پاسخ به:نماز در اسارت
جمعه 8 بهمن 1389 11:00 AM
خدمت وعبادت
يكي از بچههاي جانباز كه دستش مجروح بود، خود را در اردوگاه وقف خدمت به ديگران كرده بود. او با فداكاري و جديت، روزش را به خدمت رزمندگان دربند ميگذراند و بر هيچ كس هم منتي نميگذاشت. بسيار اتفاق ميافتاد كه نظافت دستشويي را به تنهايي انجام ميداد. راه فاضلاب را باز ميكرد؛ كف اتاقها را جاروب ميزد و بسياري از كارهايي كه بيشتر انسانها از انجامش اكراه دارند.
او وقت داخلباش كه هنوز آفتاب غروب نكرده بود، خود را طاهر مينمود؛ سپس به نماز ميايستاد. نمازش بسيار تماشايي بود. ذكر ميگفت و اشك ميريخت و در قنوت از خدا طلب عفو مينمود. همين كه نمازش به پايان ميرسيد، دوباره برميخاست و به خدمتگزاري ميپرداخت. وقتي كارش تمام ميشد، كلاس قرآن برگزار مينمود.
وقت او هميشه وقف عبادت و خدمت به رزمندگان دربند بود.
راوي:علي رضا تيموريان
منبع:كتاب قصه ي نماز آزادگان - صفحه: 215