چون در طول روز تعداد بسيار زيادي كيسه خون مصرف مي‌شد.
در حين عمل، مرد مسني را آوردند كه حدود پنجاه و پنج شش سال سن داشت. سؤال كردم كه: در چنين حملاتي چرا از پيرمردي به سن او استفاده كرده‌اند. گفتند: اين شخص يك سرباز عراقي است كه به اسارت درآمده و چون مجروح شده او را به بيمارستان آورده‌ايم تا مداوا شود. تير به گردن و سينه‌اش خورده بود. حدود ساعت يك بعد از ظهر عمل او را شروع كردم.
اول سينه‌اش را باز كردم، ولي گردنش نيز خونريزي شديدي داشت. عمل را آغاز كردم، اين عمل طاقت‌فرسا، هشت بار تكرار شد. پس از عمل شكم را دوختم. ولي به دليل خون‌ريزي مجبور شدم دوباره عمل را انجام دهم، ولي خون‌ريزي قطع نمي‌شد. دوباره باز مي‌كردم و باز هم عمل بعدي. خون بند نمي‌آمد. حدود 18 كيسه خون بهش دادم، در حالي‌كه ما براي رزمندگان خودمان نيز خون به اندازه كافي نداشتيم و مصرف كردن اين همه خون براي كسي كه فرزندان ما را به گلوله مي‌بست براي خيلي‌ها غير قابل باور بود. بالاخره ساعت نزديك دوازده شب بود كه آخرين عمل با موفقيت انجام شد، خون‌ريزي قطع شد و مريض هم خوب شد و فشار خون و علايم قلبي _ ريوي‌اش به حالت طبيعي برگشت و توانستيم او را از اطاق عمل به بيرون هدايت كنيم. پس از انجام عمل بيمار را براي پشتيباني بيشتر به اهواز اعزام كردند.

   منبع:    كتاب پرسه درديارغريب (خاطرات پزشكان)  &nbsp-   صفحه: 163

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها