0

نماز در اسارت

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:نماز در اسارت
جمعه 8 بهمن 1389  11:05 AM

ستاره ‌هاي بي‌ غروب

يكي از شب‌ها در اردوگاه عنبر وقتي سرگرد عراقي براي آمارگيري درون آسايشگاه ما آمد، بچه‌هاي آسايشگاه 13 – كه در بلوك رو به روي ما قرار داشت – مشغول برگزاري نماز جماعت شدند. وقتي فرمانده‌ي عراقي آن‌ها را ديد، فوري كار آمارگيري را تمام كرد و با عصبانيت به نگهبانان گفت: « برويد و نماز جماعت آن‌ها را به هم بريزيد »!
نگهبانان بلافاصله به سوي آسايشگاه 13 رفتند و درِ آسايشگاه را باز كردند؛ اما بچه‌ها با خونسردي نماز جماعت خود را ادامه دادند. يكي از نگهبان‌ها جلو رفت و امام جماعت را به گوشه‌اي پرتاب كرد. بلافاصله از رديف جلو يكي ديگر از بچه‌ها به عنوان پيشنماز جلو آمد؛ او را هم به گوشه‌اي انداختند سپس دسته‌جمعي وسط بچه‌ها رفتند و نماز آن‌ها را به هم زدند.
اين‌گونه توانستند خوشحال از آسايشگاه بيرون روند.
   

راوي:جاسم مقدم

منبع:كتاب قصه ي نماز آزادگان   -  صفحه: 180

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها