پاسخ به: اين بخش شامل خاطرات آزادگان از دوران اسارت مي باشد.
سه شنبه 5 بهمن 1389 9:51 PM
سفره ي ابوالفضل (ع) مدتها بود كه برادران در تلاش گير آوردن يك راديو بودند، ولي چنين چيزي محال مينمود. منبع: كتاب فرهنگ آزادگان جلد5 - صفحه: 122
اردوگاه ما دو طبقه بود. در طبقهي بالا سربازان عراقي نگهباني ميدادند. ارتفاع هر طبقه هم حدود 6 متر بود. يكي از نگهبانان عراقي يك راديو داشت كه ميآورد و در وسط طبقهي دوم ميگذاشت و آن را روشن مي كرد و شروع به خواندن مينمود.
يكبار كه آن نگهبان، راديواش را روي لبهي طبقهي دوم گذاشته بود، برادران تصميم گرفتند هرطور شده راديو را به چنگ بياورند. براي همين، يكباره چند نفر به ترتيب روي كول همديگر سوار شدند و در لحظهاي كه سرباز كمي دور شده و حواسش به طرفي ديگر بود، با دستهي «تي» كه با آن زمين را تميز ميكردند، به راديو زدند و آن را پايين آوردند. عجيب اين بود كه در آن لحظه، آن همه نگهبان عراقي متوجه اين اقدام نشدند.
از آن به بعد، برنامهي استفاده از راديو با نام «سفره» با بركت ابوالفضل (ع) معروف شد و به لطف و عنايت آن حضرت، اين سفره تا آخر براي ما حفظ شد و در طي سالهاي بعدي پنج شش راديوي ديگر نيز به دست آورديم كه يكي از آنها را توانستيم با خودمان به ايران بياوريم.