پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
پنج شنبه 7 بهمن 1389 6:25 PM
واكسن مشكوك
روز هيجدهم ماه مبارك رمضان سال 1363 اسرا خودشان را براي احياء شب نوزدهم آماده ميكردند. برنامهها طوري تدوين شده بود كه تمام اسرا از شبهاي پر بركت احيا كمال استفاده را ببرند.
غروب همين روز سربازان عراقي در حالي كه كابل به دست داشتند و مرتب به بدن اسراي در بند ميزدند با فرياد جمع شويد... جمع شويد... حرك حرك.... اسرا را در گوشه اي از اتاق جمع كرده و روي زمين نشاندند. در حالي كه اتاق ما گنجايش هفتاد اسير را نداشت ولي صد و ده اسير در اين اتاق نگهداري ميشدند. سربازان عراقي بعد از شمارش اسرا آنها را يكي يكي با كابل به تنها درب زندان راهنمايي كردند. سحر و افطاري اندك باعث ضعف جسماني اسرا شده بود و توانايي تحرك مناسب را از آنها گرفته بود. آنها با بدني رنجور به انتهاي حياط اسارتگاه كشانده شدند و گروهي از عراقيها كه لباس سفيد و برخي نظامي به تن داشتند در گوشهاي ايستاده و منتظر شكلگيري ضعف اسرا بودند.
صف تشكيل شد و يكي از عراقيها كه گويي از بقيه ارشدتر بود با اشاره به ما فهماند كه بايد آستين دست چپ را بالا بزنيم تا به دست ما واكسن تزريق كنند. سرنگي كه به اين منظور استفاده ميكردند بسيار بزرگ بود، به نظر ميرسيد پانصد سيسي در آن مايع جا ميشد! اولين نفري كه به جايگاه تزريق رسيد خيلي سريع واكسينه شد! و با ضربات كابل به سمت اتاق راهنمايي شد!
دومي و سومي... به همين صورت واكسينه شدند. رضا نشتيباني درست قبل از من به جايگاه رفت و دست را در اختيار عراقيها قرار داد. عراقيها سرنگ را وارد دستش كردند با كمال تعجب ديدم مايع تا فاصله يك متري آقا رضا به بيرون پريد. گويي سوزن آنقدر بزرگ بود كه از يك طرف بازو وارد و از طرف ديگر آن خارج شد امدادگر عراقي با خونسردي سرنگ را به عقب كشيد و همين كه مطمئن شد سوزن به داخل گوشت بازو برگشته مقداري از مايع را وارد دستش كرد.
در آن غروب همگي با يك سرنگ واكسينه شديم و به اتاق برگشتيم. افطاري آن شب كه شامل يك ملاقه آش براي هشت نفر و هر نفري يك نان ساندويچي بود، بدون هيچ مشكلي صرف شد.
تزريق آن مايع كه هرگز هيچ كس نتوانست بفهمد چه دارويي بود، رفته رفته همه اسرا را بيحال كرد. سحرگاهان هيچ كس توانايي برخاستن از جايش را نداشت. تب شديدي و بيحالي همگي را زمينگير كرد و حدود سه شبانه روز اسرا بيحال بودند كه همين باعث شد نتوانستند مراسم شبهاي احيا را به خوبي اجرا كنند. عراقيها به هدف خودشان رسيدند و راه سركوب اسرا را كه با تهديد، كتك و كم كردن سهميه غذا و.... ميسر نشده بود، با تزريق واكسن!! عملي ساختند.
منبع: ويژه نامه سبزسرخ - صفحه: 6
راوي: برادر آزاده موسي عابدي ميانده