پاسخ به:آزادگان و امام خميني (ره)
پنج شنبه 7 بهمن 1389 8:36 PM
علي رضا حيدري نسب
|
|
صف دوستداران امام |
روز دوم يا سوم اسارت بود که نگهبان عراقي به آسايشگاه ما آمد. به طور معمول، ما تصور کرديم ميخواهد آمار بگيرد، ولي گفت: سرها بالا! چه کساني امام را دوست دارند؟ بيايند بيرون! اين صحنه براي ما خيلي غيره منتظره بود، لذا نگاهم به جلو بود که اگر يک نفر بلند شد، من هم بلند شوم. اتفاقاً، يکي از دوستان بلند شد و من هم پشت سرش رفتم. بعد از ما هم حدود ده، بيست نفر بلند شدند تا اينکه تعدادمان به چهل نفر رسيد. برادر مجروحي هم که کناري نشسته بود دستش را بلند کرد و گفت: من هم با اين گروه هستم. بعد از اينکه آن عراقي چندين سؤال از طريق مترجم از ما پرسيد، گفت: همهي اينها دجالاند و اهل شيطنت، زود برويد داخل صف.يکي از دوستان، بعد از اين ماجرا، به من گفت: چرا اين کار را کرديد؟ ممکن بود با توجه به اينکه ما همگي مفقودالاثر هستيم بلايي سر شما بياورند. جواب بنده اين بود که امام محور و نماد خوبي است. اگر ما به خاطر امام کتک بخوريم، بايد احساس افتخار کنيم. از طرفي، شايد در اينجا اين نحو روشنگري ما مفيد واقع شود و چند نفر را از اشتباهاتي که مرتکب ميشوند نجات دهد.
منبع: كتاب رمزمقاومت جلد3 - صفحه: 167